يه بنده خدايى بهم گفت استورى نذار چون دارى رو خون جوونامون راه ميرى / همين بزرگوارو امشب با زيدش تو اپال ديدم هرهر مى خنديد ولى ديدن قيافه ى جا خوردش خيلى لذت داشت 🤌🏻
خداروشكر تو خانواده اى بزرگ شدم كه اصن اسم عمركشونم به گوشم نخورده
يه سرى كارا ذاتا كثيف كاريه
مثلا اونو لعن كنى تاثيرى داره؟نمى فهممتون
نمى خوامم بفهمم
امشب اومدم ماشینمو اینجوری دیدم واقعا اعصابم بهم ریخت
یه آدم چقدر میتونه کثیف باشه که به همین راحتی به خودش اجازه میده چیزی که یکی دیگه واسش زحمت کشیده رو ورداره ببره
يه بار تو دانشگاه منتظر مامانم بودم بياد دنبالم بچه ى هفت ساله ى نگهبان گفت چرا نميرى خونه گفتم منتظر مامانمم گفت با اين سن و سالت بايد منتظر شوهرت باشى نه مامانت 🚶🏻♀️