آقا من چرا انقدر ضایعم؟خانوم دکتر آسانسوری ه رو صبح باز دیدم تا گفت خوبی داری میری سر کار؟ گفتم نخیر تولدمه دارم میرم جشن بگیرم! 🤦🏻♀️💆🏻♀️گفت تنهایی؟ گفتم بله!
بعد شماره مو گرفت.بنده خدا نیم ساعت پیش مسیج داد که میای شب بریم کافه ی بغل خونه؟ واسه تولدت دور هم باشیم. مهربونا مهربونا😭