من چون تا وسط تابستون به هیچکدوم از کارهایی که براشون برنامهریزی کرده بودم نرسیدم دیگه از این به بعد برنامههامو میریزم تو سطل زباله و هیچ برنامهای ندارم.
سال ۹۴ من ترم اولی بودم. دانشگاهم پونک بود و هنوز گواهینامه نداشتم و باید از تجریش سوار تاکسی میشدم، اون موقع خطی های تجریش پونک ۵۰۰ تومن میگرفتن. سر سعدآباد لمیز بود، من بارها ساعت ۷ صبح قبل از باز شدنش اونجا وایساده بودم تا برم قهوه بگیرم. یه باریستا بود که اکثرا شیفت صبح بود