محمد معینی |وبلاگنویس| Weblog author | Ex-journalist
حساب ۱۳ساله قبلیام(
@mmoeeni
)از دست رفت!
محکوم دادگاه انقلاب
آثار: #درختها_رفته_بودند و #از_اقیانوسی_دور
«در حالی امسال یک میلیون تن سیب آذربایجان غربی در آستانه فاسد شدن قرار دارد که برای تولید این میزان محصول معادل یکسوم حجم فعلی دریاچه ارومیه آب مصرف شده است.»/فارس
نفرین بر این کشاورزی که "ایران" را ویران کرده است .
اسدالله علم (وزیر دربار) در آستانه تبادل قرارداد بین ایران و افغانستان درباره حقآبه هیرمند، از طریق سفیر وقت ایران در کابل (اردیبهشت۵۶) متوجه میشود در این قرارداد مسئله سیلابها لحاظ نشده و این میتواند به زیان ایران باشد چرا که افغانستان میتواند جلوی سیلابها را بگیرد./1
آلبر کامو یک سال بعد از سرکوب خونین قیام مردم مجارستان، در پیامی به نشست نویسندگان مجار در لندن نوشت:
«رژیمهای توتالیتر متحدانی بهتر از #فراموشی و #خستگی ندارند. پس دستور کار ما بدیهی است: #حافظه و #پایداری.»
در دفاع از فهم، ص۲۸۹
#کتاب
ماجرایی که میخوام براتون تعریف کنم، شاید باعث خندهتون بشه، شاید هم متعجب بشید، خودم که حیرانم!
من 16شهریور گذشته (چند روزی قبل از قتل مهسا) به دفتر پیگیریهای ویژه اداره کل اطلاعات زنجان احضار شدم. باهمه هفت-هشت احضار قبلی (به ستاد خبری) فرق داشت. کپی نامه دادستان زنجان.../1
این صغری-کبری چیدن خیلی حقیر و نجسه!
با همین فرمون، باید پرسید چند ساله فلسطینی هستی که مدام 💩 فلسطین رو میخوری؟ سالی چند بار اقتصاددانی و چندبار دانشمند هستهای که هم 💩 ارز میخوری هم 💩 اتم رو؟
تولستوی در سفر سال ۱۸۷۵ (به اروپا) از سر کنجکاوی به تماشای مجازات #اعدام با گیوتین که در حضور مردم صورت میگیرد میرود و مینویسد: «وقتی دیدم که سر از تن محکوم جدا شد و در سبد افتاد با تمام وجود دریافتم که هیچ نظریهای در زمینه حفظ نظام موجود قادر نیست چنین عملی را توجیه کند.»/۱
نوئل مککفی ریس دانشکده فلسفه دانشگاه اموری نماد روشنفکر و فیلسوف واقعیست که جای برج عاج نشینی کنار دانشجویان اعتراض میکند، مثل مصطفی ملکیان که سال ۸۸ در خیابان همراه معترضان بود؛ مقایسه کنید با فلسفه خواندههای بله قربانگو که به قول ابراهیم گلستان نه فکر دارند و نه روشن هستند!
چند دقیقه قبل تماس گرفتند که توییتهای اخیرت فلان، محترمانه خواستند پاک کنم؛ دو تا رو به طور مشخص ذکر کردند. من همه توییتهای مرتبط با “فرود سخت” رو پاک کردم.
تا اطلاع بعدی هم، داوطلبانه، نیستم.
#صادق_زیباکلام
1) ۲۷ سال پیش در دانشگاه آزاد زنجان تدریس میکرد، در مورد کتاب "سنت و مدرنیته"اش رفتم باهاش صحبت کردم. آخر صحبتهامون گفت: چی میخونی؟ گفتم: عمران، گفت: درد و بلات بخوره توی سر دانشجوهای (...). چند بار هم اجازه داد مستمع آزاد تو کلاسهاش بشینم. 👇
اگه روحانی نبود چقدر احتمال داشت بدونیم ساقط کردن هواپیمای اوکراینی، واقعا کار خودشون بود؟
اگه خاتمی نبود چقدر احتمال داشت بدونیم سربازان [خودسر] امام زمان نویسنده و فعال بیآزار سیاسی کشتهاند؟
دو نفر کشته شدهاند و کلی خانواده داغدار و کلی انسان خشمگین.
اساساً چرا؟!
چون تجمع برای یادبود یک کودک کشتهشده ۹ ساله در گورستان یک روستا، مخل امنیت قدرت برتر منطقه ارزیابی شده ... خیلی غمانگیزه، خیلی عجیبه ...
از هم پاشیدگی مگه تعریف دیگهای داره؟
1/3) معصومه آباد – دکترا در بهداشت باروری – که بیهیچ تجربه دیپلماتیک اخیرا به عنوان سفیر ج.ا. در فنلاند معرفی شد، دو دور قبل عضو شورای شهر تهران بود، نامش در لیست دریافت کنندگان املاک نجومی قالیباف اعلام شده و این #کتاب خاطرات ۴۰ ماهه اسارتش توسط نیروهای عراقیست در ابتدای جنگ.
نوشته که «این خبر مثل پتک بر سر من فرودآمد» (۲۱ اردیبهشت۵۶). علم به واسطه سابقه حضور آبا و اجدادیشان در شرق کشور، سیستان و بلوچستان و اقتضائات محیطی اون رو خیلی خوبتر میشناخت. او با وجود تصویب قرارداد در مجلسین طرفین، چاره را در این میبیند که قرارداد مبادله نشود/2
دیوید رمنیک در فصل دوازدهم #کتاب «آخرین روزهای امپراتوری شوروی»، که برنده جایزه پولیتزر نیز شده، با اشاره به ملاقات خود با #حیدر_علیاف (پدر رییس جمهور فعلی آذربایجان و رییس جمهوری سابق همین کشور) در سال ۱۳۶۸، و قبل از فروپاشی شوروی، مینویسد:/1
کسی چه میداند؛شاید اگر رفسنجانی خرداد۶۸ میگفت که بنیانگذار نظام او را هم شایسته رهبری بعد از خود دانسته بود، مسیر زندگی خودش و سرنوشت یک ملت مسیر دیگری بود؛ نه که رهبر شود ولی آنطور هم راحت حذف نشود.
از این راز ۲۴ سال بعدتر، دختر ارشد آ.خمینی در نامهای سرگشاده پرده برداشت، /1
@hossein_jannati
@drpezeshkian
به کارتان باور نداشتید از اول.
فحشهایی که در این دو روزه دادند، شاید موثر بود!
و گرنه میتوانستید با قدری صبر و گوگل، شرایط اینترنت رو در وقت اضطرار حتی در کشورهای آزاد ببینید.
البته که حکایت ج.ا جداست؛ ولی سقف خواستهتان انگار چیز دیگرتری بود.
عاقبت همه به خیر.
تا «ببنیم چه خاکی به سر بریزیم.» از یادداشتهای علم معلوم است که طرف ایرانی میدانسته که قرارداد در مجموع به نفع افغانستان است ولی به دلیل ممانعت از نزدیک شدن افغانها به شوروی کمونیست، خواسته بوده که «سخت نگیرد»!/3
... و شما اگه "صداوسیمای لاریجانی" رو در سالهای ریاستجمهوری خاتمی فراموش نکرده باشید، عمراً دلتون باهاش صاف بشه.
توبهای ازش دیدین؟!
...
های های های؛ چه آبروها ریخت، چه ستمها آراست ...
خدایا شکرت!
... که این قدر زنده موند تا سیلی خورد!
نوروز سال ۷۲ این عکس را گرفتم؛ سیویک سال بیشتر... مامان و آقاجان با هم توی حیاط بودند.
ساعت نهونیم ۹ مرداد میشود بیستسال تمام که بی“مادر”یم؛ بیست ساااال...
حاج توران خانم صباحی: ۱۳۸۳-۱۳۱۵
حاج کریم آقا معینی: ۱۳۸۶-۱۳۱٠.
#یاد
«البته این خیانت ده تا ۱۵ سال دیگر ظاهر میشود که من مُردهام.»
در هیچ جای دیگری از یادداشتهای علم چنین اندوهی از وزیر دربار نمیبینیم.
اوضاع جسمی علم ۲ماه بعد بدتر شد و با اشاره شاه، حین سفر استعجلاجی خارجی کنار رفت وهویدا جانشین او شد. ۸ماه بعد از استعفا نیز از دنیا رفت./10
1) «عملیّات مرداب» فیلمی با نام اصلی «Southern Comfort» بود که برای اوّلینبار اوایل دهه هفتاد از تلویزیون ایران پخش شد. فیلم دربارهی گروهی از سربازان امریکایی بود که به یک مانور نظامی میروند امّا به طور ناخواسته با کیجنها (فرانسویتباران جنوب امریکا) درگیر میشوند 👇
علم نوشته که «من گریهام گرفته بود»و از شاه میخواهد که قرارداد لغو شودو شاه میگوید: «نمیخواهیم بین ما به هم بخورد.»
علم در ادامه نوشته که از شدت تاثر به شراب پناه میبرد. در یادداشتهای فردای آن روز (۱۵خرداد۵۶)هم علم به شدت به دولت هویدا حمله کرده و نوشته که دولت مدعی است:/6
شاه با علم موافق نیست و به او میگوید: «به هر حال ما باید از همین آبی که داریم استفاده خوب بکنیم.» (۲۷ اردیبهشت). علم چند روز قبل از مبادله قرارداد دوباره به شاه اصرار میکند که قرارداد را مبادله نکنند، شاه میگوید که .../4
...«پس از آنکه قانون به توشیح من رسیده و اعلان شده،دیگر مبادله شدن ونشدن قرارداد تاثیری ندارد»(۱۴ خرداد).
علم به قول خودش «جسارت میکند» و میگوید: «مثل هزاران خلاف که به عرض مبارک میرسانند» و به شاه میگوید: سندی تا به دست آنها(افغانها)نرسد به چه چیز میتوانند استناد کنند؟»/5
مخصوصا که به خوبی متوجه شدم بازجویی و بازداشت کردن و انفرادی و دادگاه فرستادن چقدر آسونه! مدام با این سوال مواجهم که درستتر نبود تعهد نمیدادم؟! یا درستتر نبود به غیبت از توییتر ادامه میدادم؟ ... این حیرانیها، عین خوره به جان روحم افتاده/20
من الان یکپارچه ذوق و شادیام :-)
جناب علی دهباشی ِ بزرگوار، چند دقیقه قبل زنگ زده بود به من و کتابم رو بسیار ستود، تشویقم کرد به ادامه و انتشار جلدهای بعدی ...انگار خوابم😊
یک مرد بزرگ، مگر چقدر میتواندمتواضع باشد که خودش گوشی بردارد و تازهکار و کوچکهایی مثل مرا تشویق کند؟!
«سیستان که ارزش اقتصادی ندارد، حداکثر سالی ۴۰ میلیون تومان عایدی میدهد»!
وزیر دربار نهایتا سعی میکند خود را این طور آرام کند که فرض کند لابد چیزی از «روشنبینی و آیندهنگری شاه» نمیداند؛ «کسی چه میداند که ضمیمه شدن افغانستان به ایران در مخیله بزرگش نباشد؟»!/7
@hossein_jannati
@drpezeshkian
به کارتان باور نداشتید از اول.
فحشهایی که در این دو روزه دادند، شاید موثر بود!
و گرنه میتوانستید با قدری صبر و گوگل، شرایط اینترنت رو در وقت اضطرار حتی در کشورهای آزاد ببینید.
البته که حکایت ج.ا جداست؛ ولی سقف خواستهتان انگار چیز دیگرتری بود.
عاقبت همه به خیر.
نوشته که «از چپگرایی افغانستان ترسیدند که همه شرایط را قبول کردند»، «از اربابهای نامرئی دستور ارتکاب این خیانت را داشتند»، «به هر حال به شاهنشاه و کشور خیانت بزرگی شد که دیگر جبرانناپذیر است»، «یکسر به سراغ یار و شراب رفتم»، «شراب خوردم و گریه کردم»،/9
دو روز بعد (۱۷ خرداد) علم وقت خواب از خبر مبادله اسناد هیرمند مطلع میشود. نوشته که چنان ناراحت شده که با قرص خواب هم خوب سنگین چند ساعته به چشمش نمیآید. به استعفا از وزارت دربار فکر میکند، چندبار استعفانامه مینویسد و پاره میکند چون کمکی به شاه نیست./8
که چرا سوابقش رو نوشتی؟! از کجا آوردی؟! چرا کامنتها رو نبستی؟! داشتین شبکهسازی میکردین؟! ... اصلا باورم نمیشد اتهام یک همچی چیزی باشه. من اطلاعات سوابق فرمانده جدید رو از رسانههای داخلی برداشته بودم. این یک کار طبیعی رسانهای است که وقتی کسی جایی پست میگیره، /9
(عباسی) رو نشونم دادند که ازشون خواسته بود من رو احضار (جلب؟) کنن، توضیح بخوان، توجیه کنن و تعهد بگیرن و نتیجه رو گزارش کنند. هشتونیم صبح رفتم داخل و پنج عصر اومدم بیرون با یک فرجه یکساعته برای نماز و ناهار و استراحتی. بازجویی کتبی و شفاهی بود تقریبا فقط متمرکز به توییتها /2
مژده دقیقی(مترجم) به #مجله "اندیشه پویا"(شماره نوروزی، ص148) گفته: «انبوهی از ترجمههای مغلوط با کیفیت نازل روانه بازار میشود که بسیاری از آنها آثار برجسته ادبی جهاناند که این گونه حیف شدهاند و در واقع مخاطب ایرانی از آنها محروم شده است.»
حقا که این خیانتی بزرگ است :-(
#کتاب
با سیاهه کاملی از اتهامات! از برخی دفاع کردم و از برخی نه. سه نفر بازجویی کردند که یک نفرشان را نمیشناختم. هر سه مرا میدیدند و من نمیدیدمشان. آخر سر تعهد دادم علیه انقلاب/نظام/رهبری ننویسم، در انتقادها موازین شرعی/قانونی رو رعایت کنم و قبول داشته باشم در صورت تکرار، /3
ببینند قبلا کجا و چهکاره بوده! دو ساعت تمام بازجویی شدم و موفق نشدم این مسئله رو تبین کنم! بعد عین زندانیها پلاک روی سینه ازم عکس گرفتند، در حضور مامور لخت شدم (غیر از شورت که پام موند)، لباس زندان پوشیدم، و رفتم انفرادی موقت برای سه ساعت. رفتار کادر و پرسنل خوب بود/10
... صدمه روحی این ماجراها البته پیش صدمه روحی خیلیهایی که در این مدت عزیز یا سلامتیشان از دست دادند، یا مدتها زندانی شدند و هنوز هستند، اصلا به حساب نمیآید اما صدمه بود و هست./19
پرونده من قضایی خواهد شد... چندروز بعد جنبش مهسا شروع شد ولی من وفق اون تعهدتقریبا خنثی بودم! دقیقا دو ماه بعد، درغیاب یک ساعته من از محل کار، سه یا چهار مامور به اسم "مامور آگاهی" میآیند شرکت و وقتی متوجه میشوند من نیستم، میگویند حرفهایی هست که در حضور "همه" باید گفته شود./4
۱۶ سال پیش رابرت موگابه - دیکتاتور حاکم بر زیمبابوه - برای "کنترل گرانی" دستور داد: «همه اجناس مغازهها به نصف قيمت فروخته شود»؛ مغازهها خالی شد اما گرانی کنترل نشد، بیکاری هم بالای ۸۰% شد!
مثل خیلیها نمیدانست «اقتصاد علم است»!
این نقاشی پسرمه (۶ساله)، با ماژیک روی وایتبرد.
شخصیتها (که راکون هستند) خلافکارن؛ همهشون داستان خودشون رو دارن.
این چهره منتهیالیه سمت راست، مجسمه است!
از دفتر شرکت خارج میشوند. همکاران تلفنی به من خبر میدهند که از آگاهی آمده بودند و گفتهاند همه باشند. من با توجه به تعهد دو ماه قبل و رعایت اون تعهد، اصلا تصورم این نبود که سوژه خود منم. پیش خودم فکر کردم لابد شکایتی از شرکت شده که ارباب رجوع زیادی دارد و قرار است سوال و /5
یک ماه قبل، چهار ماه بعد از غیرفعال کردن اکانتم، که خواستم حساب کاربری توییترم رو فعال کنم دیدم به اسم "محمودرضا معینی" شده و پسورد هم تغییر کرده؛ حساب دوازده ساله از دست رفته بود! دیروز هم دیدم تعلیق شده کلا! .../18
که روی آن اتهام من، افشای اسرار شخصی در فضای مجازی عنوان شده بود! خیلی تعجب کردم. بلافاصله موبایلم با پسوردهاش ضبط شد! اندکی بعد متوجه شدم مسئله به یک توییت در پنج ماه قبل برمیگردد؛ به توییتی درباره سوابق فرمانده جدید انتطامی استان زنجان!/8
یک پیامک از سامانه ثتا رسید که «پرونده شما به شماره فلان به شعبه دو بازپرسی رفته. در صورت نیاز به حضور ابلاغ خواهد شد.» به در دفتر شرکت نرسیده بازداشت شدم. به رانندگی خودم با ماشین خودم، به همراه یک مامور که بعدا بازجوی من شد، رفتیم تا ساختمان اطلاعات فراجا. آنجا برگهای دادند /7
غیر از بازجو و یک نفر که پشت سر هم توی پرونده من کاغذ اضافه میکرد (که لابد وظیفه داشتند متوجه مسئله نشوند و شناختی از کار رسانه نداشتند). توی صورتجلسه بازداشت آدرس منزل را اشتباه نوشته بودند، اما مسئله مهم این بود که در این صورتجلسه، مسئله را ربط داده بودند به "اغتشاشات"! /11
جوابی در محل باشد. با بازجویی که شمارهاش رو داده بود تماس گرفتم و متوجه شدم، مسئله ربطی به اطلاعات نداره و نتیجه گرفتم: سوژه من نیستم! لذا لازم نیست گوشیام رو پاکیزه کنم! که البته چیزی هم نداشت طبق معمول. وقتی ماشین رو حوالی شرکت پارک میکردم، همزمان /6
تا دوماه به موبایلم عین یک چیز نجس دست نمیزدم! به مثابه یک بدافزار جاسوسی یعنی!پولش بود، یکی دیگه میخریدم! بعد اما ناچارشدم استفاده کنم. نه اینستاگرام روش نصب شد نه واتساپی که روش هست، به روز میشه! اسکرینشاتهایی که از صفحات مختلف روی موبایلم گرفته بودند، روی گوشی باقی بود/17
ساعت پنج بردنم دادسرا و پیش بازپرس. گفت خلاصه بگو چرا این عکس (فرمانده فراجای زنجان) رو توییت کردی و سوابقش رو نوشتی؟ نوشتم که رجوع به سوابق یک منصوب، یک کار بسیار مرسوم رسانهای است و اطلاعاتی هم که درج کردهام، صرفا از خبرگزاریهای داخلی گرفتهام./13
بازپرس فهمیدهای بود. "بلاقید" دستور آزادی داد. بیرون آمدم. بلافاصله حساب کاربریام را در توییتر غیرفعال کردم. دو روز بعد برای موبایلم رفتم، درخواست دادم. گفتند در مرحله رسیدگی است، ندادند./14
حواسم بود که قبل از امضای صورتجلسه بازداشت قید کنم توییت مربوط به خردادماه است و هیچ ربطی به اغتشاشات ندارد. از ناهار ��ودشان که مرغ-پلو بود دادند که بعدتر خیلی بابتاش گوارشم به هم ریخت و تا صبح روز بعد هیچ چیز دیگری نتونستم بخورم!/12
به من اتهام "افشای اسرار شخصی ..." تفهیم شده بود ولی روی پرونده نوشته بود: «تبلیغ علیه نظام ...»! حرفی اما نزدم ... نامه گرفتم و رفتم اطلاعات فراجا! موبایل را تحویل گرفتنی، برگههایی رو که پرینت گرفته بودم از خبرگزاریها تحویل سرباز دادم و گفتم برساند به دست بازجو ... /16
برای دادگاه خودم را آماده کردم؛ متن خبر مربوط به سوابق فرمانده انتظامی جدید زنجان رو که از خبرگزاریها گرفته بودم، پرینت گرفتم. سه هفته بعد که به دادسرا رفتم برای دریافت نامه تحویل موبایل، گفتند که پرونده مختومه شده! گفتم چرا در ثنا نیامده؟ ... چیز عجیب و بدی اما دیدم؛ /15
این واقعه در عقیده او درباره قدرت دولت به شدت اثر میگذارد و سوگند یاد میکند که هرگز به خدمت هیچ دولتی در نباید و به این سوگند وفادار میماند.
.
از مقدمه خانم ایران زندیه بر ترجمه #کتاب جنگ و صلح، ج۱، ص۱۲
/۲
بعد از سالها دوری از درس و دانشگاه، در آزمون کارشناسی ارشد (دولتی/آزاد) سال تحصیلی ۹۲-۹۱ شرکت کردم؛ سازمان سنجش اساسا کارنامه نداد؛ معلوم شد ستارهدارم کردهاند، اما دانشگاه آزاد کارنامه داد؛ با رتبه خوب جز نفرات اصلی پذیرفته شده در مقطع کارشناسی ارشد ... /1
سردار جعفری (فرمانده وقت سپاه): «این شیب، شیب نگرانکنندهای[بهسود اصلاحطلبان]بود که همه تحلیل میکردند که اگر با همین روند ادامه پیدا بکند، حتما انتخابات دومرحلهای میشود و در مرحله دوم هم معلوم نیست که نتیجه به چه شکل میشود. خوب از اینجا به بعد یک مقداری تحلیلها سخت شد.»
5) ... ۷۶ ساله است و امروز رفته زندان، جوانتر که بود (قبل از انقلاب) هم زندانی شده بود. خیلی بهش توهین شد حتی در رسانه کثیف ِ ملی، در روزنامههای آزاد از هفت دولت هم.
زندانی شدناش غمانگیز است.
#روزگار_سربی
@sadeghZibakalam
#دموکراسی دقیقاً اینه که با رأی (بدون خشونت) کسی رو از صدر حکومت "پایین بکشی".
این مهمه و باید جایگزین این درک از دموکراسی بشه که «دموکراسی "بالا بردن" کسی است با صندوقهای رأی»!
نه! دموکراسی ابزار "گرفتن قدرت" از کسانی است که مردم باور کردهاند نالایقاند.
-نماینده آذربایجان غربی در شورای عالی استانها (بهارعلی محمدی): گردش مالی 100 همتی سیب در ارومیه/زندگی مردم با کشاورزی گره خورده و نمیتوان آنرا نادیده گرفت.
+سخنگوی صنعت آب (عیسی بزرگزاده): بعداز طوفانهای نمکی، منطقه غیرقابل سکونت میشود و دیگر معیشت مردم محل بحث نخواهد بود!
«تاریخ ایران نشان میدهد که #تغییر در ایران همیشه متعاقب #بحران است. ظاهرا کشور ما با استدلال و فکت، پیشبینی، مطالعه روندها و کار علمی، مشورت و مشاهده جهان تغییر نمیکند.»
محمود سریعالقلم، #مجله اندیشهپویا، ش۸۳، ص۵۱
4) ... و به دست نیروهای خودی کشته میشوند. یک نمونهی عجیب از سانسور رسانههای نظام که تا همین حالا نه فقط دربارهی فیلمها بلکه در پوشش و تفسیر جهتدار اخبار جهان نیز اعمال میشود.»
منبع:
علیرضا عیسیخانیخانسری: مدیرکل "جدید" کانون پرورش فکری کودکان و نوجوان استان زنجان، متولد سال ۱۳۷۱
👈دارای مدرک کارشناسی ارشد #روانشناسی_مثبتگرا از دانشگاه دارالحدیث قم
یک بار برای "محمد مرندی" (در اکانت قبلیام) نوشتم شما که میگی تحریم دیگه بدتر از این نمیشه، از پدرت (وزیر بهداشت دوره جنگ) بپرس که چرا در جلسه هیئت دولت گفته بوده به دلیل نبود وسایل بهداشتی، برخی از بیماریهایی که دوره شاه ریشهکن شده بود (مثل کچلی) دوباره برگشته؟
بلاک کرد!
ترسیدهاید،
فهمیدهاید که ترسیدهاید،
میدانید که میدانیم ترسیدهاید،
ولی نمیدانید که دستبند به هنرمند، موبایلها جلوی صورتاش، توی خانهاش، در پایتخت کشور، شما را ترسیدهتر نشان میدهد! ... باور نمیکنید؟! حق دارید: «مست» کلیدداری زندانهایید!
#مهدی_یراحی
«اپوزیسیون ایرانی خارج از کشور، فقط یک مشکل دارد، آنها میخواهند حکومت را سرنگون و بجای آن بنشینند، ولی حاضر نیستند از اقامت در فرنگ دست بردارند! چون زندگیشان بههم میخورد، به همین دلیل اگر پیروز بشوند، تازه اول بدبختیشان است.» - ابراهیم نبوی
😂
«هنگامی که ناصرالدین شاه برای احداث خطآهن تهران به حضرت عبدالعظیم بایک شرکت بلژیکی قرارداد بست،گاریچیها بدلیل ترس از رقیبی ارزانقیمت،روحانیون بدلیل مخالفت با نفوذ اجنبی و زائران بدلیل هراس ناشی ازمرگ یکی از زائران درزیرموتور بخار، دست بدست هم دادند تا خط آهن را ویران کنند.»👇
ماموران جوان ماسکبهصورت یونیفورمپوش مسلح بسیجی
+
ماموران ناگهان مستقر شده «راهنمایی و رانندگی» بیسیمدار
+
جوانان لباسشخصی سوار بر «موتورهای بدون پلاک»
اینجا، مرکز شهر زنجان
از عصر جمعه
#مهسا
@va_ashtari
این همه روی سربرگها متوقفید؟!
الان من بگم شش ماه پیش محکوم شدم، شما بگی: کو سند؟! باور میکنی هیچ سند "شما-پسندی" ندارم؟!
این حکم دادگاه منه، "فقط" همین رو دادند به من: