تو تجریش یکی دستشو زد به باسنم و رد شد و من از پشت تیشرتشو کشیدم و سرش داد زدم و اون انکار کرد و گفت که من «دیوانه»ام و سه تا زن اومدن و تو روش واستادن و باهاش دعوا کردن و من چهقد دلم قرصتر شد که زنا کنار همن. حالم خوب نیست. ولی خوشحالم که مثل قبلنا صرفاً فریز نشدم. واکنش دادم.