پسرم کنکور داره و اینقدر آشفته و سردرگمه که هرچند وقت صدای گیتار زدنش رو ازاتاقش میشنوم الانم داره آهنگ پر پرواز شادمهر رو میزنه
"یه پنجره با یه قفس یه حنجره بی هم نفس
سهم من از بودن تو یه خاطره اس همینو بس"
کاش آروم بشه 😔
خانوم ۶۰ساله بعدفوت همسرش ۴سال تنها موند و الان ازدواج کرده و یه مهمونی به همه دوروبریها دادو رسما اعلام کرده که مجدد ازدواج کرده
واکنش افراد(خانومها خصوصا)چی باشه خوبه؟سکوت و لبخند معنا دار وقتی که اکثریت میگفتن عجب کاری کرد ۴سال تنها بود خوب بازم میموند و تواین سن درست نبود
بعد ۲۵ سال زندگی مشترک ، برای اولین بار وقتی رفتیم آزمایشگاه برای چکاپ،خودم کارت کشیدم و مبلغ حدود ۲۰۰هزارتومن پرداخت کردم.همسرم میگفت کاش هیچ وقت درس نمیخوندم و تو بازار کار میکردم. این همه تلاش کردم حالا تو این سن نه هیچی دارم ونه دنیارو دیدم بغض کردم نمیدونستم چی بهش بگم
دلم برای خواهرم خونه
خواهری که تو۱۴سالگی دادنش به یه مردی که بی مسئولیت و بدون هیچ چهارچوبی بود
هیچ وقت درمواجه با شخصی حد و مرز نمیشناخت
خواهرم ۴۴سال باهاش زندگی کرد هم مرد شد هم پدرهم زن بود هم مادر
چیزایی که به چشمم دیدم توزندگیش
وحالا که طلاق گرفته بچه هاش ۶ماهه به
بهم زیتون تعارف میکنه میگم فقط جون میده با ماهی قزل و خیار شور و گوجه سرو کنم
بعد دخترم میگه مادرم ذهنش فقیره ،این زیتون کنار ودکا میچسبه
پدرش هم میگه درسته دخترم
واقعا که 😐
وقتی ۲۰سالم بود کلاس زبان میرفتم یه دختر ۲ساله داشتم
همسرم میومد خونه نگهش میداشت من برم کلاس
یه روز یه دختره تو کلاس بهم گفت جات اینجا نیست چرا تو تمام کارات جابجاست.وقتی باید درس میخوندی مادرشدی و وقتی باید مادر باشی داری درس میخونی
دلم شکست
هنوز فک میکنم راست گفته
چون ۱
بچه ها من دنبال کلیه با گروه خونی +B هستم
لطفا خواهش تمنا هرجوری میتونید به من کمک کنین
بچه ام نیاز به کلیه داره
اگر ممکنه ریت بزنین شاید شاید گشایشی شد
🙏🏼😭
مامانو ۴نفری گذاشتیم تو وان . یکساعت شستمش با بدبختی
نفرینم کرد فحش داد . بعد که خشکش کردم با کمک پسرو دخترم آوردمش رو تخت که ایزی لایف ببندمش، به بچه ها میگفت الهی دستتون بشکنه .بچه ها لبخند زندند گفتند دلت میاد مامانی ؟
به زشت ترین شکل ممکن ترکش کردن تا مجابش کنن به پدرشون برگرده
چرا
چون آبروشون میره
بچه هایی که درتمام سالها مادرشون بهترین هارو براشون تهیه کرده
خواهرم یک زن ظریف و چادریه
وتمام سالها کارش کار مردونه بوده
تو بدترین نقطه ی کرج
خیلی نامردن بچه هاش
😔😔
فک کنم فقط نزدیک بود من کتک بخورم گفتم چه خوب کرد
اگه الان رسمی اعلام نمیکرد جماعتی میگفتن چقد کارش بد بود حالا که رسما اعلام کرد که ازدواج کردم بیایین خونه ام بازم مسخره کردن و تحقیر کردن.
دوره کارشناسی یه روزساعت ۱۲ و۱۴ دوتا امتحان تخصصی داشتم.قرار بود بچه رو بدم به مادرهمسرم چون کسی تو این شهر نداشتم ولی خیلی راحت گفت به من چه ومنم با دخترم رفتم دانشگاه یکی از پسرهای دانشگاه بچه رو نگه داشت و امتحان دومم یکی از دخترهای ترم پایینی.چقدراشک ریخته بودم
#پایان_ترم
یکی از اقوام نزدیکم سالها اعتیاد داشته الان مدت یک سالو نیمه که پاکه پاک هست .باهوش،حساس،وسواس،نکته سنج وبشدت مهربونه. دلم میخواد براش یه چی فوق العاده بخرم چی به نظرتون؟
منو همسرم بخاطر مشکل کلیوی پسرم از ۸سالگی تاحالا که ۱۹سالشه پیر شدیم
و براش کادو قبولی دانشگاه سگ خریدیم که امروز ساعتها تو بیمارستان تخصصی حیوانات تحت بررسی بود و فهمیدیم مشکل تو کلیه و نفریت داره ظاهرا.وقتی دامپزشک توضیح داد
من نشستم و اشکام میریخت 💔
همسرم و فرزندانم
سلام
من درمحاسباتم اشتباه کردم و تمامی تیشرتها و بلوزهای سفید شما تبدیل به صورتی ملایم شدالبته بیشتر تقصیر مادرجون بود چون برای ما یک عدد قاب دستمال صورتی دوخته بودو من آنرا همراه لباسهای شما شستم ولی دنیا که به آخر نرسیده آدمی میافتد ومیمیرد.
#مادرانه_هایم
مامان مامانم شدم درحالیکه باید دخترش میبودم
تو سنی بازنشسته شدم که دقیقا اوج انرژی و تواناییم بود
و زمانی تنها شدم که دقیقا باید دورم از آدما پر بود
هیچ چی سر جاش نبود
امروز حین دوچرخه سواری یه آقایی با پراید کنار من اومدوحرفهایی زد که تابه حال نشنیده بودم.بهش گفتم لابد مادرت زن هرزه ایه مزاحم میشی.چنان فحشهای زشتی به مادر خودش داد که من شوک شدم .یک عالم پول و تراول دستش وحرفهای حال بهم زن. نه با جیغم گورشو گم کرد نه فحش.فقط ناامید شد و رفت😔
یه خانوم پیری هست که نزدیک خونه اش عطاری زده و عرقیات و انواع ادویه ...میفروشه
من ۳ساله ازش خرید میکنم آلو زرشک ادویه زعفرون نخود لوبیا ...
یک دوستی دارم که هفته ایی ۲بار حداقل میبینمش دوستی که تقریبا هم سن بچه اش هستم
امروز رفتم از عطاری خرید کنم تا وارد شدم خانوم فروشنده /۱
احساس میکنم قلبم مثل یک کاغذ مچاله شده از شدت دلتنگی برای پدرم
از نظر ماه قمری ۸سال قبل یعنی سال ۸۹ یک روز قبل ماه رمضان پدرم مارو بی خبر برای همیشه ترک کرد و به خونه ی ابدیش سفر کرد . چرا نمیتونم حال خراب اون شب رو ذره ایی فراموش کنم !
کاش من ۷نفر بودم
یکیم کتاب میخوند
یکیم فیلم میدید
یکیم میرفت سفر
یکیم میرفت دنبال گل و گیاه
یکیم میرفت دنبال نجات زمین
یکیم میرفت ورزش و دوچرخه سواری
یکیم هم با خانوادا ودوست و فامیل خوش میگذروند
کاشکی
تمام نمره های دخترم ۱۸ و ۱۹ هست جز ۴واحد که با یه استاد عقده ایی و بیمار داشته . نمیفهمم واقعا بعضی اساتید چرا بذر نفرت تو دل دانشجوهاشون میکارن، مثلا میخوای چیو ثابت کنی که بالاترین نمره کلاست ۱۲ هست
#پایان_ترم
دوستان من ۱۰ میلیون تومان وجه رایج کشور رو ریز ریز طی دوسال جمع کردم تا برم برای خودم طلا بخرم الان شوهرم پول قرض داده به یک الاف دزد دروغگو و شدیدا پول لازمه . من قلبادوس ندارم بهش کمک کنم. این حق من هست یا خیر . نظر بدین بدون فحش و درگیری
مردهای زیادی رو دیده ام که به زن زندگیشون توجه نمیکنن یا اگر توجهی داشته باشند به شیوه ی دلخواه خودشونه و از طرفی تحمل دیدن توجه سایر مردها رو هم به زن زندگیشون ندارن.
واقعا چرا؟
چشم به راهت بودم این چند وقته"
یه سری خرید کردم و بهش گفتم فردا عصر هم میرم پیشش
خدافظی کردم و تو مسیر به این فک میکردم چرا دوست من حتا یکبار بهم نگفت این حاج خانومه نگرانمه درحالیکه هر هفته برای خرید میرفته پیشش؟!🫤
یکبار دیگه محکم تر از قبل و با صلابت اعلام میکنم خاک دو عالم بر سرتون اگر فکر میکنید شوهر کردن و شوهر داشتن یک خانوم جز افتخارات و موفقیت و رسیدن به کعبه آمال هست . هرکی هم مخالف من باشه مطمئنا میوتش میکنم امیدوارم نسل همچی طرز فکرایی ادامه پیدا نکنه.
گفت:"دتر( دخترم) سلاام تو کجایی چرا نمیای من بارها از دوستت خبرتو گرفتم پرسیدم کجاست حالش خوبه چرا اینجا نمیاد و دوستت گفته تو با این چکار داری چرا مدام خبرشو میگیری؟ منم بهش گفتم چون مشتری خوبمه دم عید بیاد خرید کنه/۲
از چهار راه ردمیشدم راننده جوون ۲۰۶ داد زد باشگاه میری آرهه؟همه برگشتن نگاه کردن و من با خجالت ردشدم هنوز۲۰قدم نرفته بودم راننده پراید بهم گفت میخوای جایی بری برسونمت چندتا خانوم نگام کردن .سردرد داشتم و سردم شده بود دلم میخواست بشینیم زار زاربزنم بخاطر دخترم که چقدر تحمل میکنه
من سالهاست منتظرم مامانم بیاد بگه مسئولیتهای ناشی از ازدواج و مادر شدنم همه اش شوخی بود و بگه پاشو بیا صبحونه بخور برو دانشگاه 😔
بزرگترین ظلم یه مادر در حق بچش، رضایت به ازدواج در سن کم هست .
نکنین این کارو
مرده شور اون دینتون رو ببرن که با ازدواج قراره تکمیل شه
تنها ترین زن عالم منم
که مجبورم خودمو کنترل کنم و جلو کسی اشک نریزم حتا همسرم.چون اون بدتر از من شکسته و پیر شده
سلامتی چقدر گرانبهاست که پسرما سالهاست ازش محرومه
و از غم اون منم مریض شدم .خجالت زده ام از همسرم
که دربه در دارو درمان پسرم بود که من هم اضافه شدم
فقط میگم شکر
میز مزه مفصل داشتم
میز شامم قرمه سبزی توپول و اردک شکم پر و ماست وخیار و دلال و سالاد و ۳مدل ترشی و سبزی خوردن بود
دسر قهوه و شکلات هم بود
خانوم مهمان گفت من ریحون دوس دارم سبزیش ریحونش کمه.کم هم نبود دنیایی از سبزی بود و پراز ریحون.نظرتون چیه ؟ این حرکت از دیدتون چطوره؟
زنگ زدم دوستم و همسرش ناهار بیان همسرم هم زنگ زد دوستش و پسرش بیان حالا دخترم میگه حالا بعد عمری فسنجون پختین چطوره همه رو خبر کنین بیان منم زنگ بزنم همکلاسیم بیاد
😂😂😂
#فسنجون
@sanie58
😔 پدرشون از تو فریزر گوشت مرغ میبرد میداد به زنایی کولی که میبردنش خونه شون . وسیله های خونه رو میفروخت خرج چرت و پرت میکرد
طلاق گرفتن زنگ زده به خواهرم که لباس نو نداری ببرم بدم به زنم
۲شنبه طلاق گرفتن ۵شنبه رفته عقد کرده باز بچه هاش دنبال خودخواهی خودشونن
امشب تولدمه
و یکی از تلخ ترین شبهای عمرم رقم خورده
از عصری متوجه شدم حال داییم وخیمه بستری هست و زنداییم هم همینطور و مابقی هم مبتلا به #کرونا شدند
دلسوزترین پزشکان شهرم یا فوت کردند یا بستری هستند.اینا نتیجه ی کینه ورزی شماست آقای ج.ا
اشک کورم کرده و درد شدیدی در گلوم دارم
اگر یه روزی بفهمم همسرم عاشق دختری بود و اون دختره هنوز زندس و هنوز مجرد ،خودم شخصا میرم دنبالشو میارمش کنار همسرم.همینکه یکیمون معنی عاشقی و عشق و وصالو بفهمه عالیه .منم میرم لب دریا با دوچرخه
#جدی
کاش همه ی شماهایی که الان بیدار هستین اینجا کنار من بودین و به جای دوستای بیشعورم که ۵صب برنامه دریارو کنسل کردن بهتون چای با طعم هل که دم کردم با خرما و مویز و شکلات تلخ و کتلت و شامی مخصوص خودمون و سبزی خوردن و گوجه فرنگی و خیارشورخونگی میدادم . والاع چیه این بدقولی و تنبلی
واقعا هرکی گفت پول خوشبختی میاره بزنین تو دهنش اگه گفت لابد به میزان کافی پول نداری که میگی خوشبختی نمیاره یه بار دیگه هم بزنین تا بفهمه بدون سلامتی هیچ چی معنی نداره . احساس میکنم از جنگ برگشتم زخمی و خسته بس که تمام شب سردرد کشنده داشتم . سلامتی بزرگترین خوشبختیه
بزارید دست کم اینجا به خودم افتخار کنم بابت اینکه پسری تربیت کردم که بلده محبت کنه و بلده احساس زنانه رو درک کنه .با بهانه ها و زبون نیاز خاص جنس زن آشناست . چون اکثر مردهای ما بلد نیستن واقعا محبت کنن و جنس زن رو درست نمیشناسن.مقصر نیستن چون کسی بهشون یاد نداده
#مادرانه_هایم
دخترا پسرا خیلی جدی دارم بهتون از طرف یه مادر (خودم) میگم . با دوستای معمولیتون یه جوری نباشید که طرف دچار اشتباه بشه . رک بگم طرفتونو نخوابونین تو آب نمک.برای روز مبادا کسی رو نگه ندارین . بزرگترین ستم به خودتونه. دنیا به طرز حیرت آوری گرده
#مادرانه_هایم
@OHANZEEnm
من یکی از حسرتهای زندگیم همینه چرا همیشه به مامان زنگ میزدم احوال بابا رو میپرسیدم من احمق چرا به پدرم زنگ نمیزدم پدری که بیخود و بیجهت همیشه موبایلشو میزد به شارژ . تا قیامت این حسرت به دلم میمونه .
۱۸سال پیش همچی روزی از ترس زایمان طبیعی،به دکترم التماس کردم که برم اتاق عمل.سالهایی بود که میگفتن سزارین ممنوع باید بشه اما من زیر بار نرفتم.و تمام عصر و شب رو آروم آروم از درد اشک ریختم زیر دوش نشستم و صبح رفتم بیمارستانی که حالا وجود خارجی نداره و ۸صبح پسرم بدنیا اومد
چه رابطه نزدیکی وجود داره بین منشن های زشت و زننده با تازه واردها ؟ 🤔
تو ۲۴ساعت گذشته هرکی منشن مزخرف داده تازه وارد بوده وفالور پایین و بشدت بی چاک و دهن
قضیه چیه ؟ در جایی وا مونده زامبیا فرار کردن و حمله ور شدن ؟🤔
انسان نیستید دست کم شرف داشته باشید
با دوستی رفتم خرید وموقع حساب کردن گفت کارتم تو ماشین جامونده.من مجبور بودم براش۲.۵ میلیون کارت بکشم اما میدونستم تو کارتم این عدد نیست.یک ثانیه عجز کامل و بدبختیو با تمام گوشتو خونم لمس کردم.به سرپرست خانواری فک کردم که مستاجره و بچه داره.دلم میخواست جیغ بکشم از شدت عجز و فلاکت
من خوبم
مادرم رو به خاک سپردیم و من از کمی دور تماشا کردم
مادر مهربونم
و اونا که بهش فحش میدادن و حتا حاضر به این نبودن که حالی ازش بپرسن الان جلوتر ایستاده بودن و فریاد میزدند مامانی جونم
کسایی که در رو براش وا نکردن
۱ساعت مراقب مامانم نبودند
خدایا چه دنیای غریبی
خدایا
بزارید اعتراف کنم
من همش گریه کردم دعا کردم
تمام کارها تمام سالها بیمارستان بیوبسی رفت و آمدها و هزااااران فراز و نشیب این پیدا کردن کلیه و جراحی و پزشک ها از ۸سالگی تا امشب همه رو همسرم بعنوان پدر برای بچه ام انجام داد . بهشتی اگه هست زیر پای همسرم هست بعنوان پدر
واقعا خوب شد حسین شنبه زاده اومد مرخصی تا عده ی کثیری پفیوز گوه خور بی همه کس رو بشناسیم . جالبه برام این شخص با چه تحمل و اعصاب و کششی به همه با متانت هم پاسخ میده
به قول خودش ان الله مع الصابرین
هیچ وقت دلم نمی خواست به کسی ناشناس بفرستم و ابدا اعتقادی به این ناشناس بازیها نداشتم .اما امروز خیلی دلم میخواست یکی ناشناس داشت تا بهش می گفتم از خودت خجالت بکش که با این همه مطالعه و توانایی به مردن فک میکنی و خودکشی.واقعا اونقدر بی عرضه شدی که دلت میخواد بمیری!
یکی از سخت ترین لحظه های زندگی برای من غروبه ، چون هر روز همسرم زنگ میزنه میگه کاری نداری من میرم یه سر پیش مامان و عاتی(خواهرش)
چون یادم میاره، چقدر مادر و خواهری ندارم
حتا همسرم سر سوزنی از دلتنگیم خبر نداره.خوشحالم که خونه ایی هست بره و شارژ بشه
خیلی متاهل ها هم تنهان و باوجود همسر و اطرافیان احساس تنهایی میکنند.اما معنیش این نیست که دست به هرکاری ناپسندی بزنند برای اینکه تنها نباشند.من خودم ازتنهاییم بدم نمیادو با گلخونه فیلم و کتاب و آشپزی و دوچرخه و ورزش و خیاطی به تنهاییم اهمیت نمیدم.تنهایی یعنی کسی دنیاتو نفهمه
پشت تلفن زار زار گریه کردم و همسر خسته ام برای اولین بار بهم گفت خواهش میکنم کمکم کن بتونم کارای درمان این بچه رو انجام بدم.مردی که تمام ۳۰سال گفته نگران نباش، مگه مردم تو گریه میکنی برای اولین باربهم گفت گریه نکن کمکم کن.حس میکنم تمام این اتفاقا کابوسه اما من بیدار نمیشم
زن برادرم با هیچ کس مهربون و خوب نبود همیشه ی خدا اصرار داره تو تمام مهمونیا باشه با لباسهای گرون و کلی آرایش و شنیون که ساعتها تو آرایشگاه خرجش میکنه میاد به بزرگ تا کوچیک فامیل محل نمیده، بعد دو ساعت با قهر و در سکوت میره.برام سئواله چرا خرج میکنه و همه چیو کوفت خودش میکنه
۱۹مرداد ۸۹
چطور تو صندلی جلو پرشیا جوری گریه میکردمو بال بال میزدم که دوشم میخورد به سقف؟!
چطورخودمو به شیشه ماشین تو پمپ بنزین جاده اردبیل میکوبیدم که مردم از شوهرم میپرسیدن آقا زنش چش شده؟!
چه جوری تمام راه پله ها رو از کف خیابون خزیدم تا ط ۲ خونه بابا تو کرج؟!
#سالگرد_پدرم
یه بیماری اکثر آقایون دارن اونم اینه منتظر میشن در طول هفته، ببینن چه روزی سرویس بهداشتی ها شسته و برق انداخته میشه که برن همون روز ریش بزنن و شیو کنن .
لعنتیای خر😠
زنگ زدم به همسرم و گفتم لنگی سوراخ من چطوره
اونم با حرص گفت کیسه کش های عوضی و تپ قطع کرد
شما پرسپولیسی ها کی میخواین مودب بشین 😂😂😂😂😂😂
فوتباله بابا فانه خب 💙💙❤❤
بچه ها دوستی دارم روی تخت بیمارستان شرایط بد بارداری رو سپری میکنه
خیلی ساکت و کم حرفه
کتابی که از فضای بیمارستان کمی ذهنش رو دور کنه و آرومش کنه داستانی باشه چی پیشنهاد میکنین؟ لطفا مهربون باشید و حداقل دوستان کتابخونتونو منشن کنین
پسرم دونه دونه کپسولها و قرصهاشو وا میکنه و من تو تاریکی صدای ورق های آلمینیوم و پلاستیکشو میشنوم و انگار کسی قلبمو محکم چنگ میزنه .
خدایا چند سال دیگه ...
دلم میخواد همین لحظه بمیرم
شیر روی گاز سر اومد جوری ریخت که لای کابینت و شیشه فر رفت .همسر بی فکرم باز با مهمون اومد خونه
شام نخوردم
باید بشینم تو سالن
خسته ام
دیروز
دیشب پریروز
همش یکی رو آورده
خدایا بکش منوووووو
😭😭😭
به خدا مهمون دوس دارم ولی نه تمام وعده ها سر زده
بچه ها بیایین یه امشبه بزارین براتون مادرانه تر حرف بزنم وازمن یادگاری براتون بمونه
اگه روزی جدی جدی عاشق شدین کاری کنین طرفتون باور کنه زیباترینه صبورترینه
باهوشه و باگذشته دلسوزه و پیش خود حسابه و برای شما از تمام دنیا کافیه. واقعا کلمات از دل ، قدرتشون فوق العادس
باورتون میشه من ۳۶۵ روز بدون دخترکم زنده موندم دووم آوردم
بدون مادرم
بدون خانواده
حتا شوهرمم تو غم خودش بود و مشکلات خاندانش
بدون اون زنده موندم
بدون دوست
من زنده موندم
با هزار درد فقط تو ۳۶۵روز
اما بهم نگین تو زن قوی بودی و هستی
من انتخاب نکرده بودم همچی زندگی رو
دیگه حالم خوب نیست تهوع دارم و چشمام و سرم ورم کرده
خسته شدم ازاین همه اخبار ظلم وتجاوز و اعدام
خسته شدم
خسته شدم
من رفتم نمی کشه قلب و روحم
#تجاوز_به_کودکان_شوشتر
#اعدام
#اعتصاب
#وطن_شکفته_گل_در_خون
تاحالا بارها با آقای همسر صحبت کردم که از دم درساختمون،تا اتاق تک تک بچه ها و حتا خودمون در بزن و سپس وارد شو.اما همیشه درنزده وارد اتاق پسرم میشه و اونم ناراحت میشه.دلیل اینکارش،استرسش بابت بیماری پسرم هست.واسه من قابل قبول نیس و نمیدونم به چه ادبیاتی بگم در بزنو بعد وارد شو
من خودم نفهمیدم چطور شد اونقد بزرگ شدم که مادر بشم و اونقدر قوی فرض شدم که تمام غمای زندگیمو تنها به دوش بکشم
پیر شدم اما امروز دوست دارم دختر مادری بشم و گریه کنم بغلش و بهش بگم مامان من خسته شدم
چرا این بچه ی من خوب نمیشه؟
این بدن چرا با کلیه جدید هم نمیسازه😭
@Jarireh1
نمیدونیم چی شنیدی
ولی خودم جایی دعوت بودم اولین باربود خانوم صابخونه منو ندید با دوست صمیمیش شروع کردن درمورد من بد حرف زدن
شنیدم و نموندم
اومد عذر خواست من گفتم عذرخواهی لازم ندارم فقط دیگه هرگز تصادفا هم جایی نیینمت
از حالا غصه ام شده برای روز تولدم اینجا
چون تبریک و انرژی های مثبت ندارم از سمت خیلی ها تون
هی منشن میدین چهل سالته جدا؟
حالا اسمتو عوض نمیکنی؟
چهل شدی یا رد شدی ؟
چهل سالگی چه جوریه؟
آستانه ۴۰ یعنی دقیقا کجا؟
ای زهر انار با این منشن هاتون
امروز از مطب دکتر برمی گشتم و طبق معمول کارگرهای این ساختمون سر کوچه چرت و پرت گفتن و من بارها به مهندس ناظر تذکر دادم.نشنیده گرفتم و رد شدم.یک ثانیه زد به سرم که چرا چیزی به اینها نمیگم و ماههاس تحمل میکنم؟صدامو انداختم سرمو اونچه لایقشون بود، نثارشون کردم و آخیش😍 آدم شدن
بطور غیر ارادی ، اینقد زدم رو پام و صورتم که درد میکنه تنم . چطور ممکنه یک نفر بخاطر ارث و میراث به سمت خواهراش تیراندازی کنه طوری که دوتاشون بمیرن و دوتاشون برن کما؟ خدای من چطور ممکنه خدای من نمیتونم باور کنم دوستمون کشته شده 😭😭😭😭