یلدای پارسال، مامان و بابا خونه تنها بودن، فقط تونستم بهشون زنگ بزنم و سالگرد ازدواجشونو تبریک بگم...
عکسای پارسالو دیدم و فهمیدم چراغ اتاقای مارو روشن کرده که یادمونو زنده نگه داره.
امسال همه دورهم جمع شدیم ولی مامان نیست و خونه نور نداره
قشنگ دچار بحران بزرگسالی شدم
حوصله هیچکاریو ندارم
غیر از چند نفر، بقیه حالمو بهم میزنن
مثل یه دختر ۱۵ ساله همش دوست دارم قهر کنم
تو خونه موندن رو به بیرون ترجیح میدم
تو کتاب رنج و التیام نوشته بود که برای تموم شدن سوگ و ماتم باید با شخص متوفی خداحافظی کنی، دیگه امیدی به دیدنش نداشته باشی و بدونی قرار نیست دیگه هیچوقت ببینیش
کاری که من برعکسشو انجام داده بودم و به خودم کلی امید داده بودم که تو زندگی بعدی قراره دوباره ببینمت و کنارت باشم
از دوستم که بازاریابه خواستم برام یه بسته نسکافه بیاره، شد ۸۰ تومن
قیمت مصرف کننده ۱۴۵ تومن زده، مغازه دار راحت ۸۰ درصد سود میکنه
الان دلیل زیاد شدن سوپرمارکتارو فهمیدم🤦🏻