این روزها خیلی به یاد دو نفر هستم. به یاد #زینب_جلالیان که اولین بار #زن_زندگی_آزادی را در نامهای که او در سال ۲۰۱۹ از زندان خوی نوشته بود، شنیدم و به یاد #ویدا_موحد که به ما نشان داد شکل دیگری از مقاومت و اعتراض ممکن است.
#مهسا_امینی
درست همین موقع که صدای #اعدام_نکنید ما قطع نمیشه، سه نفر در اصفهان، یک نفر در یاسوج و یک نفر در قزوین #اعدام شدند. موتور کشتارشون را حتی برای چند روز هم متوقف نمیکنند.
#فائزه_براهویی، ۲۳ ساله، یکی از زنانی است که خواستار رسیدگی به پرونده خبر #تجاوز به دختر ۱۵ ساله #بلوچ توسط فرمانده انتظامی #چابهار شده است. بنابرگزارشهای رسیده فائزه متهم به لیدری تظاهرات شده و او را تهدید به صدور حکم #اعدام کردهاند. (عکسی از فائزه در دست نیست) #صدای_زندانی
درباره #غزاله_چلابی برای روزنامه #گاردین نوشتیم. درباره غزاله که بعد از کشته شدن #مهسا_امینی نتوانست ساکت بماند. درباره غزاله کوهنورد، عاشق سفر و حامی سگهای خیابانی. درباره غزاله که میخواست اعضای بدنش را اهدا کند و اجازه ندادند.
@patrickwintour
معلمی که با او مصاحبه کردهام، در یکی از مناطق فقیرنشین #تهران درس میدهد. در منطقهای که قصابی ندارد چون مردمش پول خرید گوشت ندارند. او در این گفتگو تصویرهای درخشانی از مقاومت و مبارزه نشان ما میدهد. تصاویری که شعله درخشان امید برای فردای #ایران هستند.
ما اگه یک جامعه مدنی قوی داشتیم و همه را اینطور لت و پار نکرده بودن، الان باید یک مجلس ختم برای رومینا میگرفتیم.توی ختمش از اونچه به سر #رومینا و رومیناها اومده و میاد و خواهد امد، میگفتیم. بعدش هم راهپیمایی میکردیم تا دم جلوی مجلس و میخواستیم که اون قانون کوفتی را درست کنن
آیا رسانهای که خبر منتشر شده درباره «اتهام #آزار_جنسی و اقدام به #تجاوز» علیه #نامجو را پوشش نداده، نباید موقع پوشش جوابیه نامجو، دو خط هم به خبری که منجر به این انتشار این پاسخ شده اشاره کند؟ و بگوید زنی که میگوید از سوی نامجو آزار دیده چه نوشته است؟
نتیجه این چند هفتهای که دارم روی تاریخچه اعدامها در ایران کار میکنم: اگر شهروند جمهوری اسلامی #ایران هستیم و هنوز #اعدام نشدهایم، جزو خوششانسها بودهایم. باورش خیلی سخت است اما اینقدر آدمها را به بهانههای ساده و واهی کشتهاند که میشد هرکدام ما یکی از آن اعدامیها بودیم
چه کسی برای #کیمیا_علیزاده خوشحالی میکند؟ همه ما «بیوطنان».همه مایی که بیوطنمان کردید و وطنمان دیگر فقط مرزهای سیاسی ایرانی نیست که از آن رانده شدهایم.همه مایی که وطنمان از خاکی که تن تکهتکه ریراهایمان را به آن سپردیم تا دریایی که آرتینهایمان در آن غرق میشوند،گسترده است
سختترین چیزی که توی زندگیام تجربه کردم و امیدوارم هیچوقت هیچانسانی تجربهاش نکنه، شب #اعدام راحله بود. از کنار دستم صداش کردند و بردند و کشتند و تمام. من هنوز بعد از ۱۳ سال وقتی به یادش میافتم همونقدر وحشتزده و حیرانم و نمیفهمم که چطور میشه هیچ عدالتی در کار نباشه...
#آسیه_پناهی موقع کتک خوردن میگفته من ناراحتی قلبی دارم به صورتم اسپری نزنید و #جورج_فلويد هم زیر زانوی پلیس میگفته که نمیتونه نفس بکشه.صدای هیچکدوم اما شنیده نشد،چون جزو بیقدرتان جامعهان،درست مثل رومینا و رومیناها.این بیعدالتی نفس آدم را بندمیاره
مهرانگیز دولتشاهی، یک جایی در خاطراتش تعریف میکنه که سال ۱۳۴۱ درست شب قبل از انتخابات اعلام کردند که #زنان هم میتوانند رأی بدهند. آن شب بسیاری از زنان تا صبح بیدار بودند و به زنان دیگر تلفن میکردند که فردا بروند پای صندوقهای رأی.
#با_من_به_ورزشگاه_بیا #دختر_آبی
وقتی با شاگردانم صحبت میکنم، متوجه میشوم که آنها بسیاری از کلیشههای جنسیتی را برهم زدهاند. حتی از ترانه #مهدی_یراحی انتقاد میکنند که چرا گفته برادرم سایه بالای سرم است. میگویند: ما میرویم کف خیابان که از شر حرفهای برادرانمان راحت بشویم.
#مهسا_امینی
«در فقدان یک تصویر واقعی از عربهای #ایران، آنچه به عنوان واقعیت بازنمایی میشود، تصویر مغشوشی از #عربها است که از سوی حکومتها ارائه شده. تصویری که گاه مردم را نیز همدست سیاستهای تبعیضآمیز، تحقیرکننده و سرکوبگرانه حکومتها کرده.»
#داریوش_اقبالی
نوشتن از این جانهای زیبا آسان نیست. پر از امید بودند و چشم به راه فردایی آزاد، جانهای زیبای مثل #غزاله_چلابی که:«روزهای آخر همهجا در خیابان با آدمها درباره اعتراضات حرف میزد.در چشمهایش یک چیزی بود که انگار میخواست شجاعتش را نشان بدهد و تکثیر کند.»
آب دستتونه بگذارید زمین و این مصاحبه را بخونید. ممکنه با بعضی نظراتش موافق نباشید اما سوالهای اساسی را طرح میکنه که تا پاسخی براشون نداشته باشیم، این «موقعیت انقلابی» به «انقلاب» و مهمتر از آن «به یک تغییر پایدار و دمکراتیک» منتهی نمیشه
چقدر دردناکه دیدن این تصویر. امیدوارم و همه تلاشم را میکنم که ایران فردا، ایرانی بدون #اعدام باشه. چوبههای دار هیچوقت ما را به عدالت نمیرسونن. حتی #خامنهای هم نباید اعدام بشه. باید محاکمه و پاسخگو و مجازات بشه.اما اعدام، نه. همین امروز باید با اعدام مخالفت کنیم. فردا دیره.
#زینب_جلالیان در آن نامه نوشته بود: «ای ستمگران، نظارهگر بودید و هستید، دیدید نمیشود با قتل عام، شکنجه و زندانی کردن ما #زنان، جلوی حق خواهی ما را بگیرید. وقتی یک زن جوهرش با #آزادی سرشته شده باشد، هیچ ظلم و زوری نمیتواند او را به زانو در بیاورد.»
فریبا #بلوچ، فعال حقوق زنان، در تجمعی که روز یکشنبه در #لندن برگزار شد، از #بلوچستان گفت. از زخمهای بلوچستان، از امیدهای بلوچستان، از کشتههای بلوچستان برای #زن_زندگی_آزادی ۱/۲
#مهسا_امینی
#MahsaAmini
برداشتن چادر مشکی و بعدش کل #حجاب، سختترین مبارزه زندگیم بود. نوشتن از این مبارزه ، نوشتن ازش با اسم خودم و از تجربه شخصی خودم، سختترین مطلبی که به عمرم نوشتم. ما اما راهی جز مبارزه و نوشتن نداریم. #زن_زندگی_آزادی #مهسا_امینی
#MahsaAmini
بسیاری از #معلمان سالهاست که مباحث ایدئولوژیک و ضد زن را درس نمیدهند و از آن بخش از کتابها عبور میکنند. من خودم به شاگردانم میگویم که از این قسمتها در امتحان سؤالی نخواهد آمد. اینها از چند ماه اخیر شروع نشده؛ من خودم پانزده سال سابقه تدریس دارم و رویهام همین بوده است.
برای #آرش_عاشورینیا، برای آرش عزیزمان و همه امیدی که در تمام روزهای سخت به #زن_زندگی_آزادی داشت. برای عکاس جنبش زنان، برای تاریخی که با دوربینش ثبت کرد، برای همه مهربانی و خندههایش. برای فردای ایران آزاد و جای خالی آرش.
#مهسا_امینی
خاصیت #اعدام اینه که آدم را از فرط غم و استیصال فلج میکنه، الان اما موقع استیصال نیست. دهها نفر دیگه مثل #محمدمهدی_کرمی و #محمد_حسینی زیر تیغ اعدام هستن....من این خشم و سوگم را به خیابان میبرم. امروز سر مزار نیلوفر و سعید از کشتهشدگان پرواز و فردا به تظاهرات در خیابانهای شهر
همسر #نازنین_زاغری همزمان با اعتصاب غذای نازنین دست به اعتصاب غذا زده و مقابل سفارت #ایران در لندن تحصن کرده، اگر #لندن هستید، چند دقیقهای همراهی با او یعنی که در خواستهاش برای عدالت تنها نیست
یوسف عرب السرخی، شاعر #اهوازی، میگوید:مردم عادی در خیلی از شهرها، اصلاً نمیدانند که ایران، عرب هم دارد. تا بگویی عربم، بیشترشان میگویند: #عرب کدام کشور هستی؟برای همین وقتی هم که به عربها فحش میدهند، نمیدانند که دارند به هموطن خودشان هم فحش میدهند
هرچقدر که در توان داریم باید صدایمان را بلند کنیم و اجازه ندهیم جنازههای دیگری روی دست ما بگذارند. جان #مهناز_محمدی و همه کسانی که امروز بازداشت شدهاند در خطر است. همین الان به هر رسانه و مقام و نهاد حقوقبشری که میتوانید خبر بدهید.
#مهسا_امینی
روزنامه گاردین به ایرانیان فراخوان داده که مشاهداتشان از اعتراضات یا نظرشان درباره آن را برایشان بفرستند تا منتشر بشه. میتونید با واتزاپ 00447766780300
یا با تلگرام 00447799322095
تماس بگیرید یا در فرمی که در این لینک است براشون بنویسید و فیلم و عکس بفرستید.
#مهسا_امینی #ژینا
دو سال پیش، اعتراضات گسترده مانع از اجرای حکم اعدام #نوید_افکاری نشد اما برای اولین بار، شاهد مخالفت فراگیر قشرهای مختلف با #اعدام بودیم. دیشب مردم ایران یک قدم مهم و بزرگ دیگر #علیه_اعدام برداشتند. نیمهشب رفتند جلوی زندان و مانع از اعدام #محمد_قبادلو #محمد_بروغنی شدند. ۱/۲
در #کردستان دارند مردم را #قتلعام میکنند، درست مثل قتلعام #آبان_۹۸. همه کارهایی که تا امروز کردیم لازم بودند و هستند اما کافی نیستند. باید جلوی این قتلعام را بگیریم. الان اون لحظهای است که باید زندگی عادی را متوقف کنیم تا جلوی این قتلعام را بگیریم. ما در #وضعیت_قرمز هستیم.
زنانی که بدون نام روایتهایشان را از #تجاوز و #آزار_جنسی مینویسند، ناشناس نیستند. بسیاری از ما خیلی از این زنها را میشناسیم و روایتشان را شنیدهایم. روایت این زن از «آزارهای برادران ع» یکی از این روایتهاست. میشناسمش و چند ماه پیش این ماجرا را از دو فعال حقوق زنان شنیده بودم
همه زنانی که این روزها بدون روسری وسط خیابانهای شهر هستند، ممکن است یک روز مثل #ژینا و #آرمیتا_گراوند بخاطر این سرکشیشان کشته شوند، خودشان هم میدانند و همچنان جسورانه میخواهند که اگه زندهاند آزاد باشند.با شجاعت ترسشان را در مشتشان گرفتهاند و جلو میروند و کاش تنها نمانند.
تاکنون نام بیش از ۱۶۰۰ نفر از دستگیرشدگان #اعتراضات_سراسری اخیر، توسط #کمیته_پیگیری جمعآوری شده است. در سراسر #ایران هزاران نفر، دستگیر و زندانی شدهاند که ما هنوز نام آنها را نمیدانیم. اگر کسی از نزدیکانتان دستگیر شده، نگذارید زندانیانتان در گمنامی بمانند.
@followupiran
از دیروز که خبر اعدام #حسن_عبیات را شنیدم، پریشانم. دیدن چوبهدار در تظاهرات بروکسل و شعارهای پرتعداد #مرگ_بر_ستمگر_چه_شاه_باشه_چه_رهبر هم پریشانترم کرده.به جای «مرگ بر..» بگیم که چی میخواهیم. در #زاهدان شعار میدن #نه_سلطنت_نه_رهبری_دموکراسی_برابری، چرا از بلوچها یاد نگیریم؟
قانون حضانت و کودکآزاری همینطوری تغییر کردند. وقتی که سال ۷۶ آرین گلشنی ۹ ساله زیر کتک پدرش کشته شد، انجمن حمایت از حقوق کودکان فراخوان داد که همه بیان ختم این بچه. بعد هم خود شیرین عبادی رفت پشت میکروفن مسجد و علیه قانون حضانت سخنرانی کرد و گفت:گفت خونبهای آرین، اصلاح قانونه
بعد از منتشر شدن ویدئوی فریادهای #مادر_قمی، زنهای دیگر هم یکی یکی دارند مینویسند که چطور بخاطر این یک تکه پارچهای که میخواهند به زور به سرمان بکشند، جلوی قلدرانی مثل آن آخوند فریاد کشیدهاند. آن زن شجاع، یکی از ما است که از سراتفاق صدایش به گوش بقیه رسیده.یکی از #ما_سلیطهها
دنیا مثل یک سلول تنگ میشه، وقتی که عزیزت در زندانه…
بیست روزه که خبری از #جلوه_جواهری و #فروغ_سمیعنیا نیست و یک هفته است که #بهاره_هدایت در اعتصاب غذا است.
#زنان_گیلان
سی سال پیش در چنین روزی، #هما_دارابی، گالن بنزین را برداشت و راهی میدان تجریش شد. روسریاش را درآورد، فریاد «زنده باد آزادی» و «مرگ بر دیکتاتور» سر داد و کبریت را روشن کرد. در «تنهایی» مقابل چشم انسانهای متحیر سوخت اما تمام نشد.
@nedads
«#هما_دارابی گالن بنزین را برداشت و راهی میدان #تجریش شد. روسریاش را درآورد، فریاد زنده باد آزادی و مرگ بردیکتاتور سر داد و کبریت را روشن کرد. سوخت اما تمام نشد. ۲۹ سال بعد در همان میدان، جوانهایی ایستادهاند که شعارهای او را تکرار میکنند.»
@nedads
۲۰سال مبارزه زنان #ایران به روایت دوربین #آرش_عاشوری_نیا. روزهای اول اعتراضات،آرش چندین عکس برای انتشار در رسانههای بینالمللی فرستاد که در #گاردین و #بیبیسی هم منتشر شدند. بدون نامش. برای اینکه امن باشه و بتونه ثبت کنه این روزها را.حالا عکسهایش با نام خودش منتشر شدهاند.
در نتیجهی این کمپین: سال ۸۱ قانونی علیه کودکآزاری تصویب شد و سال ۸۲ هم قانون حضانت اصلاح شد.حالا اما در نبود اون جامعه مدنی که تازه داشت جوانه میزد، چند روزی خشم و غم هوار میشه روی دلمون و بعدش هم هیچی. کاش همون چیزی که از اون جامعه مدنی مونده، نگذاره که خون این بچه هدر بره
برای این گزارش با شش #زن_بلوچ گفتگو کردهام. میخواستم بدانم زنان بلوچی که این روزها شجاعانه در صف اول مبارزه هستند، چه میخواهند، خواستههایشان چقدر متفاوت یا شبیه به دیگر #زنان_ایران است و چطور توانستند صدایشان را بلند کنند. از تکتکشان بسیار آموختم و قدردان اعتمادشان هستم.
«زن بلوچ میداند که اگر بهدنبال آزادی است، الان وقتش است و باید صحبت کند.» این را حوران میگوید،زن ۱۷ساله اهل خاش. یکی از شش زن بلوچی که از امیدها، خواستهها و ترسهایشان میگویند. از اینکه چطور این روزها صدای #زنان_بلوچ، بلندتر از همیشه شنیده میشود.
وضعیت بازداشتشدگان خیلی ترسناک و دردناکه. هر کدام ما که در جای امن و آزاد هستیم، میتونیم خانواده یکی از بازداشتیها بشیم و هرطوری که میتونیم صدای آنها باشیم.من از امروز خواهر #فائزه_براهویی هستم. زن ۲۳ ساله بلوچی که ۱۱ مهر ماه در زاهدان بازداشت شده. #صدای_زندانی #مهسا_امینی
۱. بعضی از دوستان مقیم خارج میپرسند ما چه کار میتوانیم بکنیم؟
یکی از مهمترین و موثرترین کارهایی که به نظرم میرسد این است که هر کدامتان یک زندانی (یا یکی از کشتهشدگان) را انتخاب کنید و مرتب دربارهاش بنویسید. نکته مهم این است که سعی کنید از بین کمصداترها باشند. در صفحههای /
تصویری از روزگار ماست: زن چادری که برای زن بیحجاب، پلیس آورده، پلیسی که این بار بدون خشونت زن را مجبور به سر کردن شالش میکنه، آدمایی که جمع شدن دور اینها و تنها صدایی که ازشون میشنویم خطاب به زن بیحجابه که سرت کن،بغض زن و اشکهاش و سوالش:هیچکی نمیخواد عکسالعملی نشون بده؟
آخ زنده باشم و ببینم که یک روزی رئیسجمهوری را انتخاب کنیم که فردای پیروزیاش بگوید:همه شما از زن و مرد و عرب و کرد و بلوچ و ترک. همه شما از مسلمان و مسیحی و بهایی و یهودی و زرتشتی.همه شما بیخداها. همه شما گیها. همه ایرانی هستیم و ما همه تبعیضها را در قانون و عمل حذف میکنیم
زنانی که این روزها، هر صبح، ترسشان را در مشت میگیرند و #بیحجاب به خیابان میروند، همان زنانی هستند که از نزدیک به دو قرن پیش این راه را شروع کردهاند و شجاعتشان را از طاهره قرةالعین به ارث بردهاند که در تیر ۱۲۲۷ #حجاب از رخ برداشت.
#مهسا_امینی
یکی از متناقضترین وضعیتهایی که در عمرم تجربه کردم، ۱۱ سال پیش، همین موقع بود که با ۳۲ نفر دیگه از فعالان زن بازداشت شدیم. همه اتفاقهای اون ۴ روز اینقدر منحصربهفرد بود که واقعا جا داره یک کتاب حسابی دربارهاش نوشته بشه
بعد از ختم هم فعالان مدنی با شعار «قانون باید اصلاح گردد»، به طرف بیمارستانی که آرین در آن بستری بود، راهپیمایی کردن و شمار زیادی از اعضای انجمن حمایت از حقوق کودکان هم در دادگاه آرین حاضر شدن و پلاکاردهای اعتراضی بالا بردند و کار را به رسانهها کشوندن.
درد، آدما را بهم بپیوند میزنه، حتی اگر دردی باشه که چند نسل قبل ازش رنج بردن.این روزها این همدلی و درک اتفاقات ایران را در کسانی که از اروپای شرقی هستند، خیلی میبینم. نمونهاش همون زن لهستانی که وسط خیابان دستای لرزان من را توی دستاش گرفته بود و میگفت، من میشمرم، تو نفس بکش.
ما هنوز نام بقیه بازداشتشدگان امروز را نمیدانیم. اما باید نام تکتکشان را با صدای بلند فریاد کنیم و اجازه ندهیم انچه بر #ژینا گذشت، دوباره تکرار شود.
#مهسا_امینی #ژینا
#hijab
#MahsaAmini
مهمترین تاثیر اون چند روز زندان برای من این بود که همیشه حواسم است که «آزادم» و هیچوقت این آزادی برام عادی نشد. هنوز و هر روز قدر اینکه بین من و آسمان هیچ حصاری نیست و دری به رویم قفل نشده را میدونم و یادم نرفته که توی زندان چطور نفسم بند امده بود و راه فراری نداشتم/
اهدای جایزه صلح نوبل به #نرگس_محمدی شنیده شدن صدای جامعه مدنی در ایران است. نرگس در تمام این سالها از جلوی زندان گرفته تا پشت دیوارهای زندان و گورستانها و خیابانهای شهر، صدای بلند اعتراض و حقخواهی بود و خوشحالم که این صدا همطنین با #زن_زندگى_آزادى شنیده شده. مبارکمان باشد
هروقت به ماجرای اعدام یعقوب مهرنهاد میرسم، فکر میکنم اگر بلوچ نبود هم همینقدر راحت و بیسر و صدا اعدام میشد؟ آیا اصلا در سال ۸۷ میتونستن یک روزنامهنگار و فعال مدنی مثل او را در تهران هم اعدام کنند؟ هروقت اسمش را مینویسم، شرمگین هم هستم که صدای اعتراضم به اعدامش بلند نشد.
از پدر نازنین #رها_عسگریزاده استواریاش را به یاد دارم، وقتی که رها اولین بار در سال ۸۶ بازداشت شد،حمایتش را به یاد دارم وقتی برای یکی از فعالان جنبش زنان وثیقه گذاشت و برای او هم پدری کرد. کلمه برای تسلیت به رها و غزال عزیزم ندارم. یادمان میماند که رذالت این حکومت انتها ندارد.
ظهر روز گذشته، رامین عسکریزاده پدر #رها_عسکری_زاده فعال حقوق زنان که هم اکنون در زندان اوین در حال گذراندن دوران محکومیت خود است، درگذشت.
یک هفته تلاش خانواده و وکیل رها برای حتی دو ساعت مرخصی و عیادت از پدر بیمارش به نتیجه نرسید./۱
هربار با هر زنی درباره #حجاب مصاحبه کردم، از #ویدا_موحد و ششم دی ۱۳۹۶ گفت و آن شکل دیگری از مقاومت که پیشروی همه ما گذاشت. امروز تا همیشه، آن روزی است که همه ما، هرجا که بودیم، شجاعتر شدیم و توانستیم جهانی بدون #حجاب_اجباری را تخیل کنیم.
بیبی خانم استرآبادی در سال ۱۲۸۵ برای محافظت از مدرسهاش پیش وزیر معارف رفت، وزیر گفت که از او کاری ساخته نیست. بیبی خانم پاسخ داد: «من زنی لچک به سر هستم و از مدرسهام دفاع میکنم. چگونه است که شما وزیر این مملکت هستید و نمیتوانید آن را اداره کنید؟»
فردا در خیابان، همه از شوفر تاکسی و پرتغالفروش و کسبه خیابان اسلامبول خوشحال بودند و تبریک میگفتند که شما خواهرهای ما هستید و چرا نباید حق رأی داشته باشید. امشب با دیدن شوق و ذوق شماها و خودم برای خریدن بلیط رفتن به استادیوم آزادی یاد این خاطره افتادم. #با_من_به_ورزشگاه_بیا
@aida_ahani
خیلی حس بینظیریه. من چند سال پیش همین کار را کردم و برای سه سال با یک چمدان ۱۰ کیلویی و یک کوله پشتی زندگی کردم. سبکی اون روزها مثل یک نسیم خنک به یادم مونده
توضیح لازم اینکه:خبر این اعدامها ۲۵ تیر منتشر شد، اما اجرای حکمها قبل از شروع #اعدام_نکنید در ۲۴ تیر بوده. یکیشان صبح ۲۴ام اعدام شده، يکی ۲۳ام و سه نفر ۲۱ام. صدای اعدام نکنید البته خیلی وقته که بلنده
تعداد بازداشتشدگان بسیار زیاده و وضعیتشان بسیار نگرانکننده.یادمه سال ۸۸ یک حرکتی بود که هرکس یک زندانی را به عنوان عضو خانوادهاش انتخاب میکرد و با تمرکز روی او سعی میکرد تا جایی که میتونه دربارهاش اطلاعرسانی کنه و پیگیر وضعیتش باشه.نمیتونیم دوباره این حرکت را شروع کنیم؟
کشته شدن #قاسم_سلیمانی نگرانی داره که نکنه به آتش جنگ دامن زده بشه،تاسف داره که چرا قبل از محاکمه و پاسخگویی برای جنایتهایش کشته شد،امیدواری داره که شاید دست حکومت ایران از جنگافروزی در منطقه کوتاهتر بشه،اما هرچی داره غم نداره. غم، آبان ماه بود که مردم ما را توی خیابان کشتند
از شعار «اعدام باید گردد» در روزهای #انقلاب ۵۷ تا هشتگ #اعدام_نکنید در این سالها، راه طولانیای را طی کردهایم. امید که انتهای این راه #لغو_اعدام باشد. مرور این مسیر سخت و طولانی، نور امیدی است که نیاز داریم این روزها در قلبمان روشن کنیم.
#محمد_بروغنی
روز جهانی زنان، شاید بهترین وقتی باشد که بگویم کتاب «زنان فراموش شده، قصه زندانیان بند نسوان» بالاخره منتشر شد. مجموعهای از داستانهایی که درباره زندانیان زن نوشتهام، قصه خودم وقتی که آنجا زندانی بودم و قصههای ۵ زنی که خودشان زندگیشان را نوشتهاند
روز اول #اعتراضات در بلوار کشاورز و خیابان حجاب، من پدرهای دههی شصتیای را میدیدم که دست دخترانشان را گرفته بودند و همراه آنها در تجمع شرکت داشتند. حتی پدری را دیدم که با دوچرخه به تجمع آمده بود و دخترش هم کنار او، بدون #حجاب، سوار بر دوچرخهی خودش بود. #مهسا_امینی
امروز تولد #غزاله_چلابی است، غزالهای که بعد از کشته شدن مهسا امینی جوش و خروش داشت و نمیتوانست ساکت بماند. غزالهای که در آخرین لحظه زندگیاش فریاد زد که نترسید.
«غزاله در ظاهر آدم شجاعی نبود و از بعضی چیزهای عادی میترسید. اما همیشه برای آزادیهای بیشتر و کنار گذاشتن محدودیتهایی که به خاطر زن بودنش به او تحمیل میشد، میجنگید. بلد بود که چطور برای زندگی کردن مبارزه کند و از سختیهایش نترسد.»
#غزاله_چلابی
عباس میلانی در وبسایتش، نسخهی دیجیتال کتابهایش را برای فروش گذاشته است. واقعا بیش باد و کاش انتشارات و نویسندههای بیشتری این رویه را پیش بگیرند. برای ماهایی که بیسرزمینتر از باد هستیم این دسترسیهای دیجیتال غنیمت هستند.
درباره #بلوچستان که نمیشناسیمش. درباره #بلوچ هایی که میگویند: «میدانند شاید هیچوقت در این کشور، آنجوری که باید، به زبان و فرهنگشان اهمیت داده نشود و برای همین خودشان دارند تلاش میکنند که نگذارند هویت و تاریخشان از دست برود.»
#روز_فرهنگ_بلوچ
این #اعتراضات رهبر ندارد و معترضان به صورت آگاهانه نمیخواهند که رهبر داشته باشند. درست است که یکی از جرقههای اعتراضات در روزهای اول با فراخوان فعالان حقوق زنان در داخل کشور شروع شد اما بعد از آن، مردم خودشان ابتکار عمل را به دست گرفتند. #مهسا_امینی
در بسیاری از مدارس، دانشآموزان روی در و دیوار را از شعار پُر کردهاند. در یکی از همین مدارس، مدیر سرِ کلاس رفت و از دانشآموزان خواست تا بگویند چه کسانی شعار مینویسند. دانشآموزان سکوت کردند و چیزی نگفتند.مدیر هم پیگیری نکرد. خندید و گفت: عیب ندارد، بعداً دیوارها را رنگ میکنیم
حامد اسماعیلیون میگه: «همهی ما تبدیل به روبوتهای فلزی شدهایم که مفاصلمان نیازمند روغنکاریست. مثل گرینچِ قصهی بچهها که قلب کوچکی داشت قلب ما کوچکتر و کوچکتر و کوچکتر شد. منقبض شدیم، سخت شدیم، انجمادی درونی و بیرونی. تکهیخی که با یک ضربت کاری و سخت درهم میشکند.»
«قبول، در نظام بعدی حجاب اجباری نیست. اما کشور را چطور قرار است اداره کنیم؟ سیاست خارجیمان چگونه خواهد بود؟ جمعیت مذهبی یا محافظهکار یا سنتی چه؟ پول نفت چه میشود؟ کافی نیست که فقط بگوییم ما این حکومت را نمیخواهیم، پس باید برود. این آرزواندیشی است، نه انقلاب.»
«فکر کنید آینده قرار است چهشکلی باشد. آیا اصلاً میتوانید تصویری از آینده در ذهن بسازید که همه این گروههای رنگارنگ ایرانی با آن همراه شوند؟ بدون چنین دورنما و تصویری از آینده، آنچه دارید فقط خشم است و با خشمِ تنها سخت میشود آیندهی روشن ساخت.»
۱۲ سال پیش، همین موقعها کمپین یک میلیون امضا برای تغییر قوانین تبعیضآمیز در پیادهروی روبروی سالنی که ورودمان به آن ممنوع شده بود، آغاز به کار کرد. برای من آن ۵ شهریور شروع عاشقانهترین و مومنانهترین روزهای زندگیام بود و ایمان داشتم که روزی این قوانین ضدزن را تغییر میدهیم/
من اعتراف می کنم به صاف بودن زمین
به روز بودن شب و یسار بودن یمین
من اعتراف می کنم که جان نثار رهبرم
که قتل این همه جوان نبوده کار رهبرم
من اعتراف می کنم که شب سپید بود و من
اگر سیاه دیدمش خطای دید بود و من
#سپیده_رشنو #اعترافات_اجباری #من_اعتراف_میکنم
از دیروز، کانال #مهدی_یراحی را در یوتیوب مشترک شدم و ترانههاش در پس زمینه زندگی و کارم پخش میشه، این شاید کمترین حمایتی باشه که بشه از او کرد. از کسی که از وسط ایران و بیخ گوش دیکتاتور از آزادی میخواند و صدای #نه_به_اعدامش بلند بود.
@yarrahimehdi
سعید مدنی این #کتاب را برای موافقان #اعدام نوشته است. او در این کتاب نشان میدهد که مجازات مرگ نه تنها زندگی افراد محکوم به اعدام و خانوادههایشان را ویران میکند، بلکه کسانی که خواهان اعدام یا حتی مجری حکم اعدام هستند هم از آسیبهای آن در امان نیستند.
#عمادالدین_باقی در مصاحبه اخیرش، بیشرمانه کمپینهای مخالف اعدام را متهم به منفعتطلبی کرده و مقصر بسیاری از اعدامها دانسته. مروری به فعالیتهای این کمپینها اما نشان میدهد که آنها چطور توانستهاند مخالفت با #اعدام را تبدیل به یک صدای بلند کنند ۱/۵
#جورج_فلويد اما حداقل این شانس را داشت که مردم بخاطرش به خیابان ریختند. #آسیه_پناهی و #رومینا_اشرافی اما کسی را نداشتند که به دادخواهیشان بلند بشه و خیلی زود هم فراموش میشن. مثل خیلیهای دیگه.
عکس اول را آرش عاشورینیا سال ۸۰ یا ۸۱ گرفت.وقتی هنوز چادر به سر داشتم. اینقدر عکس خوبی بود که حتی وقتی بیحجاب بودم هم همهجا همین را منتشر میکردند. عکس دوم وقتی بود که دیگه حجاب نداشتم از سر اجبار زندگی در ایران روسری سر داشتم. یک عکس سوم بیحجاب هم از گرفت که فرصت نشد بفرسته
برای تغییر وضعیت #زنان در ایران، لازم است که تاریخچه بیش از یک قرن مبارزات زنان برای احقاق حقوقشان را بدانیم و به جای اینکه هر بار از صفر شروع کنیم، بر بستر تجربههای #جنبش_زنان حرکت کنیم. این ۱۳ مقاله مروری است بر تاریخچهی صدسالهی این جنبش.
#حسن_عبیات، زندانی سیاسی عرب، صبح امروز بعد از ۱۱ سال حبس #اعدام شد. صدای #نه_به_اعدام ما باید اینقدر قوی باشه که جرأت نکنن یک زندانی عرب را در سکوت اعدام کنند. اسمش را تکرار کنیم حتی اگه این تنها کاری باشه که از دست ما برمیاد
یک مصاحبه درخشان با عبدالله خنجانی که پیش از سقوط کابل مسئول هماهنگی مذاکره با طالبان بود. او در گفتگو با بهروز آفاق، از سردبیران آسو و مدیر پیشین بخش آسیا و خاورمیانه بیبیسی جهانی از تجربههای افغانستان میگوید که میتواند چراغ راه آینده ایران نیز باشد.
زنانی مثل #اعظم_طالقانی با عزم جزم و مداومشان برای احقاق حقوق زنان، نشانههای روشنی هستن از اینکه باورهای مذهبی زنان نمیتونه مانع از همگامی آنها برای خواستههای مشترکشون باشه و همچنان میتوان بر سر خواستههای حداقلی مشترک توافق کرد و در کنار هم برایش مبارزه کرد
Priti Patel has been accused of trying to deport a former senior
#Iranian
police officer who fled to the UK after giving first-hand testimony of potential
#human_rights
violations by the Iranian government
#stoptheplane
#Rwanda50
زندان دیگه فقط یک مجازات برای شخص زندانی نیست. زجرکش کردن خودش و خانوادهاش است. هفت سال است که #عبدالفتاح_سلطانی را بدون دادرسی عادلانه و به ناحق حبس کردهاند،همسرش را بارها به دلیل اعتراض و پیگیری وضعیتش بازداشت و تهدید کردهاند،از مرخصی که حق همه زندانیهاست محرومش کردهاند/
این خشم و غمی که #نامجو فریادش میکنه، چقدر آشنا است، چقدر دردش را با گوشت و استخوانمون حس کردیم. هربار که یکیمون عزیزی را از دست داد و دستش از خاکش هم کوتاه بود، چقدر فریاد توی سینه داشتیم و نامجو چه با درد جای همه ما میخونه. کاش یک روز عدالتی باشه... کاش
#نامجو در حالیکه داغدار درگذشت مادرش بود روی سن رفت که کار هرکسی نیست، مهم فریادهاییست که انگار از تهِ ته دل همه مایی میکشد که اینطور ناعادلانه به دوریمان مهر اجباری زدهاند و ابتداییترین حقهایمان را سلب کردهاند دادمان را کجا ببریم؟
فیلم از
@amobijan
#فقط_منو_ببرید_ایران
ماموران امنیتی، صبح امروز ۲۵ مرداد با یورش به خانههای شماری از فعالان حقوق زنان در گیلان، آنها را بازداشت کردهاند.
جلوه جواهری، فروغ سمیعینیا، زهره و زهرا دادرس، یاسمین حشدری، متین یزدانی و نگین رضایی، از جمله زنانی هستند که در #رشت، #انزلی و #فومن بازداشت شدهاند.
@Bidarzani
خواندن و دانستن درباره کنشگری #زنان_بلوچ،در ماههای گذشته یکی از نقطههای روشنِ امید برای من بوده. این گزارش و گزارش قبلیام درباره زنان #بلوچ از آن مطالبی هستند که هروقت ناامید و خسته میشوم، سراغشان میروم و از شجاعت و آگاهی این زنان، توشه برمیدارم.
سعید مدنی: «در چارچوب ساختار موجود راهحلی برای #اعتیاد در #ایران نمیتوان یافت و انتظار میرود که وضعیت به مراتب بدتر شود. اگر در چارچوب ساختار موجود میتوان بحران تولید، #تورم، #فقر، نابرابری و #فساد را حل کرد، بحران اعتیاد را هم میتوان حل کرد.»
گاردین، بیبیسی و دویچهووله از معدود رسانههای غیرفارسی زبانی بودند که خبر بازداشت #ترانه_علیدوستی را با عکس بیحجابش، همانطوری که هست و میخواد باشه، منتشر کردند. مهمه که تصویر واقعی از زنان ایرانی منتشر بشه، اهمیتش را باید به رسانهها یاداوری کنیم.
از هم شهری ها در فومن خبر رسید که دیشب تظاهرات پر شوری بعد از ۴۳ سال در فومن در آن شهر کوچک و مذهبی آغاز شد که ماموران در همان ابتدا همه ۱۵ گاز اشک آور خود را شلیک کردند و دیگر چیزی برای شلیک نداشتند!! :))
#مهسا_امینی
جهانشیر که بعد از سالها #اعتیاد به زندگی برگشته، از هفت سال پیش با راهانداختن پناهگاهی در آبادان، حامی #سگ و #گربههای خیابانی شده. اگر سه هزار نفر بشیم و ماهی فقط ۵هزار تومان مشارکت کنیم، درهای این پناهگاه باز میمونن
@Jahanshir_FL
«بهقول دورفمن: گاهی کارِ درست این است که رؤیای ناممکن را در سر بپرورانیم، ناممکن را بخواهیم و برای ناممکن فریاد بزنیم. شاید تاریخ همان موقع گوش سپرده باشد و همان دم پاسخ دهد.»
«#حق_رأی» از طرف #شاه به #زنان ایرانی اعطا نشد و فعالان #جنبش_زنان از همان زمان #مشروطه برای کسب این حق مبارزه کرده بودند. این ویدئوی ۴ دقیقهای مروری بر این مبارزه است
محمدصادق (آرش) هنرور شجاعی با درجه مرجعیت، علی خامنهای را مهدورالدم اعلام و به اعدام محکوم کرد. در فقدان تشکیل شورایی قدرتمند و سازمان یافته در اپوزیسیون، هر روز نشانههای بیشتری از گذار درونی در ساختار قدرت جمهوری اسلامی پدیدار و برجسته میشود.
یک جاهاییش هم واقعا مثل فیلم بود: اونجا که موکلای معروف زیر اعدام و سنگسار شادی را توی بند عمومی دیدم و وقتی بهشون گفتم وکیلشون توی سوئیتهای پایینه، هی میگفتن «خدا خانوم صدر را خیر بده که تا توی زندون اومده دنبال کار ما» و باورشون نمیشد که وکیلشون هم بازداشت شده
شش سال از رفتن راحله گذشت. راحلهای که یک بخش مهمی از خاطره جمعی زنان زندانیان سیاسی اواخر دهه هشتاده. چه حیف که نموند تا این روزها را ببینه. میتونم تصورش کنم که چطور با خشم و شور، روسریاش را در آتش میانداخت و فریاد میزد #زن_زندگی_آزادی. #راحله_ذکائی