الان یادم افتاد که یه بار مامان از شیفت لانگ اومده بود.
من اوکی نبودم ولی خیالش رو راحت کردم تا بره بخوابه چون خیلی خسته بود.
قبل خوابیدن چند بار گفت اگه درد داشتم حتما صداش بزنم
چند ساعت بعد خواستم برم دستشویی که با صدای در بیدار شد و گفت درد داری؟
گفتم آره
گفت ای بابا و خوابید.