زندگی مشترک اینطوریه که شب با زنت اوکی ای صبح ساعت ۷ یهو میبینی عصبانی اومده میگه سرویس بچه رو خواب موندیم بدو ببرش مهد کودک بعد حتی فرصت شلوار پوشیدن هم نمیده تو سرما بچه به بغل میری که برسونیش مهد بعد تو راه داری بلند بلند به زنت بد و بیراه میگی که میبینی جسی هم دنبالت اومده