همین که منو دید شروع کرد ای خداتون..پیغمبرتون ..امام حسین و از این حرفا که سخته برام گفتنش ،من اون لحظه سخت تونستم سکوت کنم هی با خودم میگم یه چیزی باید بهش میگفتم یه جواب خوب،همچنان ناراحتم ولی بیشتر دلم به حال اون میسوزه که نمیدونه خدا نخواد همون یه جفت جورابم نمیتونه بفروشه..