احتمالا حکومت آرا را در دور دوم مهندسی میکند. سیاست هوشمندانه دور اول این بود که عددی را اعلام کنند که باورپذیر باشد.
در مرحله دوم هر عددی اعلام کنند به واسطه عدد دور اول، ذهن هوموشیعیکومونیوس یا انسان کوموشیعیست آن را میپذیرد.
احتمالا
مشارکت نزدیک ۵۵ تا ۶۰ درصد اعلام میشود.
ریشههای روانی نفرت از پهلوی در روشنفکران:
اگر فرض را بر این بگذاریم که روشنفکر ایرانی به صرف بسته بودن فضای چرخش نخبگان، همچنان پر از نفرت از حکومت پهلویست و نمیتواند گذشته را فراموش کند، باید چند برابر این حس را در رویکردش به اصلاحطلبان ببینیم و آن را نمیبینیم. چرا؟
⬇
۱
در روز شگفتانگیز و بیسابقه مفقود شدن رییسی و در حالی که همه منتظر "خبر مرگش" بودند، خامنهای خونسرد و ضمنی، با لحنی خشک و تکلفآمیز و تشریفاتی، ابراز امیدواری کرد رییسی بازگردد و سپس، حرف اصلی را زد:
با نبود او هم اختلالی در امور پیش نخواهد آمد؛
⬇️
۲
این واکنشی عجیب و شگفتانگیز از سوی خامنهای بود در واکنش به حادثهای که خبر اول رسانههای دنیا بود و برای پیروان فرقه حاکم، لحظاتی احساسی و حساس ساخته بود.
او ترجیح داد صبر هم نکند و درباره رییسی هم چیزی بیش از تعارفات مرسوم خرج نکرد.
این الگوی آشنای سیاستورزی خامنهای است:⬇️
۴
پیام تسلیت خامنهای برای سلیمانی که هیچ، برای زاهدی هم نه بلکه برای هاشمی، رقیب دیرینه و دشمن آن روزهایش صمیمانهتر، اثرگذارتر و دارای ظرفیت زبانی احساسیتر و برانگیزانندهتری بود تا پیامی که برای رییسی صادر شد.
تعطیل نکردن کشور اتفاق عجیب و نادر بعدی بود⬇️
۳
درباره خاتمی، روحانی و هاشمی بعد از ۸۸ او اگر مجبور به موضعگیری میشد معمولا با همین لحن و همین تکلف سخن میگفت اما ابراهیم رییسی، منتخب او، از اردوگاه سیاسی و عملا مباشر بیاختیارش بود. با این حال حتی در قیاس با مواقع عادی، سردتر از همیشه از رییسی یاد شد.
۵
ظاهرا چیزی مهم در جریان بوده که ما از آن بیخبریم.
خامنهای واکنشها و رفتاری مشخص دارد که عامدانه و با گزینش از او سرمیزنند تا فضا برای نشانهشناسی و امکان تفسیر برای دیگران محفوظ بماند.
مثلا در نماز مرگ هاشمی برایش درخواست توبه میکند و بخشی از دعا را حذف میکند⬇️
۶
در مثالی دیگر، وقتی خاتمی مادرش را از دست میدهد او خطابش در پیام تسلیت را دختر بزرگ(خواهر برادران خاتمی) او قرار میدهد تا کنایهای به "مرد نبودن" یا بزدلی خاتمی زده باشد.
شدت واکنش و لحن او نیز به شدت حسابشده است.
ر.ک غضبش نسبت به هاشمی در حضور خود او و دوربینها...
مجید توکلی امروز به زندان رفت. نه کسی در جهان او را میشناسد و نه جایزهای در چنتهاش دارد. در زندان بودن برایش نه جایزه نقدی دارد و نه شهرت و قدرت.
در زندان نیز هیچ سلبریتی به استقبالش نخواهد رفت و دمخور شهروندان درجه دوی این دوران، پسران کاوه خواهد بود.
اما چراغ روشن میماند
۷
کسی درباره نظر صریح خامنهای درباره ولایتعهدی مجتبی درست نمیداند. بعید است با توجه به کاراکتر و نوع سیاستورزیاش، اهل بیان خواست قلبی در جلوت باشد.
فضای دستکاریشده توسط بلوکهای امنیتی قدرت نیز تشخیص مناسبات میان او،مجتبی و آرایش هسته سخت قدرت را دشوارتر میکند اما⬇️
۹
وقتی همزمان با تولیت حرم رضوی، زمزمههای ولایتعهدی رییسی قوت گرفت، او که چه به لحاظ اهمیت تاریخی و سیاسی و چه جنم و جوهر شخصی و روانی، چنین ظرفیتی را در خود نمیدید ذوقزده بر یابوی توهم پرید.
آنزمان شنیده شد عکسی از دستبوسیاش توسط مردم، باعث خشم رهبر رژیم شده است⬇️
۸
میتوان از دل شایعات و برخی رخدادها به تاریخچه رابطه خامنهای و پسرش و رییسی پرداخت و براساس آن، گمانهزنیهایی کرد.
رییسی ناگهان از سوی قطبی از قدرت، از پشت پرده امنیتی و عاملیت اجرایی سرکوب به صحنه سیاست رسمی جا پرتاب شد.
⬇️
اینجا دیگه عقل سلیم هم مطرح نیست.
نفهمی یه چیزه،
نادانی یه چیز،
بدتر از همه کینتوزیه.
تا قبل پهلوی، زن اسم هم نداشت. چیزی بین منزل و حسن(اسم پسر بزرگ).
یه جنسی بود از ده سالگی معامله میشد میرفت و
بعدش هم با یاری قهرمانان ایشون
هر چی جا داشت عقب برگردونده شد⬇️
@pichak1369
در برابر «من فمینیستم چون دختر دارم همسرمم میدونه» انتظار چه موضعگیریای داشتید واقعا؟ 😁 نظرات پدرشون در مورد زنان هم مشخصه. سرچ کنید و مصاحبههاشون رو گوش بدید.
۱۰
صرف نظر از صحت آن شایعه، این خبر نیز در افواه فعالین میچرخید که به رییسی توصیه شده برای تاختن یابوی توهمش نیاز دارد ابتدا با اتکا به آرای مردم، رییس دولت اسلامی شود چنانکه خامنهای پیش از رهبریاش چنین جایگاهی داشت.
این اولین پوست موزی بود که پیش پای او انداخته میشد⬇️
داریوش فقط یه خواننده نیست. داریوش یه نشانه فرهنگی و هویتبخشه برای یک ملت و تاریخش.
نقطه قوت و تمایزش هم با باقی چهرههای نشانهشده، دقت و استمرارش در حفظ کاراکتر مستقل، و شأن و کیفیت و مسوولیت اجتماعیشه.
تنها چهرهایه که همیشه صدای مردم بوده حتا اگر خطا کرده باشند.
↙
۲۲
نوع مرگ رییسی پیام مشخصی به گزینههایی دیگر که خود را بیرون گود آماده کرده و در پی فرصت بودند.
برای فهم علت این رویدادهای غیرعادی و واکنشهای کمسابقه باید منتظر حوادث روزها و ماههای آینده باشیم
۱۱
مشخص بود که روحانی با توجه به امضای برجام و فضای جامعه، دوره دوم انتخابات(از نوع انتخاباتهای جمهوریهای خاورمیانه) را نیز پیروز خواهد شد.
نهایتا هم شکست مفتضحانهاش را با کمی تف و تقلب و جابجایی، آبرومندانه کردند و با این حال، بالون رویاهای بادآوردهاش سوراخ شد⬇️
زن مدرن ایرانی نه یهودی اردوگاه مرگ است که هزاران فیلم و کتاب روایتش کنند،
نه عرب فلسطینیست که امروز هنرپیشگان هالیوودی هم با حمایت از ایشان اعتبار نمادین بخرد
و نه شهروند اسیر توتالیتاریسم شرقی درون جنگ سرد با روایات نوبلگرفته بعدی.
هیچ صدا و روایتی ندارد و نخواهد داشت
۱۲
ما داده لازم را برای بررسی قطببندیهای داخل بیت امیرالشیعیان، رهبر جا نداریم اما با الگوی سیاستورزی چیرهدستانهاش در استفاده از نیروهای حاضر در صحنه برای خنثی کردن یکدیگر آشناییم.
در آن زمان، صادق لاریجانی به عنوان یکی از گزینههای جانشینی توسط تیم رقیب خنثی میشد⬇️
درست امروز که اکثریت ملت ایران حیران، سوگوار و هراسان از بیمرزی وحشت بودند، تصاویری از جشن مردم مراکش پخش میشد. دختران و پسران شاد، بیانقباض چهرهها از ترس و اضطراب اکنون و فردا در خیابانهای زیبای رباط میرقصیدند.
تمام وجودم پر از حسادت بود و نفرتی عمیق از اصحاب ۵۷
۱۵
بعد از پایان دوره روحانی، رییسی در انتخاباتی فرمایشیتر از موارد گزینشی پیشین، باخفت و بیشکوه و با گردن کج رییس دولت بعدی جا شد.
او چنان خفیف بود که خبرهای متعددی، از چیده شدن کابینهاش توسط محمد مخبر حکایت میکرد.
این پوست موز کاریتر و براندازانهتر از قبلی بود
۲۰
حذف رییسی آن هم دو روز قبل افتتاح مجلس خبرگان حساس این دوره، چه احیانا تصادفی باشد چه احتمالا محاسبهشده، اتفاقیست که زلزلهای در پشت پرده قدرت ایجاد خواهد کرد.
نوع مدیریت خامنهای و مرکزیت رژیمش، میتواند از خشم او نسبت به رییسی به خاطر تلاشی کنترلناشده باشد و⬇️
۱۳
با حذف و مفتضح شدن صادق لاریجانی که هم تیم رییسی و هم تیم مجتبی-طائب پشتش بودند، رهبر او را رییس قوه قضاییه کرد.
درگیری میان او و اژهای در ابتدا شایعه بود اما کمکم در برخورد با پروندههای امنیتی خاصه موارد رسانهایشده، خود را بیشتر نشان میداد.
گاهی گرد و خاک هم هوا میرفت
۱۴
رسیدگی به جرایم نزدیکان لاریجانی کمکم به نزدیکان اژهای هم رسیده بود و همین تنشها باعث "تصادفات" منتج به مرگی از نوع سقوط از ارتفاع، تصادف و مسمومیت هم شد.
هر طرف میرغضب نظام میشد طرف دیگر "پلیس مهربان" میشد و برعکس.
یکی عفو میداد و دیگری شبانه اعدام میکرد⬇️
۱۶
در این میان، درگیریهای درون بلوک قدرت به درون بیت نیز کشیده شده بود. ماجرای رد صلاحیت لاریجانی، شکوههای وحید، مرگ محمد حجازی از سرداران نزدیک به بیت، اختلافاتی که کارش به وبسایت رهبری هم کشید تا عزل طائب همه بخشی از تضادهای غیرشفاف درون هسته قدرت بودند.
⬇️
۱۸
مرگ هاشمی شاهرودی و مصباح به عنوان دو مرگ ظاهرا طبیعی و خنثا شدن مجتبی، عملا دو چهره را بیشتر برای رهبری باقی نگذاشته بود:
مجتبی و ابراهیم
هر کدام در بازی قدرت احتمالا یک طرف را نمایندگی میکرد و بعد فتح، طرف دیگر را قلع و قمع میکرد.
⬇️
رشتهتوییتی برای انسان نفهم پرادعا که این روزها تا بخواهید در فضای مجازی زیاد یافت میشود:
#مشروطه_جمهوری_و_دموکراسی
قبل از جیغ و داد کردن،لازم است به جای خواندن روزنامه شرق و جزوات جلدسفید توتالیتریستی، کتابهای ابتدایی بشیریه و عالم مثل آموزش دانش سیاسی را تورق کرده باشید⬇
۱۷
در طول جنبش مهسا، سکوت ابتدایی و لحن ملایمتر رییسی که در تسامح با اژهای رقابت میکرد به مذاق رهبر و اطرافیانش خوش نیامد و انتقاداتی هم از او مطرح شد.
رییسی عامدانه سعی میکرد از سیبل شدن به سیاق سابقانش دوری کند
اما گریزی از پریدن وسط میدان نداشت
⬇️
۱۹
رییسی گزینه مطلوب بخشی از سپاه و الیگارشی غارت بود که عملا میتوانستند بر او سوار شده و جایگاهش را تصاحب کنند.
مجتبی برعکس نمونه بخشیست که طرفدار پیشروی اقلیت حاکم درون جامعه و مردم که دشمن محسوب میشوند است چرا که خود میتکاند مرکز ثقل سیاست و قدرت شود.
⬇️
۲۱
میتواند اساسا برعکس بوده و به خشم و استیصال خامنهای و درگیری در بلوکهای قدرت باشد.
اگرچه تا وقتی او زنده است اختلافات همچنان پشت پرده خواهند ماند اما ظاهرا کنترل دقیق تمام نیروها به سیاق قبل، مدام برایش دشوارتر میشود⬇️
ظاهرا سن فرامرز اصلانی عزیز به اشتباه ثبت و منتشر داره میشه.
ایشون متولد ۱۳۲۳ بودند. زمان تولد گوگوش سال ۱۳۴۵ ایشون ۲۲ ساله هستند و نه دوازده ساله.
دهه چهل از لندن به ایران برگشته و روزنامهنگاری رو هم از سال ۴۴ شروع کرده بود.
پرویز ثابتی کارنامهای قابل نقد دارد هرچند اگر بنا به قیاس باشد با سعید حجاریان مقایسه خواهد شد هرچند به مراتب خشونتش کمتر بوده است.
اما این بچهآخوند که برای دری و رفسنجانی و چهل دزد تهران سینه میزد باید ساکت باشد.
مهدیه گلرو نگران است ملت تفاوت کروات و عمامه را بفهمند
از #پرویز_ثابتی رو نمایی شد!شاید۴۰سال دیگر هم #صلواتی در تجمعی برای آزادی شرکت کند.
گویی مشکل باجنابت نیست،با جنایتکار است.
جنایتکار کراواتی باشد مشکلی نیست، مساله عمامه و جای مهر است. شکنجه جنایت است، فرقی ندارد ثابتی یا خلخالی یا لاجوردی کدام این جنایت را کردند.
ظاهرا مسلمانان به دو گروه تقسیم شدند. گروهی که مسلمانانی معتقد و حداکثری هستند و مشغول گفتن تبریک و رجزخوانی برای باقی کافرین هستند و گروهی که مشغول پیدا کردن اسلاموفوب از بین مردم وحشتزده و خشمگین جهانند.
امان از متوسطها(نه فقط طبقه متوسط) این آدمهای متوسط، آنها که خود را بخشی از قشر روشنفکر و "آقا چفدر ملت بیفرهنگ و لمپنن"های استارتآپی، شکستخوردگان "آقا شما رانندکی مردمو ببین"ها.
جماعت "آدم که استفراغ خودشو نمیخوره مهندس"هایی که خلاف فلسفیشان نطقهای دکتر ملکیان بود⬇️
علی کریمی فشار وحشتناکی رو تحمل کرد و ایستاده. جماعتی که سر مجاهدین چون تجمعشون لغو شده و دو تا باتوم نرم ممکنه خورده باشند چراغ چریک عقبشون روشن شده، توی این چند ماه کریمی رو به جرم دوست داشتن ایران و همراستا بودن با بخش قابل توجهی از ایرانیان به خاطر عقیدهش بایکوت کردند.
رادیوزمانه با پول مردم هلند و به گواه همکاران سابق، کمک پنتاگون فعالیت میکند اما تنها رسانهای است که خیال حکومتی که حتی با بیبیسی هم بحران دارد، از بابتش راحت است.
کسی میداند آیا صاحبکار هلندی از محتوای این رسانه در دفاع از سازمانی تروریستی اطلاع دارد یا خیر؟
تصویر این زن به نمادینترین صورت ممکن شمایل یک نسل و سرنوشت آن است؛
نسلی که هم خود را به نابودی کشاند و هم تا دههها بر نابودی نسلهای دیگر پا فشرد.
نسلی که جهلش،ادعایش، تمامیتخواهیاش، متافیزیک پریشانش و ایمانش همه ختم به جهنم شد
شاید تنها خیرش در لحظه مرگ نمادینش تحقق یابد.
چند روز هی چندهزار کلمه نوشتم و دیدم حق مطلب ادا نشده.
رفته بودم پیگیری ارشد جلوی دانشکده حقوق و روی در و دیواری که ما را به یاد نمیآورند دو عکس دیدم که بسیج دانشجویی زده بود در توصیف "دو انقلاب".
لحظه مشترک تمام اوباش ۵۷ در همین نگرش است.
کل دعوا همین است:
عکس اول:
میزان پلشتی و حقارت و خوکتباری جماعتی غربتی، همهچیزخوار و دگوری را آدم باور نمیکند.
حیوانات پستفترت برای فشار به علی کریمی اموالش را مسدود کرده و اموالی که علی به خانوادهاش بخشیده و معاملاتی که از طریق آنها پیش میبرده را بهانه کرده و خواهرش را دستگیر کردهاند تا⬇️
اختصاصی|
🛑سوء استفاده ۷۷۰ میلیارد تومانی #علی_کریمی از خواهرش
📍زمانی که علی کریمی، با شعار تبلیغاتی «زن، زندگی، آزادی» ژست حمایت از زنان میگرفت، در پشت پرده از خواهر خود ��وء استفاده مالی کرده و باعث نابودی زندگی وی و خانوادهاش شده است.
عمده کسانی که «فاشیسم»، «ارتجاع»، «راست» و «شیخ و شاه» رو استفاده میکنند همون افرادی هستند که پنج دقیقه نمیتونن درباره تاریخ ایران قاجار و مشروطه صحبت کنند.
علاوه بر نگاه اسطورهای و شیعهمحورانه به سیاست و زندگی، دومین ویژگی چپفارسی بیتوجهی به تاریخ ایرانه.
⬇
فلسطینچک و قاسمچک از ایرانچک مهمتر هستند.
نوع التفات به ایران در این دو چک مشخص میشود و دوگانه جهان متمدن و آزاد- جهان مقاومت و ترور هم تاریخ ما در سال ۵۷ و هم یازده سپتامبر و هم شنبه سیاه جهان را امروز رقم زده است.
چه جای گفتگو با فاشیستهای قومی میماند؟
اینها چنان غرق کینتوزی، هویتگرایی و باقی فیلترهای سایکولوژیک در دیدن واقعیتها هستند که وقابع دو ماه پیش را هم وارونه میکنند.
جنبشی که از روز اول در دهها شهر ایران شروع شد و جرقهاش حجاب اختیاری و گشت ارشاد بود، تحت تاثیر کردهاست؟
⬇
و چقدر باید پلشت و حقیر بود که بعد از معامله خون خواهرزاده نوجوان و بیگناه از سر ترس یا هر کوفتی، هنوز اینقدر طلبکار و وقیح بود.
از او بدتر، اپوزوسیون اجارهای و رانتی طلبکار و خصم ایران و ایرانیست که هیچ خط قرمز انسانی برای خودش قائل نیست.
بیچاره ایران و فرزندانش
همچنان معتقدم توییتر کارزار اصلی نبرد نیست و خنثی کردن هم واجب کفاییست و به حد مکفی در جریان.
ولی خطاب به تینیجرهای آنارشیست الیتستیز، رهبریستیز احساساتی که کاش دور ایران از باشد تا عذرش موجه شود برای نفهمیدن:
هر طرفی کلمه «ایران» را در این جنگ روایتها ببازد نابود شده است.
سخنان مادر کیان، وصیت مجیدرضا، انواع شعارهای ایرانیان از زاهدان تا ایذه تا مناطق مرکزی کشور در تمام این سالها،
نقش پاسارگاد در زندگی و مراسم نوید...
ایران و هویت تاریخیاش بار دیگر نجاتدهنده مردمانش است در مقابل دو جریان ایرانستیز در حاکمیت و «اپوزوسیون سنگر
کافه و آکادمی».
یکی از اساتید خوشفکر دانشگاه چند سال پیش میگفت: یک چیز را استراتژیستهای سیستم حاکم بعد از بررسی نظرسنجیهای مختلف در جامعه خوب فهمیدهاند. تقویت گفتمانهایی همسو با گفتمان غالب در انقلاب ۵۷، تنها راه جلوگیری از سقوط سیستم در افکار عمومی و تغییر بزرگ است»
#نیکفر
#اباذری
۴
به این معنا که آنها میتوانند از هاشمی، ریشهری و دری نجفآبادی عبور کنند، آنها میتوانند حتا خاوران را نادیده بگیرندـ میتوانند اختلافات را با لاجوردی هم کناری بگذارند یا نهایتا اختلافشان را سر شیوه مبارزه با طاغوت، کنار بگذارند.
اما انقلاب ۵۷ و بنیانهای فکریاش را خیر.
⬇
۳
دوست عزیزی که بیشترین سالهای جوانی را در زندان گذرانده است و اینک نیز مشغول گذراندن مجازات خود است به عنوان کسی که با این جریانات وقت بسیاری را گذرانده بود به نکتهای شهودی و زیستی اشاره میکرد.
اگر انقلاب ۵۷ و معانی وابستهاش را از هویت جمعی عمده اینها حذف کنیم نیست میشوند
دوستان،
از ائتلاف فاتحان ۵۷ چیز زیادی باقی نمونده.
اما بزرگترین بحران عرصه عمومی ایران تقریبا بدون استثنا، ژورنالیستها و فعالین پسااصلاحاتی تربیتشده توسط پاسدارها و کمیتهچیهای ادیتشده شیعه در نشریات زنجیرهای هستند در رسانههایی که مثل کرکس خارج کشور اشغالش کردند.⬇️
۲
برای پاسخ دادن به این پرسش، شاید بتوان از الگوها و پارادایمهای مختلف سیاسی، گفتمانی، فلسفی، اقتصادی و طبقاتی و ... به بحث ورود کرد اما من معتقدم مهمترین عامل، سطح روانشناختی و شناسایی قصدیتها و مربوطیتها و کامنسنس این جریانات است.
اما چرا و چگونه؟
⬇
سال ۵۹ در لندن به دعوت فریدون فرخزاد، فرامرز اصلانی، هایده و ... در گردهمایی غمزده ایرانیان ناباور خانهخرابشده ترانه اجرا کردند.
بدبینترینها هم باور نمیکردند این خانهخرابی تا امروز دیرپا باشد و این سه تن در غربت یکی فیزیکی و دو تن، روحی و نمادین به قتل برسند.
@Baharebahhar
رفتند عزیزم.
چقدر برن؟
چقدر اعدام بشن تا شما اونهارو آدم حساب کنید؟
دست از هایجک همیشگی و کثیفی بردارید که سال ۵۷ هم انقلاب مسلمین رو میخواست سند بزنه و نقرهداغ شد.
ظاهرا پات رو کف خیابون نذاشتی و همین ۴ تا گرهگوری خنگ ترجمهای چپ و چول رو مردم فرض کردی؟
ویترین قبیلهگرایی عهد کهن...
گویی عهد ساسانیست که قبایل و عشایر مختلف، سر سهم خاندان و دینشان در قدرت با هم نبرد میکنند و میان موبدان و نسطوریان و مونوفیزیتهای دربار جنگ راه افتاده.
در این میان، طنز پیوند میان چپ پستمدرن و این قبیلهگرایان است.
این وسط فاشیست هم ماییم:))
ما علاوه بر بحران نخبگان سیاسی که بخش مهمیش ناشی از مهندسی امنیتی ماهرانه جا توی این چند دهه بوده، با یه بحران عمیق اخلاقی مواجهیم توی بدنه فعالان اجتماعی و سیاسی.
چقدر کینتوزی و بخل و فرومایگی لازمه که آزادی یک زندانی رو ربط بدیم به استمرار اسارت دیگران
شاید امروز مخاطب روشنفکرم به انگشتان دو دست نرسد چرا که فضای روشنفکری دربست در اختیار چپها و انتقادیهاست.
زمانی مزخرفاتی مینوشتم و چندهزار نفر که لابلایشان آدمهایی بودند که اسمشان را قطار هم نمیکشید قربانصدقهام میرفتند. وقتی از اعتبار و رانت چپ بودن حرف میزنیم یعنی همین.
گاهی هم دنیا وارونه میشود. این تروریست و آدمکش بدشانس، اگر ایران دنیا آمده بود و کشورش را به گه کشیده بود، امروز نه فقط قهرمان رسانههای غربتیهای مهاجر بود که در صف اول اپوزوسیون، نماینده مردمی میشد که از او نفرت دارند.
اما خب در آلمان دموکراتیک باید باقی عمرش مکافات ببیند
من همینجا ادعا میکنم که حاضرم با پنج چهره اصلی جمهوریخواهی فعلی ایران بنشینم و در ده دقیقه نشون بدم اینها ایدهای از بنیادیترین مفاهیم مربوط به دولت و حاکمیت ندارند و نمیتونن پنج دقیقه درباره مزایا و معایب اینها به روایت فلاسفه سیاسی صحبت کنند.
آتش و آتشها که قبل این حرفها و قبل سند زدن قتل نیکای ایران هم بین آرتیستها به جنون معروف بودند اما بیمایگی و پلشتی اقلیت ایرانسوز خوک آخرالزمانی از رجوی تا خامنهای و ملیبسیجی و اکثریتی هر روز بیش از پیش عریان میشه.
دکتر احمد اشرف، از اساتید و روشنفکران ملی ایران در پاسخ به دوستی درباره برادرش، حمید اشرف گفته بود "تا چند سال، ساواک مدام به حمید پیغام میفرستاد که تو میتوانی جای ترور، عضو مهمی در آرتش ملی ایران باشی. افسوس! فکر میکنم میشد ورزشکاری افتخارآفرین برای ایران باشد"
⬇️
گردان تکاوران نیروی دریایی ارتش بعد از انقلاب بیشترین حجم تصفیهها را توسط اشغالگران ایران متحمل شده بود. آنها زبدهترین نیروهای ارتش ایران بودند که درجهدادانشان در آمریکا دوره دیده و در جنگ ظفار، مهارتشان را به رخ کشیده بودند.
⬇️
توصیه من اینه:
مردم واقعا در خیابانهای تهران، مازندران و فارس که بهشخصه تجربه مشاهدهش رو داشتم نمیدونن هنوز موجودی به نام چپ وجود داره و نام یکی از اصلاحطلبان رو هم بلد نیستند.
این اوباش وقیح و پلشت و بیحیثیت �� بیسواد مدعی رو اینجا با ریتوییت کردنمون بولد نکنیم.
۵
این بحث اینک در میان بدنه جامعه عملا به یک مقدمه بدیهی در نگرش سیاسی به روشنفکران بازمانده از آن عصر تبدیل شده.
اما سطح روانشناختی ماجرا کمتر دیده و پرداخته شده است:
«انقلاب مرا چه کسی دزدید؟» اساسیترین معنای وجودی و هویتی یک فعال سیاسی گرهخورده به انقلاب است.
⬇
تا به چشم ندیدم باورم نشد که جنون و خباثت بخشی از این جریانات شکستخورده اپوزوسیون که تمام(تاکید بر تمام) نمودش اروپا و در دیاسپوراست کارشان رسیده به دفاع از سازمانی تروریستی و مقابله با قوانین دموکراتیک اروپا و برچسب آزادیستیزی زدن به مردم زخمی از این سازمان مخوف تروریستی.
خیلی حال میده از وسط تهران یا کابل(دوقلوهای تاریخی) به ملت انگلیس یا دانمارک و سوئد بخندی.
آقا جون، تا قبل این که با تمدن آنگلوساکسون آشنا بشید، حاکمهاتون آدمخوار داشتند و توی دیگ روغنمالیشده، بچههاشون رو میسوزوندند.
حالا براساس فهم غربیشدهتون، غرب رو جاج نکنید قشنگها.
مردی جدیجدی تاج میذاره سرش با شنل و دبوس رو تخت میشینه. ملتم به جای «یور رویال هاینس» ِ دیروز، از امروز بهش میگن «یور مجستی». یه ذره هم خندهشونم نمیگیره. سکه براش میزنن و به نامش سوگند یاد میکنن و اینجور چیزا
پسر سلطنت خیلی باحاله
یکی از بزرگترین مشکلات عرصه عمومی ایران چه داخل چه دیاسپورا، تفکیک نشدن نقش سیاستمدار، جایگاه نمادین/سیاسی و فعالین اجتماعی و رسانهایه.
این بلای بزرگ در خیزش ملی مهسا هم شد:
خانواده دادخواه و فعال اینستاگرام و پابلیکفیگور را با آلترناتیو سیاسی یکجا نشاندن، مرگ رئالپلتیک بود
جامعه روشنفکری ایران شگفتانگیزه.
پیش از انقلاب چپ افراطی و اسلامگرایی افراطی در آغوش هم،پدر لیبرالها و تکنوکراتهارو درآوردند و برابر اعدام انسانهای بزرگ و پیشرو و کارآمد سکوت کردند.
بعد از پنجاه سال، هنوز با وقاحت نامگذاری و اعتبارسنجی نیروها دست این گروههاست.
لعنت به شما
فمینیست ایرانی چیزی مجزا از چپ ایرانی و راست ایرانی نیست.
همه به یک درد دچارند؛ ناتوانی در به کار گیری بخشهایی از عضله مغز که به تفکر روتین یا عقل سلیم تعلق دارد.
کودکی سهم مهمی در پرورش قوه عقل عملی دارد.
با یک پیرمرد روستایی میتوان حرف زد
اما با بخش عمدهای از اینها خیر.
همونطور که شما نمیتونی دوست گی داشتنت رو گواهی برای همجنسگراهراس نبودنت بگیری، فرزند دختر داشتنت رو هم نمیتونی گواه فمینیست بودنت بگیری! پدران رومیناها هم دختر داشتن.
#بدیهیات
همهچیز یک طرف.
همه مباحث به کنار.
این تصویر تجسم یه کمدی فلاکتباره.
قاب تمامعیاری از تولیدات فرهنگ دستساز نشریات حاجآقاها و انتشارات توابان، تا بیخ آلوده به یقینیات پنجاه و هفت.
آدمی که ترجیح میده کنار مهدیه گلرو بشینه اما توی یه قاب با شاهزاده قرار نگیره، غمانگیزه
بیآبرو
حقیر
حریص
غارتگر
وحشی
بیهمهچیز
خصم مدنیت و زیست مدرن
خصم زن و آزادی و زندگی
خصم ایران و تاریخش
خصم توسعه و رفاه
هر چه حکومتهای سیاه تاریخ دارند این فرقه آخرالزمانی یکجا دارد.
این ویدیو، سخنان خواهر علی عباسی را سنجاق میکنم به دیوار صفحهام تا هر بار بازش میکنم یک بار دیگر بشنومش:
«جوانهای ایرانخاتون مثل ققنوس میمونن.از خاکسترشون پرندهای افسانهای متولد میشه به صلابت دماوند و پربرکتی خلیج فارس و به درخشندگی هخامنشیان.»
ضمنا این ادبیات تا دسته بوی جوراب و شیعه و هیات و کثافت میده.
این که یه زن یا یه مرد کسی رو میکنه یا خلوت میخواد مساله خودشه.
موضوع چیز دیگهایه که بهش پرداخته شده:
معامله سر خون خواهرزاده نوجوان شجاع و حمله به مادر داغدار با اتکا به بحران سن بلوغ دختر ایران
پوراحمد در دهه پایانی عمر، کلافه و تلخ و خشمگین بود.
برخلاف رویه باقی هنرمندان معترض داخل که نقدشان بیخطاب و گاه متوجه قوه اجراییه یا همان تدارکات حکومت خوکهای فاشیعیست بود، بارها از کلمه "این حکومت" و "این رژیم" استفاده کرد و تقاصش رو هم داد.
اینگونه شرافتش نامش را جاودان کرد
۶
این جریانات در تمام طول این چند دهه، بر فضای جامعه مدنی هژمونی داشتند.
آنها از طریق سیاست طرد و برجستهسازی، میدان معنا و فرهنگـ در داخل و خارج ایران را کنترل میکردند.
رسانه و آکادمی دربست در اختیارشان بود و
هم صاحب روایت «توده» و جایگاهش و هم دیگری سیاسی بودند.
⬇
از سال ۷۵ تا همین شهریور، ائتلاف انسانکش و ایرانسوز ۵۷، تمام تلاشش را کرد تا اقلیتی از زنان همسو و بیارتباط با بدنه زنان شهری جامعه ایران را به عنوان صدای زنان جا بزند.
کمپینهای ذلیل شکستخوردهشان را یک کمپینر باهوش از قمیکلا طوری در هم شکست که به اتحاد با حکومت رسیدند⬇️
ایرانی دچار یه تبختر و وهمیه که ناشی از ��وحیه تاریخی و فهم تمدنیشه.
یادمه دوستمون با اعتماد به نفس به سفیر ژاپن میگفت از این که عزت ندارید و دنبالهروی آمریکایید اذیتتون نمیکنه؟
یارو نیم ساعت میخواست ببینه «عزت»ی که این منظورشه، یعنی چی؟
اعتبار پاسپورت؟
قدرت نمادین؟
چانهزنی؟
۲
اینها شگفتانگیزند.
یکی دو تا مصاحبه از شاه رو که حرفای اشتباهی میزنه تو مملکتی که روشنفکرانش پشت کسی که به خاطر تصمیم شاه و حق رای دادن به زنان مخالفتش با حکومت شروع شده راه افتادند و بعدش هم همدستش بودند
و تا همین دو سال پیش
گنده فمینیسمفارسی دختر خلخالی بود
⬇️
دلیل بزرگ شدن ستارخان و امیرکبیر توی تاریخ رسمی هم میتونه جالب باشه:فرهنگ بازندهپرستی و مظلومدوستی.
یکی جز بابیکشی، یک صدم رضاشاه نوسازی نداشته.
اونیکی هم بعد فتح تهران کلا موی دماغ متجددین بوده و توی اردوگاه جناح اسلامگرا برخلاف یپرم خان، سردار اسعد، ولیخان و ...
خوک اعظم سی و چند سال است در محل دفن یکی از عباسیان، پیام سال نو میبافد دریغ از یک عنصر ایرانی و دریغ از یک سین.
فرقه آخرالزمانی مذهب نیمهاسلامی شیعه آخرین قوم وحشی متجاوز به ایرانند.
یا ایران میماند یا این اوباش و ملت قلیل و خطیر و حقیرشان.
غمانگیزه که بعد این همه خدمت به فرهنگ و هنر مملکت، توی ۸۵ سالگیت این شارلاطان بیهنر و ازگل بیاد و تولدت برات بگیره و از کهولت سنت استفاده کنه.
کسی هم این بازی رو بهم نزنه.
در درجه اول البته نسناس بودن و پستفطرتی فرقههای پرت روشنفکریفارسی علت تنها افتادن شهبانوی سابق ایرانه
۷
خیلی ساده بحث را ادامه دهیم. ما یکسری مربوطیت یا دال داریم که در فرهنگ عمومی و نظام معانی جمعی کار میکنند.
اگر در دهه هفتاد یک دانشآموز سمپادی یا نخبه دولتیخوانده بودید برای ورود به عالم فرهنگ والا، باید به چه چیز مسلح میشدید؟
مصدق، شریعتی، سروش...
روشنفکری دینی...⬇
درباره میران جهالت نویسنده میتوان ساعتها حرف زد اما مهم این روایتیست که حتا در میان آکادمیسینهای چپگرای اروپایی مثل متینعسگری و ضیاابراهیمی رواج یافته و بدون توجه به متون و منابع اصلی، با اتکا به منابع ایدئولوژیک به آن قوت میبخشند.
اما چند فکت ساده⬇
با چنین دراکولاای وقیح و کثافتی طرف هستیم.
کسانی که سالهای سال بعد از این که بسیاری از چهرههای حکومتی اعلام کردند که سینمارکس را چه کسی و چرا آتش زد هنوز دریوریهای حزب توده و حزبالله را تکرار میکنند.
آنچه مهم است مبارزه با ۵۷ است که شامل هم جامعه مدنی گلخونهای هم حکومته
متن فرانسوی و ترجمه آن.اکثریت خارجیها فقط این کتاب را خواندند که در دنیا Best sellers شد.
با این کتاب دیدشان در مورد پهلوی شکل گرفت.
ساتراپی فیلم ساز هم شد معلوم نیست با چه بودجه ایی.و یک روایت پر از دروغ از پهلوی به دنیا نشان داد.
۳
خوب به ما بخندید چون روزی اشکتان بدتر از اینها درخواهد آمد.
تقی شهرام و طالقانی و کروبی و حمید اشرف و باقی زپرتیهای اسطورهای و خاورمیانهای تروریست و بزهکارتان مال شما
اصلا این عکسها هم نه
خود شهناز تهرانی
نصرالله وحدت و
بیکایمانوردی مال ما.
حداقل گه نزدهاند به زندگی کسی⬇️
آنچه بوچانی نمیفهمد تفاوت ابعاد ماجرا، اهمیت سیاسی و نمادین آن و پرسشهای آن است.
ابله و کینتوز باید باشی تا یادت نیاید متروپل فرقی پلاسکو نداشت برای ما.
ای لعنت به این مگسهای وزوزوی پر از نفرت و کینه و هویتورزی بدوی و باستانی.
لعنت به شما که هنه چیزتان Ressentment است و بس
وقتی به رسانهها تاکید میکنیم که از نگاه مرکزگرایی فاصله بگیرید, دقیقا منظورمان توییت پایین است که دو هفته پیش منتشر شده. شاید اگر زندان لاکان واقعا در رسانه برجسته میشد, حکومت به فکر برنامه ریزی برای سناریوی مشابهی در اوین نمیافتاد.👇
اگر در انگلستان،آلمان،آمریکا و همه جوامع دیگر امنیتیهایی که خطر چریکهای تروریست چپ را خنثا کردند محاکمه شدند ایشان را هم محاکمه کنید.
اما بگو آیا اشرف دهقانی و قاتلین مجاهد را هم دادگاهی میکنید یا صرفا تخمسگهای آخوند و تروریست هستید و وکیل شارلاطانهایی مثل قطبزاده؟
بعد از ۴۴ سال این اولین بار است که تصویری از پرویز ثابتی میبینیم. حتی در مستند هویدا هم او فقط با صدا ظاهر شد. در مورد نفس وجود شکنجه و تقض حقوق انسانی در ساواک تردیدی نیست. فکر کنم حق داشته باشم که این سوال را از مسیح علینژاد
@AlinejadMasih
بپرسم که ۱/۲
۳
بگردید و ببینید موضع جریان چپ در قبال تظاهرات حجاب چی بوده.
ببینید هنوز توی پادکست روزنامهنگار زن شیعهمزاج، اون زنان چپگرا چه حرفهایی درباره فیگور "زن طاغوتی" میزنند.
تا پارسال حجاب رو مساله "بالاشهریها" میدونستند و
از اونور جودیث باتلر میخوندند
ای ایران طفلکی
⬇️
ما همانقدر که پای توماج با هر عقیده و مرامی که داره میایستیم، پای نیکا
ایستادیم؛
و پای هر ایرانی که پای ملت و سرزمینش ایستاده...
اما آن گروه از اپوزوسیون که با خطکش ایدئولوژیک، افراد را به شرط نفرت از ایران و ایرانی به عرش میبرند عرض خود برده و زحمت ما میدارند.
عکس دوم یا انقلابیون آنها:
جالب که بسیجی و فدایی و ملیمذهبی سر فیگورهایشان با هم دعوا ندارند.
سر دشمنی با ما و هویتمان هم.
همین است که میبینید پوفیوزها⬇️
۸
حالا اگر در دهه هشتاد میخواستید وارد میدان روشنفکری شوید و سرمایه نم��دین به دست بیاورید، در کدام بازار پی معامله کسب و مصرف فرهنگی میرفتید؟
موسسه پرسش و ماهنامههای قوچیستی و ارغنون و نهضت ترجمه.
⬇
چرا من #زن_زندگی_آزادی را دقیقا و تحقیقا ادامه سنت، تفکر و جریانی میدانم که پویا بختیاریها، مجیدرضاها و اکثریت عزیزان در خیابان و در محکمه جانشان را برای آن از دست دادهاند:
⬇
تجربه سوریه به فاتحان فعلی ایران و سیستمشون آموخت که اگر فقط پایتخت رو داشته باشند و بتونند به لحاظ اجتماعی فتحش کنند، اگر تمام نقاط دیگر هم از فرط تباهی اوضاع از کنترل حکومت خارج شوند، سیستم سر و مر و گنده سر جایش میماندـ
فوقش هم برای خرچنگیها، تعریف دیگری از ایران میسازند.
طبعا آنان که پی واگرایی و تعریف هویت براساس نژاد هستند، نه به زن میاندیشند نه به زندگی نه به آزادی.
دوای درد این منطقه تمدنی دولتی مقتدر، توسعهگرا و همسو با جهان آزاد است که تعلقات و رسوبات تفکر قبیلهای و خاورمیانهای را به تعلیق درآورد.
تا البته نظر دوستان برلینی چه باشد.
A shocking video in which tens of teenage males brutally attack a girl while calling her a 'whore' because she reportedly wanted to watch a motorcycle racing in a neighbourhood in Sulaimani in Kurdistan Region earlier today has gone viral:
۹
خب این به مساله تمایز بازمیگردد و آنچه در جامعهشناسی شناخت، افراد پی آن هستند: هویت تمایزبخش.
هیچ انسانی نیست که بتواند بیتفاوت به ارزشها و نظام نمادین یک جامعه برای خود جایگاهی کسب کرده و در آن جایگاه، از منزلت و سپس، محصولات اقتصادی،فرهنگی و اجتماعی آن بهره بگیرد⬇
جای "محسن نامجو"، "سروش صحت"، "عادل فردوسیپور"، "اصغر فرهادی"، "حامد اسماعیلیون"(کجاست راستی؟)، نمایندگان پژاک،تجزیهطلبان تهران،رشت و ساری، نمایندگان مجاهدین خلق، چند نفر از حزب توده و چریکهای فدایی خلق، "فرخ نگهدار" خالی بود.
احتمالا نصفشان هم دعوت بودند و خودشان نرفتند.
چطور یک جوان فلکزده ساکن ماتحت عفونی دنیا اینقدر به یقینیات سیاسی که میراثدارش است اعتقاد چشمبسته دارد که توییتی با این منطق ساده را که «عمده دموکراسیهای اروپای شمالی و غربی پادشاهی هستند و در آگاهی جمعی و عقل سلیم عمده ساکنینشان، سلطنت ارتجاعی نیست» را مایه تمسخر میداند.
یه رفیقی داشتیم دکترای میدانی تجزیهطلبشناسی داشت. گونههارو میشناخت. میگفت سادههاشون سالمترینهاشون هستند که توی پانترکها فراوانند. از زوزه گرگ تا سور زدن به ارزشیها در جابجایی مفاهیم و فکتهای تاریخ دریغ نمیکنند.
غول آخرین مرحلهشون، آکادمیسینها هستند
دوباره بلکه لازم بشه هزارباره:
رویکرد و فرم نگاه کردن به دنیا درست اندازه محتوا ارزش داره و سنت دیرپای عرفان زندگیستیز و عزازده حتا از اسلام و شیعه قدیمیتره.
کنسل کردن نوروز و یلدا بازتولید نگاهیه که ازش بنیانهای جا و انقلاب اسلامی شکل گرفته.
کندذهنترین دانشجوهای علوم سیاسی هم وقتی پنج نوع تفسیر از فاشیسم رو مجبور بودند حفظ کنند،اونوقت با یه درک گوگلی و الگوی بدوی قیاس، دریوریهایی که فاشیسم رو معادل ناسیونالیسم بگیره و الگوی تاریخی نازیسم رو شابلونی فروکنه توی بستر بیربط تاریخی، از خودشون در نمیکردند.