اصلاً نیازی نیست اینهمه چیز بدانید. لازم نیست رییسِ همهچیز باشید؛ همانطور که لازم نیست تمام دنیا روی دوش شما باشد. چند ثانیه آن را زمین بگذارید. دنیا همچنان به چرخشش ادامه میدهد.
| نوشتن با تنفس آغاز میشود | لرن هرینگ | حمید هاشمی |
حامد اسماعیلیون تو جواب علیرضا قندچی که گفت وقتی آدما بهت میگن خدابیامرزتشون و جاشون تو بهشته و ... چه حسی داری جواب داد:
«بهشت خونه ما بود، بهشت اون میز ناهارخوری بود که دورش مینشستیم، سه نفری غذا میخوردیم.»
...
#من_هم_شمعی_روشن_خواهم_کرد
این که «این دفعه فرق میکند» واقعا شعار نیست. ببین برداشتن عکس یه سری آدم رو زدن تو میدون اصلی شهر، هرکی زنده بوده بینشون داره میگه گه خوردین عکس منو زدین :)))
#مهسا_امینی
#MahsaAmini
پسر واقعا باورم نمیشه اینی که ما داریم میکنیم اسمش زندگیه. دیشب منم تو همون مسیری بودم که #مهران_سماک بود، منم بوق زدم، حتی بعضی جاها مامور میدیدم میخندیدم برم رو مخشون. پووووف، کلا اساسا به غلط و اتفاقی زندهایم گویا.
#مهسا_امینی
راه افتادین هی خودکشی رو تشویق نکنید تشویق نکنید. کی تشویق کرد؟ واقعیت داره خودشو نشون میده. واقعیت این حجم استیصاله، واقعیت اون نگاه سرد رو به دوربین و حرف زدن از مرگه. واقعیت رو نمیشه سرکوب کرد. اگر این رفتار تکرار بشه به خاطر «تشویق» نیست به خاطر اپیدمی استیصاله.
#مهسا_امینی
اینور نگاه میکنی #امین_بذرگر ئه و داستان رفاقت، اون طرف #حسین_رونقی و #مجید_توکلی و داستان موندنشون تو ایران و شجاعت، خارجو میبینی، حامد اسماعیلیونه که میگه تا تهران نباشم نمیتونم مردمو به کشتن بدم و شرافت. جدی نبرد، نبرد حق علیه تمام سیاهیه. انگاری که اسطورن همه.
#مهسا_امینی
اقا دفعه بعدی که برگشت بهتون گفت چرا معترضین خشونت به خرج دادن همون لحظه یه دونه بزن تو گوشش
بعد که پرسید چرا میزنی
یه دونه محکم تر بزن باز
بعد از اون هر کلمه ای که حرف زد محکم تر از قبلی بزنش
اینقد بزن تا یا بمیره یا بزنه تو گوشت
بعد که زد بگو چرا خشونت به خرج میدی؟
شیرفهم میشه
سوال اولم از هر فعال سیاسی که بخوام بعدها بهش رای بدم این خواهد بود که هدفت رسیدن ما به بالاترین سطح رفاه و آرامش موجود در دنیاست، یا میخوای سطح تازهای در دنیا ایجاد کنی و آرمان بزرگی داری. اگه دومی رو گفت همونجا فرار میکنم. چون من بعد ۲۶ سال دیگه حوصله گوزگوز اضافی ندارم.
آزادی رو هم میکنیم کلا سالن کنسرت، از داریوش و ابی و گوگوش تا راجر واترز. این مملکت چند سال فوتبال و فوتبالیست نداشته باشه بهتره.
#مهسا_امینی
#MahsaAmini
تنها کسی که تقریبا کاملا برای من کنسل شد و اصلا دیگه حتی میلم نمیکشه گوش بدم نامجوئه. از وقتی سقوط رو شروع کرد حتی کوچکترین تلاشی برای درست کردن وضعیت نکرد.
الان یهو یادم اومد بچه بودم قهر میکردم، میرفتم تو اتاق به گریه کردن، میگفتن کاریش نداشته باشید خودش موقع غذا بشه برمیگرده. به خدا همین از ما درومده واقعا کار بزرگی کردیم.
این چوبدستیهای هریپاتر که میفروشن یکی از دردناکترین دستساختههای بشره، چوبدستیای که وقتی بگی اکسپکتوپاترونوم، آخوندا نرن به چه دردی میخوره آخه 😔
همش میرم نوشته های اسماعیلیون رو میخونم با خودم میگم خب واسه چی اسکرین شات میگیری؟
ولی یه ندایی از درون میگه پخش کن، هر نفری که ببینه و ریشه این خشم و اندوه رو تو دلش آبیاری کنه یه نفره
اگه هنوز آرومیم، هیچی از اون «تو نمیدانی آخرین بار چه ترکیب مشمئز کننده عذاب آوریست» نمیدونیم
بعد شما خودتون این ناتوانی که در تکتک اعمال آدمهای اطرافتون هست رو متوجه نمیشید؟ این که همه کسایی که در طول روز میبینی به بنبست رسیدن؟ پرامیدترینهاشون. چه کسایی که کلی جون کندن تا از این خرابشده برن چه کسایی که با خیال خام اینجا موندن و چه کسایی که امکان رفتن ندارن؟
دوستان مطمئنید اونی که دیدید و خوندید هریپاتر بوده؟ هاگوارتز آخرین جای دنیای جادوگری بود که دست قرمساق نیافتاد دیگه. میخواست یه مدرسه رو بگیره نتونست یعنی چی :)) آزکابان و وزارتخونه و اینا خوج بود؟
صدر رو هیچوقت تحت عنوان «تحلیلگر فوتبال» نمیدیدم، چیزی که باعث میشد بشینم پای حرفاش این بود که عاشق بود، راجع به هرچیزی که حرف میزد عاشقش بود. چشماش برق میزد و اشتیاق چیزی بود که با بقیه متفاوتش میکرد. حمیدرضا صدر به معنی واقعی کلمه «زنده» بود، حیف که بود، نیست ...
من تمام این سال ها خونه ی پدر و مادربزرگ مادریم زیاد رفتم و خاطره کم ندارم باهاشون
ولی هفته ی پیش تو ختم پدربزرگم یه عظمت و شکوهی از مادربزرگم دیدم که باعث میشه هر موقع این روسری سفید و لباس های محلی رو ببینم حس بزرگی بهم دست بده
تا وقتی که مهمونا بودن بی قراری نمی کرد، اشک نریخت
@riiiisiiigiiisi
حامد اسماعیلیون نویسنده و برنده جایزه گلشیری بوده، شما اگر بعد سقوط هواپیما میشناسیدش اشکالی نداره و از نادانیت نیست ولی اگر کسی از ده سال پیش میشناسه، انگ زدن تو بهش از روی نادانیته.
A fellow football fan is set to be executed for protesting against gas prices in Iran.
Real Madrid, Manchester United, he shouted for your victory many times, Are you gonna be his voice now?
@realmadrid
@ManUtd
#اعدام_نکنید
این که در مقابل هر کنشی که در حمایت از حقوق زنان انجام میشه خودتون رو ملزم میدونید که یه چیزی هم در مورد حقوق مردان بگید به این معنی نیست که دنبال عدالتید بلکه نشون دهنده اینه که تبعیض علیه زنان رو به رسمیت نشناختید، چون وقتی بپذیری تبعیض وجود داره از تلاش یکسویه عصبانی نمیشی.
واقعا برای نسلی که ۷۸ رفت بیرون ناراحتم و دلم میسوزه، نه برای این که شکست خورد، برای این که تنها کسایی که میتونست بهشون امید داشته باشه این متولدین دهه ۳۰ و ۴۰ بود.
الان اگر هشتادیا هستن ما هم گوشه کنارا هستیم شصتیها هم هستن ولی اون بندگان خدا هیچکیو نداشتن.
#مهسا_امینی
ویدیوی #حسین_رونقی تصویری از روشهای علاج است. قرار بود حسین رونقی در زندان نباشد، هزینه قتل حسین رونقی در زندان زیاد است. قرار بود حسین در جایی نامعلوم باشد و مسئولیتی پذیرفته نشود. حسین تا آخرین لحظه از مفهوم آزادی استفاده کرد.حسین رونقی معلم ماست.
#مهسا_امینی
جهنم که بعد اسفند پرواز داریم به درک که پرواز داریم، عمر و زندگی ما تو این خرابشده کم بگا رفته شما هم بیاید استرس بدید که پرواز داریم. حالا ما الان هرچی خواستیم بخریمم خریدیم، سال دیگه چیز دیگهای لازم نداریم؟ چقد میشه وسایل رو زودتر خرید مگه؟
پاسخ به این ناتوانی معلومه جایی خودش رو نشون میده. حتی اون قورباغه معروف که تو ظرف داشتن میجوشوندنش هم یه جایی دیگه تموم میشد. ما اونجا ایستادیم عزیزان. از این واقعیت گریزی نیست، بپذیریدش.
جدی راز طول عمر آخوندا یقینا دوست نداشتن هیچکسه، چون شما در هر علاقه انسانی بالاخره فراتر از حالت بیحسی غمگین و شاد میشید و خب این بالا پایین شدنه بالاخره یه تاثیری داره دیگه.
حس میکنم باید به برخی عزیزان گفت باشه بابا شما و پدرانتون اشتباه نکردید سال ۵۷ ما رو بدبخت کردید. حق با شماست، حالا لازم نیست در مقابل انواع اقسام ستمگر موضعگیری کنید، همین یه دونه که سر کاره کافیه.
#مهسا_امینی
#MahsaAmini
هرجای ایران پشت فرمون بودین، هر جای جاده پلاک ۹۱ دیدین، بزنید بغل یه استراحتی بکنیذ یه سیگار بکشید یه چایی بخورید تا جایی که مطمئن بشید به اندازه کافی دور شده بعدم یه دعایی واسه من بکنید.
تعداد شیرهای پست سپیده رشنو و تعداد لایکهاش رو ببینید و با پستها اوایل اعتراضات و شروع نشدن فیلترینگ مقایسه کنید. عملا چیبی به نام اینترنت وجود نداره فقط مایی که حاضریم ساعتها برای دور زدن فیلترینگ تلاش کنیم به اینترنت دسترسی داریم.
من به عنوان یک انسان که در این کشور زندگی میکنم، منافع شخصی و روزمره خودم رو در تضاد صددرصدی با منافع حاکمیتم میدونم و وقتی عمر و جوونیم رو در این آتش میبینم برام هیچ اهمیتی نداره که تو مزدوری، احمقی و یا اتفاقا منافعت با این جماعت همراستا شده پس سعی میکنم که ازت متنفر باشم.
این جمله «به مامان چیزی نگو.» واقعا دردو میندازه توی تموم وجود من. همیشه تو بدترین شرایط اولین چیزی که به ذهنم میرسه اینه که خونواده چیزی نفهمه که نگران شه و چون نگرانیشون خودش یه بحران به بحرانا اضافه میکنه ولی این که تو دم مرگ، زیر حکم اعدام هم به همین فکر کنی واقعا نفسگیره.
دروغی برای گفتن نیست. ما بعد از انقلاب مهسا باز به زندگیهامون برگشتیم. درست یا غلط. خندیدیم، رقصیدیم و زندگی کردیم ولی واقعا این روزهای آخر ۴۰۱ نمیتونم به چیزی غیر از این بچهها فکر کنم. امسال سال شما بود، هر سال سال شماست ولی شما سال نمیخواستید. زندگی میخواستید که گرفتنش.
به نظرم «دلم برات تنگ شده» باید صادقانهترین حرف هر آدمی باشه، یعنی بقیه چیزا رو هم میخواید دروغ بگید، بگید ولی خیلی ناراحتکنندهس که دلتنگی رو آدم تظاهر کنه.
با هیچ قسمتی از توییتش مشکل ندارم جز اون تبریک اولش. این تلاش احمقانه برای سرپوش گذاشتن روی حسادت و از اون مهمتر ناتوانی درک اهمیت «همراهی». شما نه فقط اینجا، که در کل این ماهها «آهنگ خودتون رو خوندین» ولی هنوز دارید از حسادت به جمع شدن ما کنار هم دق میکنید. آخرشم بغل آخوندید.
ضمن تبریک به هنرمند عزیز شروین حاجی پور,شاید شیر کردن این ویدئو خالی از لطف نباشد. در برنامه ای در ملبورن, مجری قبل برنامه ازم خواست آهنگ شروین را روی استیج بخوانم,حقیقتا نتوانستم با این آهنگ ارتباط بگیرم چون هیچ پیوندی با خیابانهای کردستان نداشت. آهنگ خودم را خواندم.
کاش میشد لذتی که از بازی شما میبرم رو مثل یه گل یا چند تا دریبل تو ده بیست ثانیه ویدیو آورد ولی شما تا نود دقیقه بازیتون رو نبینه آدم نمیفهمه چیکار میکنید.
به خدا که الان بعد ۲۰سال «بزن تار» گوش دادن، تازه از عمق جان میفهمم «برای کوچه غمگینم، برای خونه غمگینم، برای تو، برای من، برای هر کی مثل ما داره میخونه غمگینم» یعنی چی
حس میکنم تابهحال نمیدونستم چقدر این مردم رو دوست دارم. چقدر این مردم همدیگه رو دوست دارن و چقدر این دوست داشتن ارزشمنده. هرکسی ازین به بعد بگه مشکل از خودمونه و مردمه هرجا باشه هرطوری ازم بربیاد فیزیکی یا کلامی جوابش رو میدم.
برای اون گورخرها که خواستین «زندهگیری» کنین و کشتین، برای اون درنای بدبخت که هر سال تنها باید بیاد بره، برای یوزپلنگایی که منقرض کردین، برای مردابی که سوزوندین و دریاچههایی که خشک کردین. برای ایران که شیره طبیعتش رو دوشیدین. ول کنید برید گم شید
#مهسا_امینی
#MahsaAmini
هیتلر تموم شد. استالین و شوروی هم همینطور. قذافی و مبارک و فلانم که بچهبازی بودن. اینام تموم میشن، هیچ برتری به اونا ندارن. دست و پا میزنن و خون میریزن، خون عزیز و باارزش. اما فراموش نمیکنم که تخم دیکتاتورهای نامبرده هم نیستن. باید هر جور شده سر پا بمونیم.
#مهسا_امینی
شاید باورش براتون سخت باشه ولی آدم میتونه چیزی(کسی یا جایی) رو با علم به مشکلات و کمبودهاش دوست داشته باشه. پس وقتی آدم میگه فلانی رو دوست دارم احتیاجی نیست سعی کنید تمام مشکلاتش رو لیست کنید. یه درصدی رو بذارید پای این که میدونیم.
صب پا میشی آسمون آبیه، دریا آبیه، هوا خوبه، عزیزات پیشتن، بدون یه ساعت درس خوندن آزمون نظام قبول شدی. تقریبا همه چیز سر جاشه تا میبینی آخوند تصمیم گرفته سطح زندگی تو رو ده لول دیگه کاهش بده. بازم سر پا میمونی ولی به این فکر میکنی که ما بدون آخوند احتمالا گاهی زندگی بلد بودیم.
مدتی بود به این فکر میکردم من که تنها زندگی میکنم چرا هیچ وقت واسه خودم میوه نمیخرم؟ همین شد رفتم میوهفروشی، سه تا سیب، دو تا موز و دوتا بِه برداشتم. شد ۱۳۰ هزار تومن. متوجه شدم که چرا میوه نمیخرم و ریدم سر قبرشون و اومدم خونه.