زَنِ سابِقِ زَرافه ی خانِگی
1 year
پریشب از پادگان بهم زنگ زد داشتیم حرف میزدیم یهو بارون گرفت اولش خوب بود و لذت بخش ولی یهویی شدید شد و رعد و برق زد؛میدونستم اگه الان قطع کنم دیگه نمیتونیم حرف بزنیم برای همین انقدر زیر بارون موندم که تلفنمون تموم شد و من خیسه آب شدم و حسابی یخ زدم ولی بنظرم ارزششو داشت:))