هم خونم تعریف میکرد که از ی ایرانی اتاق اجاره کرده بودن و تعریف میکرد که این ادم قانون گذاشته بود که اگر مهمون دعوت میکنی بابت هر باری که مهمونت دستشویی میره و سیفون میکشه باید ۲ یورو بدی :/ جالبیماجرا این بود که من میشناختم این ادم تو توییتر :)
بچهها کسی تو ویکتوریا، کانادا میشناسین ؟ یکی از دوستای من تازه رفته اونجا و خیلی از لحاظ روحی تحت فشار و واقعا نیاز به ی دوست داره تا از این شرایط دربیاد. لطفا اگه کسی میشناسین بهم بگید
چه شبا که با خودم جنگیدم بلکه سرنوشتمو عوض کنم
عشق با من متولد شده بود نمیشد سرشتمو عوض کنم
کاش مهرت به دلم نمینشست تا که مبتلای پاییز نشم
عشق من کاش ندیده بودمت تا با تنهایی گلاویز نشم
بچه که بودم با داییم فیفا بازی میکردیم و اون موقع تنها تیمی که انتخاب میکردم بایرن بود، انقد این تیم دوست داشتم که برام کلاهشو سفارش داده بود. اینجا رو دیدم یهو یاد تمام خاطرات بچگیم با داییم افتادم🥹