یه پسر سیاهپوست تو هتلمونه، اینبچه هی میره باهاش معاشرت میکنه، پسره هم خوشاخلاقه کلی تحویلش میگیره. ینی ما این چند روز دنبال این پسره میگردیم چند دقیقه با این حرف بزنه، امروز گفت مامان فکر میکنی من عاشقش شدم میخوام باهاش ازدواج کنم؟ نه بابا فقط همینجوری دوسش دارم، عقلتو مادر:))