دوباره با یه عرق سرد رو پیشونیم برگشتم ملتمسانه نگاهش کردم، گفتم چرا راه نمیره این، که دیدم دستش رو آورد سمت سوییچ و استارت زد و گفت حالااا میره, منم بعدش فقط یه لبخند زدم و گاز دادم
ولی باید بگم که قبول شدم :)))
(استرس زیادی داشتم و فکر نمیکردم نفر قبلی ماشین رو خاموش کرده باشه)