اولين چيزی که از شما تو بخش اورژانس میپرسن اينه که از يک تا ده به دردت چه شمارهای ميدی؟!
اين سوال رو صدها بار از من پرسيدن...
و يادمه يه بار وقتی که نمیتونستم نفس بکشم و قفسه سينهام تو آتش میسوخت، با اينکه نمیتونستم حرف بزنم ۹ تا انگشتم رو بالا گرفتم و نُه رو نشون دادم...
دلیل اینکه گفتم ۹ این بود که درد شماره دهم رو نگه دارم برای وقت دیگه و الان وقتش بود.
ده بزرگ و وحشتناک،از دست دادن تو بود...
رفتن تو درد شماره ده من بود.
بعداً وقتی بهتر شدم پرستار اومد و بهم گفت که من يه مبارز واقعی هستم.
ازم پرسيد: میدونی از کجا میدونم؟
چون دردی رو که ده بود، گفته بودم ۹!
اما حرفش خيلی هم حقيقت نداشت... به خاطر شجاعتم به اون درد نگفتم ۹
@mamadporii
ممد جان یه سوال داشتم
امروز مدارس ابتدایی به علت آلودگی هوا تعطیله و آموزش ها مجازیه
ابراهیم الان مدرسه اس یا پای آموزش مجازی؟؟
#مهسا_امینی
هیچکس نمیفهمه از نظر روانی چه انرژی ازت گرفته میشه تا خودتو از یک موقعیت تاریک نجات بدی
اگه تلاش میکنی خودت رو از چنین موقعیتی نجات بدی یا قبلا این کار رو کردی، من بهت افتخار میکنم:)
تو پزشکی یه دردی داریم به اسم «فانتوم» که بهش درد خیالی هم میگن؛ اما خیالی نیست، واقعا درد میکنه
بیمار واقعا درد میکشه، ولی از جایی که دیگه نیست
دستی درد میکنه که قطع شده
انگشتی درد میکنه که جاش بین انگشتای دیگه خالیه
مثل آدمی که یادش هست، اما خودش نیست:))
با اورتینکرها توی رابطه نرو!
من خودم اورتینکرم...
با اورتینکرها توی رابطه نرو چون صرف نظر از هر اتفاقی که بیفته اون تورو توی اولویت میذاره
اورتینکر ها هیچوقت از شما نمیخوان چیزی رو حدس بزنید همیشه قصد و نیت اونا معلومه
پنج کلمهای که بهتر است از دایرهی لغات خود حذف کنیم
۱- فقط :
کلمهی «فقط» معمولا برای پر کردن جاهای خالی یا تاکید در جمله میآید
اگر از این کلمه بسیار در جملات خود استفاده میکنید نشاندهندهی ضعف در اعتماد به نفس شماست
۱/ چندروز پیش رفتم یجا تا مثل همیشه بارفیقم برگردم خونه بعد یکی از بچه های اونجا منو میشناسه و میدونه پارتنر دارم یهو برگشته میگه کصخول نشی فاب بزنی یه مدت باهاش باش بعد که کارت تموم شد برو با بعدی
بعد نشست با افتخار از کثافت کاری هاش با دخترا تعریف کردن
اگر عقاید خودتونو با تفکر و مطالعه بدست بیارین هیچکس نمیتونه به اون توهین کنه!
کسی هم بر خلاف عقایدتون حرفی بزنه عصبانی نمیشید، یا میخندید و یا به فکر فرو میرید...
انیمیشن "Turning Red" با این جمله شروع میشه:
مراقب باش، درسته احترام گذاشتن به بزرگتر ها کار درستیه، اما اگر از حد بگذرونیش ممکنه یادت بره به خودت احترام بذاری!
وقتی مریض شدم توقع داشتم همه حواسشون فقط به من باشه ولی بعد فهمیدم آدما باید زندگی خودشون رو بکنن و اگه شد و دوست داشتن گاهی کنارم باشن
کنارم باشن و بی حوصله باشن، کنارم باشن و دعوا کنن، کنارم باشن و شاد باشن، کنارم باشن و زندگی معمولیشون رو بکنن کنارم باشن
همینکه گاهی باشن بسه!
بلوغ و کمال زندگی فردی یعنی زندگیت رو برای خودت شخصی نگه داری، سرت توی کار خودت باشه و بذاری آدما هر چیزی دلشون میخواد راجع به آدمی که بودی بگن در حالی که تو تمام تمرکزت روی آدمی هست که قراره بشی.
تمام تنم میلرزد از زخمهایی که خورده ام...!
من از دست رفتهام…شکستهام، می فهمی؟؟
به انتهای بودنم رسیدهام اما؛ اشک نمیریزم....
پنهان شده ام پشت لبخندی که درد میکند!!!
قراره برای همیشه به یجای خیلی دور تبعید بشی :
یکی رو باید با خودت ببری؛ اون کیه؟
غذا و خوراکی مورد علاقهات؟
یه کتاب و یه فیلم/سریال که انتخاب میکنی چیه؟
این اعترافاتِ خوابآلود و معمولی آخر شبها را جدی بگیرید!
همان حرفهای دلیای که آخرش به "دوستت دارم"های با صدای خسته و شب بخیر گفتنهای "بوسه دار" منتهی میشود.
آخه روانشناسان معتقدند که افراد در مکالماتِ آخر شب، به چیزهایی اعتراف میکنند که در حالت عادی هرگز به زبان نمیآورند!
بوشاسپ دیوی است که در آدمیان حس تنبلی و کسلی ایجاد میکند و لذت خواب صبحگاهی را که مقاومت در برابر آن دشوار است به او نسبت میدهند
معمولا با صفت دره غوگو (dareghō gava) به معنی دراز دست از او یاد میشود
برداشتن قدرت حاکم از سر راه به چهار شیوه امکان دارد
یا از بیرون تصرف می شود
یا آنچنان رهبر ناشایسته ای دارد که تودههای مردم وادار به اعتراض می شوند
یا به یک گروه متوسط ناراضی و قوی اجازه ی جولان می دهد
یا اراده و تسلط لازم را برای حکومت کردن را از دست می دهد
به خودم نگاه میکنم و به این فکر میکنم چه بلایی سرم اومده؟
از کی انقدر به ناامیدی و مرگ نزدیک شدم؟
از کی تا حالا حالم انقدر بده؟
نمیدونم
مثل همیشه نمیدونم
فقط میدونم ناتوانم
دلم میخواد مرگ هر چه زودتر بغلم کنه و من بخوابم
بخوابم و یادم بره از کی تا حالا دلم میخواست مرگ رو بغل کنم؟