#تبریز
۱/به من گفته بودن « نرو تبریز » اگه میری محرم نرو اگه محرم میری دهه اول نرو… اگه رفتی حواست به لباس پوشیدنت باشه. اگه رفتی آدرس نپرس. اگه رفتی منتظر باش کاسبها جواب فارسی حرف زدنتو به ترکی بدن و …! هیچکدومش واقعیت نداشت.
روز اول داشتم تو کوچه و پسکوچههای #تربیت دنبال/
من درباره #سهمیه فقط یه کامنت دارم؛ سهمیه زوری نیست. سهمیه رو بهت نمیدن. خودت باید در زمان ثبتنام درخواست بدی که میخوای از سهمیه استفاده کنی بعد هم باید مدارک استحقاق رو ارائه بدی… اینجوری نیست که پات بره رو پوست موز یا تو عروسی کشون کشون ببرنت وسط. خودت باید فعالانه بخوای!
وصعیت یکی از پر مراجعترین وزارتخونههای کشور.
“ کارگر “ خالی! نه کارگر گرامی ، نه کارگر محترم ، نه کارگر عزیز.
بیتربیت و دور از ادب مث کشورداریشون. مث خودشون.
چیزهایی که تو اصفهان خیلی نظرمو جلب کرد:
۱- اونقدر که به اصفهان میاد پایتخت ایران باشه با تهران نمیاد.
۲- اصفهان خیلی تمیزه. تو شلوغترین ایام سال با اینهمه مسافر، شهر برق میزنه. نه فقط محلههای شلوغ، کل شهر.
۳- قدم به قدم سطلزباله نصب کردن.
۴- اصفهانیها خیلی مودبن/
نظر نامحبوب
مسافرت با قطار
بهترین نوع مسافرته
بدون نگرانی از تصادف ، سقوط یا غرق شدن ، مسیری که چند برابر معمول کش میاد ، هیچکدوم از همسفرها ‘ راننده ‘ نیستن و همه با هم میتونن معاشرت کنن. کلی ‘ فضا ‘ داره که هر گوشه مخاطب خودشو داره. سیگاریا یه جا جمعن، عاشقا یه جا، دلشکستهها/
درباره این دخترخانمی که عکس شکمش شده نقل محافل میخوام بگم :
۱- اونها کرکه مو نیست
۲- لیزر و حتی شیو ربطی به بهداشت نداره
۳- اختلالات هورمونی و هیرسوتیسم باعث رشد مو میشه نه کرک
۴- خانمها توو این تصور اجتماعی غلط راجع به بدن خودشون بیتقصیر نیستن.
سالها پیش یه زوجی میشناختم/
۲/خونه تاریخی #خانه_حریری * میگشتم که یه آقای میانسال اومد جلو پرسید دنبال جایی میگردی؟ گفتم دنبال * . گفت دنبالم بیا. تا دم در خونه حریری راهنماییمون کرد. توی راه کلی واسهمون از تبریز گفت و آخرش هم چند بار اصرار کرد که صبونه رو مهمون باشین که من قبول نکردم. مث اکثر تورکها/
مادر من همیشه با غرور خاصی ازین حرف میزد/میزنه که سال ۵۶ تونسته دانشگاه فردوسی مشهد “ زبان و ادبیات انگلیسی “ قبول بشه. اصن این موضوع واسهش حیثیتیه. چرا؟ چون مادر من یه انسان « کم-موفقیت » عه. موفقیتهای کمی به دست آورده که رشته تحصیلیش مهمترینش بوده. پزشکها هم اکثرا همینن.
۳/ ایشونم سیاهپوش بود و ما نبودیم. پرسید از کجا اومدی؟ گفتم از گیلان. کلی تعریف و تحسین کرد بعد هم گفت: شما به مهمون عادت دارین. ما ترکزبونا قرنها منزوی بودیم. فقط با خودمون بودیم. عادت به مهموننوازی به مدل شما نداریم.
دیروز غروب هم رفته بودم #مقبرة_الشعرا. از شیرینزبونی/
۴/ پیرمرد - ایشونم سیاهپوش - بلیطفروش که بگذریم؛ ساعت ۶:۵۵ ازونجا زنگ زدیم به #خانه_آتشبار. گفت ساعت کاری ما تا ۷ عه اما اگه زود میاین منتظرتون میمونم. نه تنها تا ۷:۱۰ منتظر رسیدنمون موندن بلکه کلی از تاریخ تبریز از مشروطه تا امروز واسهمون گفتن. از تاریخ خانه آتشبار هم گفتن/
۵/اصلا هم جوری برخورد نکردن که ما به خاطر تاخیر یا عکسهای خیلی زیادی که گرفتیم و معطلشون کردیم معذب باشیم. اتفاق جالب بعدی اما پنجشنبه شب افتاد. وقتی که نزدیک ساعت ۱ بعد از نیمه شب، در جست و جوی یه کلیسا، یه خیابون یکطرفه رو برعکس رفتم. در نهایت شگفتزدگی نه تنها کسی بوق نزد/
۳۵ سالمه
هنوز باید اذان مغرب خونه باشم.
هنوز از حموم میام مادرم موهامو بو میکنه خوب شسته باشمشون.
هنوز پدرم زنگ میزنه به رییسم ازش میپرسه از کارم راضیه یا نه.
از زور پدر و مادرم تو خونه نمایشی نماز میخونم.
مشروب تا حالا ندیدم.
سیگار نکشیدم.
هنوز ویرجین هستم.
۶/ بلکه یه موتوری ( خانم و آقای خیلی جوون که معلوم بود از هیات برمیگردن ) اومد کنارم و گفت جناب داری خلاف میری! دنبال جایی هستی؟ جواب دادم دنبال فلان جا میگردم. گفت دنبالم بیا. تا ساعت ۱/۵ تو کوچه و پسکوچههای محله #بارون_آواک با خانمش که ترک نشسته بود منو راهنمایی کرد بعد/
بیگانگی با کانتکس.
کسایی که دارن از افتتاحیه المپیک ایراد میگیرن؛ از چیزایی ایراد میگیرن که فرانسویا بهش افتخار میکنن. همه میزبانهای المپیک، مراسم افتتاحیه رو بر اساس ارزشهای ملیشون طراحی میکنن. انگلیس میخپاست بگه دنیای جدید رو ساخته. چین میخواست بگه دنیای جدیدو میخوره…/
۵- اسمها رو کامل میگن.
۶- هر جا بتونن باسنو به زمین برسونن میشینن بساط میکنن.
۷- کمترین مغازهای که تو اصفهان دیدم میوهفروشی بود.
۸- این چیزی که بهش میگن بازار قیصریه و بازار اطراف میدون کهنه، توش هیچ میوه و پروتئین و سبزی و اینجور اقلامی فروخته نمیشه.
۹- اصفهان خیلی امنه/
۸/ تا دیر نشده اینو اضافه کنم. از #تعصب ترکها و شیوع پانترکیسم در #تبریز زیاد گفتن. این تصویر رو با دقت تماشا کنین. ۱۱۹۳ هجری قمری. لوح یادبود بازسازی تبریز پس از زلزله. تماما به فارسی. حتی اشعار روی کتیبه.
درباره شخص آقای #شکوری هم یه کامنت دارم که از عادل فردوسیپور تا مهران مدیری رو شامل میشه. ایضا سروش صحت، ژوله، جوان، عزیزی، خیابانی و صالح علا و جیرانی و کیمیایی و … . جمهوریاسلامی آنتن تلویزیونشو به غریبه نمیده که ازش شهرت و ثروت به جیب بزنه. یا آشنا بودن. یا آشنا شدن.
با اینکه حضور پلیس به چشم نمیاد.
۱۰- اصفهان حتی تو نقشجهان پر از مسافر غیر روزه هم یه شهر مذهبی به نظر میرسه اما وقتی از میدون نقشجهان میری میدون کهنه، یه اصفهانی میبینی که نقشجهان جلوش متل قوعه.
۱۱- شهر تا خرخره پر از مسافره اما هر چی نگاه میکنی نمیبینی کسی تو خیابون چیزی/
از آقایونی که راجع به بهداشت و حتی زیبایی اون عکس نظر دادن ، ازدواج کنن و توو ازدواج با بدن واقعی زن آشنا بشن.
کاش قبل ازدواج، توو روابطشون با این چیزها آشنا بشن.
ضمنا بدن بیموی زن، ۲۰-۳۰ ساله شده وضعیت نرمال. تا پورنهاب که میرین حداقل دوتا وینتیج هم سرچ کنین خودتون ببینین.
بخوره چون خود اصفهانیا رعایت میکنن. حالت شهر حتی تو این ایام هم یه حالت روزهدار بود.
۱۲- بجز اون و حتی بعد از افطار و حتی شب، من ندیدم اصفهانیا تو کوچه غذا بخورن.
۱۳- من تا نجفآباد هم رفتم. همون حملههای اطراف میدون کهنه از نظر مذهبی بودن در مقابل نجفآباد، متل قو بودن!
…
چون نگران شیو و اینها بود. نگران همین چیزهایی که توو منشنهای اون عکس تکرار شده.
پسر/مرد ایرانی توو خونه که چیزی یاد نمیگیره. توو مدرسه و دانشگاه هم نهایتش با کاندوم آشنا میشه. بجز اون منابع آموزشیش پورنهاب هست و دخترهایی که باهاشون وارد رابطه میشه.
من نگران وقتی هستم که بعضی
به اسم مرتضی و نگین. من و مرتضی خیلی صمیمی بودیم. یه بار ازش پرسیدم اوضاع خوبه با نگین؟ گفت دارم دیوونه میشم از دستش. فقط از ۱-۲ روز بعد پریود تا ۵-۶ روز اونجوری که دلم میخواد باهمیم. بعد ازون فقط با چراغهای خاموش و در محدوده جناغ سینه به بالا. چرا؟ چون نگران شیو بودن و اینهاس/
فرانسه هم میخواد بگه هنوز اونها هستن که #آزادی رو به جهان جدید میفرستن!
پ.ن: در تاریخ به “ آمریکا “ میگن جهان جدید. مجسمه آزادی هم در فرانسه ساختن و با کشتی بردن به بندر نیویورک. واسه همین فرانسویا میگن ما آزادی رو به آمریکا/جهان جدید صادر کردیم.
۱۳/ من در تمام این ۴ روزی که در تبریز بودم نه در خیابون نه در پارک نه در کوچه نه در رستوران خانمی ندیدم #سیگار بکشه. حداقل تو مراکز توریستی که نبودن. توی دور دور #فروغی و اطلسمال هم نبود.
( تصویری از یکی از هتلهای تبریز )
۹/ ادامه #تبریز - داستان صبحانه و آقا محمود.
سر کوچهای که ما اسکان داشتیم یه مغازه خیلی کوچولوی تر و تمیزی بود که صبونه میداد. ما هر روز صبونه اونجا بودیم. جدا جدا. هر کسی هر وقتی بیدار میشد میرفت صبونهشو پیش آقا محمود میخورد. تا پنجشنبه صبح. ساعت ۸ من رفتم صبونهم رو خوردم/
۱۲/ ادامه #تبریز
یکی دیگه از جزییات چشمگیر تو تبریز؛ #سیگار هست. تبریزیا خیلیییییی سیگار میکشن. حتی تو مغازهها حتی تو بازار حتی تو رستوران. یعنی صاحب و پرسنل کافه و رستوران و غذاخوری خودشون پاف پاف سیگار میکشن و این عادیه.
(این عکس را در خیابان خاقانی برداشتم. روبروی در بازار)
فرندز واقعا سریال عجیبیه؛
راس واقعا جنیفر انیستون رو میخواست. بهش نرسید. الان مجرده و زندگی زناشویی ناموفق و طلاق داشته. ریچل بجای اینکه با راس ازدواج کنه رفت پاریس(ازدواج پر زرق و برق هالیوودی با برد پیت). طلاق و تجرد. کورتنی کاکس که توی سریال آهنگ delta dawn رو خونده بود.
۱۴/ در #تبریز چای همه جا هست اما این عجیب نیست. رشت همه همینه. تهرانم همینه اما تو تبریز چای با کتری و سماور “همیشه“ جلو چشمته. در محدوده تبریز هیچ رستورانی ندیدم که غذا بده اما همونجا توی منو چای نداشته باشه.
برای #شکم_در_تبریز حتما کلی توییت دارم فعلا: رستوران لوکس برکه سردرود:
۱۵/ #تبریز- حتما شنیدین که میگن زنهای ترک خیلی زیبان اما… زنهای ترک تو شهر و دیار خودشون خیلی زیباترن. من هم تو مازندران هم تو گیلان هم تو بلوچستان و … زنهای ترک رو دیدم اما انگار آب و هوای #خونه بهشون میسازه. خلاصه که #چوخ_گوزل . 😁
( چندتا عکس رندوم از تبریز زیبا )
یه جا.
قطار تنها وسیله نقلیه چند رسانهایه. یه زوج خوشحالو میبینی که توو راهرو باهم دل میدن قلوه میستونن. یه خونواده خوشحالم توو کوپه خودشونن ، نمیبینیشون فقط صداشون میاد بقیه رو خودت میسازی.
قطار حتی واسه معتادها، بیکارها، بیپولها و وصلههای ناجور هم جا جا داره/
۱۱/بلند شد گفت من دوست محمودم. خودم واسهتون صبونه درست میکنم. من گفتم که زودتر اومدم املت خوردم… که پرید وسط حرفم و گفت پس یه املت هم من میپزم شما بگین دستپخت نن بهتره یا محمود. 😁 صبونه داد بهمون. چای داد. نون گرم داد. املتش هم واقعا خوشمزهتر از املت آقامحمود بود. 😊
قطار خیلی مهربونه. وقتی شب میاد و سکوت مثه لحاف همه رو میپوشونه اما اون زیر باز یه پچپچههایی هس. از شب تا صبح تلق و تلوق تکون میخوره و مث گهواره تابت میده که خوابت ببره. من عاشق شبهای قطارم. اونوقتایی که اکثر مسافرها خوابن، آدمهای جالب توو راهروها بیدارن. آدمهایی که دیگه واسه/
۱۰/ ساعت ۹ که دوستم رفت صبونه بخوره دیدیم آقا محمود نیست اما مغازه بازه یه نفر هم داره صبونه میخوره.
از آقا محمود بگم که یه مرد حدودا ۶۵ ساله. ریش تیغ. سیبیل کمونیستی. عینک قدیمی و سیگاری که از دستش نمیافته.
چند دقیقه نشستیم دیدیم آقامحمود نیومد. یهو اون آقایی که داشت نیمرو/
۱۸/ #تبریز
تبریزیا بسیار وقتشناس هستن و این رفته توی ژنشون. مثلا شما لازم نیس بری دم در نونوایی هم وقت خودت هم وقت شاطرو بگیری که ببینی چه نونی میپزه: بالاش نوشته « لواش پزی » یا « بربری » یا …رستورانها هم همینطور. تمام اطلاعات لازم برای مشتری توی تابلو و سر در موجوده.
۱۷/ باشه. نه اینکه بیتوجه باشن… نه! مردها دنبال بچههان. کلا مرد با بچه خیلی بیشتر از زن با بچه توی خیابون و بازار به چشم میاد.
تص ۱- صبونه بین راهی در ارتفاعات #خلخال
۲- بستهبندی غذای بیرونبر #تبریز
۳- کافه رستوران لوکس #ماژورل ارومیه
۱۶/ #تبریز
نکته دیگهای که تو تبریز خیلییییییی نظرمو جلب کرد رابطه زن و شوهرهای ترک تو بازار و خیابون و اینها بود. در حالیکه در این چند روز توی پارک و بازار و رستوران، صدها بچه رو دیدم که زمین خوردن -انگار ترکها خیلی ازدواج میکنن و بچه میارن 😁😅🧡- یه خانم ندیدم دنبال بچهش/
نه فقط در قرن ۱۸-۱۹ بلکه در قرن ۲۰ و اتفاقاتی که موسوم شد به انقلاب تابستون ۶۸ پاریس؛فرانسویا رهبر فرهنگی اروپا بودن. پایههای فرهنگی اروپا رو فرانسویا خراب کردن و دوباره ساختن. برناردو برتولوچی تو فیلم dreamers به اتفاقات اون تابستون و تاثیرات عمیق فرهنگیش بر اروپا و جهان پرداخت
حرفهاشون گوش شنوا پیدا نمیکنن و اومدن جلوی پنجرههای توو راهرو حرفاشونو با آسمون میزنن.
اگه خوششانس باشی چیزهایی توو قطار میبینی که once in a lifetime experience عه.
من دیدم دختر پسر جوونیو که باهم از سرویس بهداشتی اومدن بیرون 😁 دیدم معتاد خراباتی رو که با پایپ و فندک اتمی رفت/
که ماشین نمیره مث هواپیما هم نیس که منظره نداشته باشه. ساری تا تهران که با سواری ۳ ساعته و با قطار قدیمیا ۸ ساعت. اون ۵ ساعت واسه دیدن چیزهای جدیده. چیزهایی که سرعت سواری نمیذاره ببینیش. نه فقط از منظرهها ، از خودت از بقیه. چون که آدم مسافر با آدم عادی فرق داره. قطار خوبه!
توو سرویس.
دیدم دختر پسرهای دانشجویی رو که باهم یه کوپه گرفتن تا صبح میگن و میخندن و بازی میکنن.
دیدم کسایی رو که توو تاریکی بین دوتا واگن گریه میکردن یا زوجایی که توو همون تاریکی جوری بهم گره خورده بودن که نمیتونستی از هم تشخیصشون بدی …
خلاصه که قطار خیلی خوبه. از راههایی/
من دنبال دخترهایی هستم که سیگار نمیکشن، مشروب نمیخورن، پسربازی نمیکنن، گل نمیکشن، ویرجینن، مسافرت مجردی نرفتن، مسافرت کاپلی هم نرفتن… میخوام بلاکشون کنم تا با خیال راحت بین خوبهای باقیمونده بگردم یکی رو برگزینم.
۲۹- تخمیترین قسمت اصفهان عرزشیان؛ همون احمقهای وسیعی که شبهای احیا با باند و آمپلی جلوی مسجد شیخ لطفالله، کنسرت برگزار میکنن. توی یه محوطه تاریخی چند صد ساله دوپس دوپس میکنن.
۲۰- تو اصفهان هر چقدر راه رفتم کلافه نشدم چون هوا خوبه. همیشه یه نسیم خنکی هس.
۲۱- درسته که کلی فاطی کماندو ریخته تو شهر اما ( بجز این شبهای احیا ) من درگیری سر حجاب ندیدم. به تذکرهای یواشکی و بی سر و صدا بسنده میکنن.
۲۲- اصفهانیا خیلی آبرو جمعکن و آبرودوستن.
۲۳- همین که از قم/
رد میشی و این تابلوهای کاشان و اصفهان شروع میشه؛ حس میکنی خط افق ۴-۵ برابر از خط افق تو شمال عقبتره!
۲۴- اصفهان خشک و بیابونیه اما کلی فضای سبز داره. آب که باشه شهر سرسبزه.
۲۵- اصفهان شهر نیمکتهاس. همه جا نیمکت گذاشتن.
۲۶- موتوری خیلی زیاده اما هنوز موتور جای دوچرخهرو نگرفته./
۲۲/ #تبریز
وقتی مسافری، وارد هر مغازهای که میشی:
صاحب مغازه : بویروم
+ سلام
- سلام بفرمایین ( با لهجه غلیظ ترکی )
* همین که بفهمن مسافری زبون رو غوض میکنن.
🚨🚨🚨
شیکترین قنادیهای عمرم رو در #تبریز دیدم.
۱۹/ یکی از عجیبترین تجربههای من در #تبریز سکوت شهره. شهر تبریز ساکته. یعنی ماشینا که بوق نمیزنن هیچ. صدای پخش آهنگ هم نمیاد. خیابونای تبریز صدای خیابون نداره. پنجشنبه شب رفتم ائلگلی، یه عده زیادی دختر و پسر داشتن والیبال بازی میکردن. فقط صدای ضربه دست به توپ میومد…
۲۷- توضیح ۱۱ : میگم اصفهانیا فرهنگ غذا خوردن تو خیابون ندارن. یا لب آب نشستن یا توی یه کافهای جایی. کسی رو نمیبینی راه بره ساندویچ بخوره. راه بره سیگار بکشه. راه بره غذا بخوره…
۲۸- توضیح ۱۲ : جو مذهبی محلههای اطراف میدون علی و مسجد عتیق چند برابر بیشتر از جاهای دیگه اس.
…/
امروز #روز_داروساز ه. منم یه دکتر داروسازم.
من به خاطر وصیت مادرم داروساز شدم. مادرم دو سال قبل ازینکه من به دنیا بیام به خاطر سرطان فوت کرد. من هیچوقت خودشو ندیدم. اما وصیتنامه و دستخط قشنگش روی کاغذ رو دیدم که از من خواسته بود درسامو خوب بخونم و یه دکتر داروساز باسواد بشم. 💔
شوهرخاله و پسرداییم داشتن میرفتن ییلاقمون. سقوط میکنن تو دره. ماشین آتیش میگیره. میسوزن. تا اینجا یه فاجعه اس. جواب پزشکی قانونی برای تشخیص اجساد سوخته اومده نوشته جنازه متوفی پدر و پسر بر اساس آزمایش DNA ! توی خونواده قیامت شده. زنداییم فرار کرده رفته خونه پدرش. خالهام سکته.
اصلا فکرش هم نمیکردم این توییت انقدر دیده بشه. خودم تو جاده بودم و هستم دیر متوجه شدم. اما دیر بهتر از هرگز.
#زن_زندگى_آزادى #مهسا_امينی #توماج_صالحى #حسين_شنبهزاده #عباس_دریس #بچه_های_اکباتان
امیدوارم همهشون زودتر آزاد بشن. ما فراموششون نمیکنیم.
۲۰/ یه تفریح خیلی رایج در #تبریز اینه که خانوادهها و دوستها و اکیپها میان دور استخر عمارت شاهگلی میشینن و رو به آب و پدالو تخمه میشکنن. « رو به دریاچه » نه « دور هم » و هر کسی با بغل دستیش حرف میزنه و اگه یه متر باهاشون فاصله داشته باشی نمیشنوی دارن بهم چی میگن!
۲۳/ #تبریز
اینهمه از خوبیهای تبریز گفتم. از ایراداتش هم بگم. به نظرم میاد تبریزیا انقدر توی غنای تاریخی غرق هستن که دارن تاریخشون/مون رو حیف و میل میکنن. عکسها رو ببینین.
وضعیت نگهداری اشیای تاریخی و همینطور ساختمونای پشت سر بنا. یه ساختمون نمای سیمانی داره. #موزه_قاجار
۲۱/ #تبریز - تبریزیا خیلییییییی دنیا دیده هستن. خیلی. چطور؟
من رفتم #پنیر_لیقوان و عسل بخرم. صابمغازه که فهمید مسافرم پرسید: واسه راه دور میخوای؟ گفتم بله. واسه رشت میبرم. گفت خب عالیه. جنس درجه یک بهت بدم؟ اینا رو میفرستم #کانادا. در یک جمله هر چی لازم بود رو گفت.
با یه خانم دکتر دندونپزشکی آشنا شدم چند ماه پیش؛ دختر خانم خیلی مودب و زیبا و دوست داشتنی بودن. پروژه آشنایی هم داشت خوب پیش میرفت که فهمیدم فقط ۵-۶ واحد آپارتمان توو بهترین منطقه شهر دارن و همزمان مشغول راه اندازی یه کلینیک دندونپزشکی مجهز هم هستن. عذرخواهی و خدافظی کردم.
اینو دیدم یاد یکی از آشناهامون افتادم. دختره معلمه، یه پزشک (متخصص) اومده بود خواستگاریش و ردش کرده بود. گفت تفاوت درآمدمون خیلی زیاده، نمیخوام تو زندگی یه وقت خودم احساس پایینتر بودن بکنم یا اون احساس بالاتر بودن بکنه و بخواد منو کنترل کنه.🚶🏻♂️
۳۰-کافه/رستورانهای #اصفهان
جاهایی که خودم رفتم:
آراخوان-جارچیباشی-عمارت کیوان-عمارت نمکدون-سیمون-چاه حاج میرزا-فست فودهای چارباغ عباسی- کافه سر در قیصریه-بستنی عسل-بستنی عالیقاپو-فست فودهای خیابون استانداری و …
جاهایی که تو برنامههام بود و نشد برم:
هتل عباسی-شهرزاد.
ادامه/
الان زندگیش دقیقا همون زندگی شخصیت اول ترانه اس. با کلی بوتاکس خراب و زیبایی از دست رفته. پیر و تنها.
مت لی بلانک هنوزم نتونسته سر و سامون بگیره.
چندلر تنها مرد.
فقط و فقط فیبی بود که تونست زندگی نرمالی داشته باشه. چون خل بود.
دوستان من ازین وضعیت ناراحت نیستم. با مراقبتهای والدینم هم دکتر شدم هم بیزینسی و همجنسگرا نشدم. واسه همسرم پاک و طیب و طاهر موندم. جام هم تو بهشته. شما به فکر خودتون باشین. افتتاحیه المپیک رو دیدین؟ چند وقت دیگه پدوفیلا همه جا رو میگیرن.
مشکل من اینه که نمازم با حضور قلب نیس.
۳۱-قبل ازینکه وارد داستان خوشمزه غذاها بشم بگم از ۱۵-۲۰ تا مغازهدار تو مناطق مختلف پرسیدم سند و سرقفلی دارن یا مغازه وقفه؟ جالب اینکه تو بازار قیصریه، استانداری، میدون کهنه و چارباغ، همه سند و سرقفلی دارن و بازار اصفهان وقف هیچ مسجد و حوزه و امامزادهای نیست!
ادامه/
خود بنده؛ واسه معاینه چشم گواهینامه رفتم مطب این دزدها، بدون دستگاه ادراری تناسلی برگشتم. شکایتم کردم، گفتن مادرزادی بدون ادراری بودی، خودمم نتونستم اثبات کنم.
پ.ن: زمونه بدی شده؛ کادر درمان هر چیزی رو میدزدن. حتما از همه قسمتهای داخلی و خارجیتون عکس و مستندات تهیه کنین.
شوهرخاله مرحوم ما ۲۰-۲۵ سال پیش تو خونهش گوزید همزمان یه تابلو افتاد شکست. خاله ما سالها به هر بهونهای این خاطره رو تعریف میکرد جوری که “ گوز رضا “ تو همه دورهمیا بازگو میشد تا اینکه آقا رضا سرطان گرفت و مرد. چندین سال خالهم اشارهای نکرد به این خاطره؛ دیشب خواهرم وویس داده/
راستش من فکر نمیکردم این توییت دیده بشه.
نظر خودم اینه که بیشعوری خاصی لازمه که به خودت اجازه بدی شهبانوی یه مملکتو ادیت کنی؛ حتی اگه شهبانوی سابق باشن.
و اینکه امثال خانم جابری تیم پی آر هم دارن و این کارها رو میکنن! 🙄
۲۵/ #تبریز
از ابرهای تبریز گفتم اما به نظرم کم گفتم. واسه من که متولد و بالیده شمال هستم…
ما همیشه زیر ابراییم اما تو تبریز رو به ابرها بودیم.
تجربه عجیبی بود.
۲۶/ #تبریز
من مخالف حجاب اجباری و مخالف ج.ا هستم. ضمنا این پایین عکس منه. در کوالالامپور. همونطور که میبینین شلوارکم کوتاه نیس اما واسه ورود به این مسجد مجبورم کردن عبا بپوشم. مساجد تاریخی تبریز و اصفهان هنوز هم مسجدن و کاربری مذهبی دارن.
۳۲- نمیدونم این به خاطر نوروز و حضور مسافر بود یا چون اصفهان پارک زیاد داره اما همینطور که قدم میزنی بوی ماریجوانا میاد.
اصفهان گلهای سمی داره.🚀
ادامه/
۳۴-درباره ادب اصفهانیا خیلی اختلاف شده. مثال بزنم: وقتی پلها شلوغه، پیادهروها شلوغه، گذرها و پاساژها شلوغه کسی رو ندیدم سیگار بکشه. بوی سیگار تو هیچ محیط سرپوشیده اذیتت نمیکنه. این ادبه. اصفهانیا مودبن.
شما برو تهران، کم مونده طرف سیخ و سنجاق بیاره وسط موزه بشینه تریاک بکشه.
این موزیک به نظر من یکی از غمانگیزترین موزیکاس. من اگه جای اون زن بودم واقعا فرومیپاشیدم. غمانگیز ماجرا اینجاس که هر کدوم ما حداقل چندتا ازین زنها میشناسیم. زنها خیلی قوین. در برابر غم و دلشکستگی. اگه نبودن شاید هیچ مادری نمیتونس داغ بچه رو تحمل کنه. #انتخاب_طبیعی #تطابق
۳۳-از بهترین برنامههایی که میشه تو اصفهان پیاده کرد اینه:
روزها سر فرصت بشینی لب آب و زایندهرود و اصفهانیای دورشو تماشا کنی. بری محلههای خیلی قدیمی شهر قدم بزنی و خونهها و آدمها رو توی محیط خودشون ببینی و شب قبل از خواب شاهکار مدرسصادقی رو بازخونی کنی.
چاپ ۸۷-۲۲۰۰ تومن/
میگه خاله حرمت اینجا بود؛ شبکه خبر هم داشت از عملیات موشکی میگفت. خاله برگشت گفت همهش دروغه. تو ماهواره دیدم موشکها افتاده تو بیابون و دریا؛ باز “ گوز رضا “ یه تابلو انداخت… 😂😂😂
ببینین دوستان؛ امثال #شکوری فقط وارث #سهمیه نیستن اونها باعث و بانی و پاسدار سهمیه هم هستن. پس اتفاقا باید بهشون پرداخت. سهمیه شکوری از کجا اومده؟ از پدرش که در ساختن این نظام ناعادلانه نقش داشته. اتفاقا شکوریها از همه بیشتر مقصرن. چون پدرهاشون در #مجلس این قوانین رو تصویب کردن.
واسه اینکه منظورم بهتر برسه اینم مینویسم. موفقیت کاری معمولا یه موفقیت اجباریه. یعنی چون یه رشتهای خوندی مجبوری توش کار کنی و خب احتمالا تلاش میکنی موفق بشی. درباره والد شدن هم همینه. خیلیا والد خوبی شدن چون ازدواج کردن نه چون علاقه داشتن. این موفقیتهای اجباری نمیتونه ارضا کنه/
@callme_Armin
@tirash_03
خب متاسفم که درک و فهمت از ماجرا اینطوریه.
اگه مث احمقها مقاله رو نمیخوندی میفهمیدی که مشکل از شغل مادرش نیست بلکه از حماقت همکلاسیهای پسرک بوده که احمقهایی مث تو بودن و همکلاسیشون رو اونقدر اذیت کردن در مورد مسئلهای که خودش هیچ نقشی نداشته تا بالاخره سوییسیدال شد. گاو!
مخصوصا توی کشور ما این بیشتره. خیلی از بچههایی که دکتر شدن کمترین نقش رو توی دکتر شدن خودشون داشتن. مثلا اگه شما اول راهنمایی تیزهوشان قبول بشی که دیگه هر چی بجز پزشکی/دارو/دندون شکست حساب میشه. اما بچه ۱۳ ساله چی میفهمه؟!
خیلی از همکارهایی که متاسفانه خودکشی کردن توی آخرین/
۳۷-درباره آدرس:
اصفهانیا خوب آدرس میدن.
مشکل اینه که از اسامی قدیمی خیابونا استفاده میکنن و اصلا واسهشون فرقی نداره شما منطقه رو میشناسی یا نه. به مسافر همونطور آدرس میدن که به خودشون آدرس میدن.
خب اگه متوجه آدرس نشدی دوباره بپرس. دقیق بپرس. واسه مسافرها وقت میذارن.
ادامه/
۳۵-وقتی از هنرمندهای برجسته ایرانی حرف میزنیم بلافاصله اسم شعرای برجسته ایرانی به یادمون میاد و جالب اینکه اصفهان هیچ شاعر بزرگی نداره. حزین لاهیجان که گیلانیه. پروین اعتصامی هم شاعر بزرگی نیست. همینطور هاتف.
فکر میکنم ۹۰٪ ایرانیا نتونن یه هنرمند بزرگ اصفهانی نام ببرن.