من واقعا نیاز دارم با یکی برم کتابفروشی که مثل خودم لذت ببره از اونجا بودن و دو سه ساعتی فارغ از جهان فقط بجوریم اونجارو نه این که همش بهم بگن بریم دیگه چی داره مگه اینجا؟
نمیدونم چه جوری بگم ولی دوستای پارتنرتون، دوستای پارتنرتونن و شما براشون صرفا یه آدمی هستید که حالا فعلا هستید تا فردا که کات کنین پس امیدوارم اینو درک کنین و انتظار بیجا هیچوقت نداشته باشید تا آسیب نبینید 💕
منم اول فکر میکردم خیلی پیچیدست اما سادست مثلا طرف به من میگه وای سرم انقدر شلوغه به خدا بعد برای تک تک دوستاش وقت میذاره که این اوکیه نمیخواد با من وقت بگذرونه و در صورتی که یک دنیا وقت خالی داشته باشه حالا منم میبینه که خب اوکیه ولی من ترجیحم دوستیهای عمیقتری هستش.
یه قسمت زیادی از ناراحتیم اینه که عملا مهم نیست چقدر دارم تلاش میکنم وقتی هیچکدوم از چیزایی که میخوام دست خودم نیست و نمیتونم بهشون برسم چه فرقی میکنه؟
یه کتاب شروع کردم برای زبان go و انگار همون چیزیه که همیشه دنبالش بودم. از چیزای خیلی ساده شروع میشه، یه تیکه کد میاره سعی میکنه هی اینو بهتر کنه و تفکر پشتش رو قدم به قدم بهت توضیح میده و کلی رفرنس از کتاب و پادکست و سایت های مربوط میزنه تنگ توضیحاتش. مرسی از برنامه ی خوبشون.
یکی امروز بهم گفت میخوایم شرایطت رو ارتقا بدیم که از دستت ندیم. شاید فکر کنین که مدیرم اینو گفت ولی نه بابام گفت و منظورش از از دست دادن ازدواج بود. پسره ی بامزه :)))))))))
به به. بهترین راه شروع دوستی: «سلام، بیا دوست شیم.» جملهای صاف و ساده و پاکیزه که برای لحظهای ما رو از پیچیدگیها و کثافت بزرگسالی دور میکنه. سلام، بیا دوست شیم.
یه جلسه رفتم با یکی از سینیورهامون بعد داشت یه کاری رو توضیح میداد که انجام بدم قشنگ شبیه این ویدیوی گربه هه بودم که هی میگه HA? HA? الانم احساس میکنم مغزم تموم شده.
تازگیا دارم مرتب وقت میذارم برای چیزایی که خیلی وقت بود براشون وقت نمیذاشتم. کتاب میخونم، فیلم میبینم، بازی میکنم، درس میخونم. فقط این وسط روابط انسانیم داره به فنا میره :))))
@laurapalmerirl
من جدی امروز نمیدونستم چمه کل روز حالم بد بود بعد یه چک کردم دیدم اوه اوه پارسال امروز چه اتفاقای بدی افتاده :)))) بعد فکر میکردم مگه میشه؟ پس میشه.
امروز داشتیم برای زیدی شلوار میخریدیم بعد تنها چیزی که من میدونستم دور کمر و قدش بود و شاید باورتون نشه بابام با وجب و کاشی ۶۰*۶۰ و نگاه کردن تونست سایز مناسب رو انتخاب کنه در حدی که متر خریدیم و متر کردیم دقیقا همونی بود که بابام گفته بود :))))
من پنج سال سیزن آخر گیم آو ترونز رو ندیدم چون مطمئن بودم آشغال محضه و قراره اعصابم خورد بشه از چرت و پرتی که درست کردن و تصمیم گرفتم فصل هفت پایان خوب سریال برای من باشه تا وقتی کتابش میاد ولی نمیدونم چرا تصمیم گرفتم خودم رو شکنجه بدم و برم ببینم 😭
کم کم باید قبل از شروع هر مکالمه ای بگم به خدا من انقدر عصبانی و بداخلاق نیستم متاسفانه در حال حاضر انگار یه چاقو زدن زیر دلم و همونجا مونده کسی نمیتونه درش بیاره.
بعد میگن کامپیها ادایین بهشون برمیخوره
یه رویداد برگزار کردن ۴ نفر ۴۰ خط کد زدن بعد از ساعت خواب و شمشیربازی تا جای خوابشون یه هفته است وسط تایملاینه
به عنوان کسی که اکثر اوقات دور کار و دانشگاه هست، نیازمند چند تا دوست سفری پارتیکن هستم که هر از گاهی بشه بالانس کرد معادله رو. اما از کامپیوتری جماعت چیزی درنمیاد. زور بزنی نهایت بری کافه و رستوران.
تلفن خونمون خراب شده دوروزه من دارم پیگیری هاشو میکنم الانم تعمیرکار اومده خودم خونه بودم بعد میگن چرا میخوای مستقل شی میدونی چقدر سخته؟ بابا همین کارایی که تو خونه انجام میدم رو یه جای دیگه انجام میدم دیگه. مگه اینجا برام فرش قرمز انداختن؟