به رسم ادب ومیهمانوازی به بیمارستان کسری رفتم مادربزرگ مهسارودیدم باهاش صحبت کردم
ودعوتشون کردم برای استراحت به منزل بیان دستم روبه مهر فشرد وتشکرکرد
درآخر خانم هایی که جمع شده بودن با کینه ونفرت نگام میکردن وزیرلب میگفتن مرده شورهرچی دخترچادری ببرن
من شرمنده بودم😔
#مهسا_امينى