امروز تولدش بود ولی صبحش رابطه ی ۲ ساله امون رو تموم کردیم.
برنامه هام به هم ریختن، اعصابم خورد بود.
میخواستم عصر برم قرص بگیرم تا شاید حالم بهتر شه
که دیدم ارزشمندتر از این حرفام!
خوشگل ترین لباسمو پوشیدم و رفتم تنهایی استیک خوردم
ولی هرچی تلاش کردم خوشحال به نظر برسم نتونستم=))