حقیقتا میتونم با متن استوری این دختر تا فردا صبح گریه کنم..چقدر ملموسه حرفاش..
چقدر از اینایی که پزشکی رو با عکس لیتمن و قهوه و متنهای انگیزشی تهوعآور از دور قشنگ و اکلیلی نشون میدن بدم میاد؛ واقعیت پزشکی اینه متاسفانه.
الان باید با زید قشنگم بلیت کنسرت کاخ نیاوران آرمان گرشاسبی رو میگرفتیم و خر ذوق میشدیم ولی متاسفانه وجود خارجی نداره. وقتشم ندارم. البته دلیل دوم کمتر مهمه.
امروز داشتم با دوست صمیمیم صحبت میکردم در باب اینکه چطور با این سن یه جمع چند نفره نداریم که آخر هفتهها دور هم جمع بشیم! تقریبا فقط همدیگرو داریم.
از کمبود رفیق پایه و خوشگذرون رنج میبریم.
و آخرین آزمون جامع این هفت سال، پاس شدمممممممممممم صلاحیتو💃🏻💃🏻💃🏻💃🏻💃🏻💃🏻💃🏻💃🏻💃🏻💃🏻💃🏻💃🏻💃🏻💃🏻💃🏻💃🏻💃🏻💃🏻💃🏻💃🏻💃🏻💃🏻💃🏻💃🏻💃🏻💃🏻💃🏻💃🏻💃🏻💃🏻💃🏻💃🏻💃🏻💃🏻💃🏻💃🏻💃🏻💃🏻💃🏻💃🏻💃🏻💃🏻💃🏻💃🏻💃🏻💃🏻💃🏻💃🏻💃🏻💃🏻💃🏻💃🏻💃🏻💃🏻💃🏻💃🏻
بیاین ماچتون کنم.
دلم برنامه ریزی مشترک میخواد؛ برای سفر، امتحان کردن کافههای جدید، خوندن یه کتاب و صحبت کردن در موردش، درس خوندن، پیشرفت کردن.. حس میکنم خیلی از این حس دور شدم.
تو حیاط بیمارستان داشتم گریه میکردم و با درسا تلفنی صحبت میکردم یهو وسطش گفتم ولی این گربهه چقدر قشنگ داره با پروانه بازی میکنه و داشتیم به این نتیجه میرسیدیم که زندگی هنوز قشنگه که یهو پروانهه رو خورد.
یه پسر کوچولو با پدرش اومده بود برای عمل لوزه پرسید این دو تا خانمه چه فرقی باهم میکنن؟ گفت این دکتره ماهی صد میلیون میگیره! ولی اون یکی خانومه ماهی بیست میلیون :))))))) همینجوری بچههاتونو بدبخت میکنین دیگه.
بعد از آرایشگاه یه قهوه گرفتم. یه عالمه قدم زدم و موزیک مورد علاقهم رو گوش کردم. قبل از برگشتن هم برا مامان بابا کروسان کرهای که دوست دارن رو گرفتم. میدونم گذراست اما بعد از مدتها برای چند ساعت به زندگی امیدوار بودم.✨
در حالی که داشتم برای مشاوره با یه رزیدنت تلفنی صحبت میکردم یه آقایی اومد توی اورژانس پرسید فلان چیزو چیکار کنم؟ با اشاره بهش گقتم از پرستار بپرسید. گفت ابوالفضل بزنه به کمرت و رفت.