براهنی در "ساعدی، روایت ناتمام" تعریف میکنه که وقتی در آمریکا میره استقبال ساعدی میبینه جوانی تلوتلوخوران همراهشه. از قرار مٲمور ساواک بوده و گذاشته بودندش کنار ساعدی که در راه مستش کند و حرف بکشد، اما ساعدی انقدر ادامه میده که خود یارو مست میشه و لو میده مٲمور ساواکه. :)