دراکولای عصبی Profile Banner
دراکولای عصبی Profile
دراکولای عصبی

@drakollah

11,183
Followers
1,757
Following
2,551
Media
57,599
Statuses

استاد دانشگاه صنعتی شریف محقق و پژوهنده در زمینه جهان های موازی مشاور برتر سال ۹۸ در زمینه تحصیل دانشجویان بی بضاعت کارگردان نویسنده دروغگو

Joined June 2020
Don't wanna be here? Send us removal request.
Pinned Tweet
@drakollah
دراکولای عصبی
2 months
رشتو بحث رای گیریه منم یه خاطره از مهمترین انتخابات زندگیم رو بگم سال دوم دبیرستان یهو مدیرمون اومد پشت میکروفون گفت اسدی انگشتتو از ماتحت جلوییت در بیار، اسدی هم که خدا رو شکر همکلاسی ما نبود خیلی بلند گفت اقا داشتیم شوخی میکردیم باهاش، مدیرمون گفت غلط کردی؛ حالا گوش کنین
20
9
194
@drakollah
دراکولای عصبی
4 months
۳۰ میلو کشمش خریدم بردم مسجد محل گفتم پاک کنین میخوام واسه سلامتی رئیس جمهور عدس پلو با کشمش نذری بدم اونا هم نشستن با وضو دارن پاک میکنن، چه عرقی بندازم باهاش
170
451
18K
@drakollah
دراکولای عصبی
1 year
۱-یه کسکشی به بابام گفت برو دام بخر یه مدت پروارش کن بعد بفروش دو برابر میشه پولت بعد با بابام رفتیم بالاسر یه گله ۲۰۰ تا گوسفند جدا کردیم منم دیدم اینایی که با گوسفندا هستن خیلی شاد و شنگولن پیش خودم گفتم ای جان منم از این به بعد از این فاز کیری عصبی و غمگین بودن میام بیرون و
@miiilsh
میلاد شیراوند
1 year
دوستی دارم در اداره جهاد یکی از شهرهای شمال غرب کشور. نوشته به چوپان ماهی ۲۴ میلیون میدن. اعلام آمادگی کردم، گفت تا الان دوتا پزشک عمومی، سه کارمند و چند مهندس هم اعلام آمادگی کردن
Tweet media one
212
128
3K
615
537
9K
@drakollah
دراکولای عصبی
1 year
سوژه امشب جور شد همسایه کناریمون با زنش دعواشون شد، گویا نریمان(همسایمون) زنش سمیه رو جلو مادرش زده. مادرزنش الان تو حیاط بهش گفت خفه شو خواجه بعد نریمان گفت اگه من خواجه ام دخترت این دو تا بچه رو از کجا اورده؟ گزارش لحظه اییه این مرافه تنها در این پیج
552
178
7K
@drakollah
دراکولای عصبی
1 year
دیدم از خونه همسایه خیلی سر و صدا میاد اومدم بهشون بگم امشب حوصله ندارم شلوغ نکنین وگرنه دهنتونو سرویس میکنم پسر همسایمون اومد در و باز کرد دیدم یه مشت اراذل و اوباش تو خونه بساط عرق خوری دارن گفت جانم؟ گفتم حالا درسته از ما کوچیکتری ولی نباید منو دعوت کنی؟ ببچاره چقد خوشحال شد
359
198
7K
@drakollah
دراکولای عصبی
1 year
رفتم ختم مرحوم یه پسر معتاد بیشعور داشت هی داد میزد خداااا لعنت بهت که بابامو بردی(باباش ۹۳ سالش بود) عموی ما گفت جواد جان انقدر کفر نگو هممون عزیز از دست دادیم یهو جواد با گریه و صدای بلند گفت عزیزای شما مریض بودن مردن بابای من کیری کیری مرد 😐
157
53
5K
@drakollah
دراکولای عصبی
8 months
منم بگم حدود نه سال پیش رفیقامون زنگ زدن گفتن بیا بریم کربلا 😐 حالا غیر لیدر همه آتئیست گفتم بریم چیکار؟ گفت دست جمعی میریم خوش میگذره منم کاری نداشتم پا شدم باهاشون رفتم اول مهران، بعد شهر بدره و در نهایت رسیدیم نجف واقعا کفم بریده بود، نوشابه های اورجینال، سیگارای خوب،
@bb66x
Behrooz Dx 🐋
8 months
خب، با این همه دوستان کُس‌نمک دیگه مجبورم ماجرا رو تعریف کنم! همین اول بگم این داستان حاوی مقادیر معتنابهی عن و گُهه، و از این لحاظ خوندنش به آدم‌های وسواسی، تر و تمیز، بیماران قلبی، خانم‌های باردار، و کسایی که همین الان سر سفره نشستن توصیه نمیشه.
Tweet media one
Tweet media two
370
68
4K
416
215
5K
@drakollah
دراکولای عصبی
1 year
۸- به چوپانان عزیز ماهی صد میلیونم بدن کمه و گوسفند رو با لذت بخورین چون کون بقیه رو پاره میکنن تا بزرگ شن اوناییم که اول گفتم شاد و شنگول بودن تریاک میکشیدن لاشیا اصن ادم سالم نمیتونه با گوسفند جماعت سر کنه
120
29
5K
@drakollah
دراکولای عصبی
21 days
آقا تو همین سفری که رفته بودم عراق یه جا وسط پیاده روی با رفقای عزیز اراذل و اوباشم دیدم یه پسره خیلی بد راه میاد رفتم جلو بهش گفتم داداش خوبی؟ میزونی؟ گفت نه خماروم، لب مرز ترسیدوم نیاوردوم دیدم حالش خرابه بنده خدا یه چشمشم نابینا بود منم که اصلا آدمی نیستم که
Tweet media one
@drakollah
دراکولای عصبی
8 months
منم بگم حدود نه سال پیش رفیقامون زنگ زدن گفتن بیا بریم کربلا 😐 حالا غیر لیدر همه آتئیست گفتم بریم چیکار؟ گفت دست جمعی میریم خوش میگذره منم کاری نداشتم پا شدم باهاشون رفتم اول مهران، بعد شهر بدره و در نهایت رسیدیم نجف واقعا کفم بریده بود، نوشابه های اورجینال، سیگارای خوب،
416
215
5K
253
111
4K
@drakollah
دراکولای عصبی
1 year
چون همیشه روی دقیق و سالم برش زدن مواد غذایی برای آشپزی حساسم معمولا چاقوهای تیز و خوش دست میخرم این چاقو رو برای برش گوشت و مرغ خریده بود که الحق انقدر تیز و دقیق بود که میتونستم باهاش یه گوسفند کامل رو تبدیل به یه تیکه اسکلت کنم، از قضا دو سال پیش قرار بود پسرخالم و خانومش بیان
Tweet media one
224
141
3K
@drakollah
دراکولای عصبی
1 year
یکی از بزرگان فامیل میگفت قدیما تو دهاتمون همیشه بعد تعزیه یه کتک سیر به شمر تعزیه میزدیم تا جایی که یه چند سالی هیشکی خایه نمیکرد نقش شمر و ایفا کنه این بود که تعزیه نداشتیم تا اینکه رفتن یه بابایی رو از یه روستای دیگه به عنوان شمر مهمان اوردن بخونه و ما هم آخر تعزیه بهش حمله
52
76
3K
@drakollah
دراکولای عصبی
1 year
رابطه با آدما هم اینجوریه بعضی وقتا طرف به کاری میکنه که از نظر تو عنی شده و هیچ کاریش نمیتونی بکنی، حتی اگه خودتم بخوای یه چیزی تو مغزت نمیخواد و نمیذاره باهاش کاری انجام بدی. اگه کسی رو دوست دارین و اونم دوستتون داره خودتونو تو مغزش عنی نکنین
57
119
3K
@drakollah
دراکولای عصبی
1 year
۷- که یهو یه قوچ نر پشتم گفت بععععععع خیلی خونسرد برگشتم تو صورتش نگاه کردم و گفتم کیییییر یهو بابامو دیدم که مثل فرشته نجات از دور میاد و گله رو سپرد دست دو نفر بهم گفت ریدی مرادبیگ، خندید و رفتیم خونه از اون به بعد وقتی یکی میگه کارم سخته یاد چوپونی میافتم و میگم کس نگین
12
6
3K
@drakollah
دراکولای عصبی
1 year
۵- میگفتم راه راست برو کسکش مادرجنده نادر دیوثم فقط میخندید بعد شروع کردن به غذا خوردن تا ده صبح، نادر گفت حالا باید آب بخورن بعد دوباره کونم پاره شد تا بهشون آب بدیم مدام هم دچار پنیک میشدن یهو میدوییدن تو کوه فرار میکردن خارکسده ها خلاصه تا شب چنان کونی ازم پاره شد که زنگ زدم
6
4
3K
@drakollah
دراکولای عصبی
9 months
جالب ترین اسم و فامیلی که دیدم مال یکی تو سمنان بود فامیلی طرف اکرم بوده، باباش اسمشو گذاشته رسول که تو آینده بتونه به پشتوانه اسمش آدم موفقی بشه ولی متاسفانه به صورت همزمان هم عملیه و هم ساقیه 😐 رفیقام اونجا زنگ میزدن رسول اکرم براشون عرق و گل و تریاک میاورد 😂 شما چیا دیدین؟
194
36
3K
@drakollah
دراکولای عصبی
1 year
۶- به بابام گفتم یه چوپون دیگه پیدا کن بیار پولشو من میدم فقط من برم از اینجا بابامم گفت سه روز دیگه میام بعد سه روز با صورتی که تو آفتاب سوخته، پاهای عرق سوز شده، بدن کثیف به علت عدم کیفیت حمام و توالت به کوه خیره شده بودم با یه چوب آلبالو تو دستم داشتم به بابام فحش خواهر میدادم
6
4
3K
@drakollah
دراکولای عصبی
1 year
۴- دامداری و شبش با نادر (چوپان) خوابیدیم یهو ساعت ۴صبح بیدارم کرد 😐 گفتم چته بگیر بخواب پاره اییم گفت پاشو باید بریم با اعصاب کیری پاشدم تو سرمای خایه فنگ کن زدیم بیرون این گوسفندا دهنمونو گاییدن انقد اینور و اونور رفتن، گوسفندایی که روز قبلش نازشون میکردم و با چوب میزدم و
2
3
3K
@drakollah
دراکولای عصبی
1 year
۲- مثل اینا شاد میشم، بعد بابام رفت یه چوپون و دو تا از این سگ عملیا که همش خوابن برداشت اورد گفت بریم پسر جان گفتم کجا بریم؟ گفت پنج کیلومتر بالاتر یه دامداری اجاره کردم صبحا با چوپون برو تو کوه بچرنشون غروبا با چوپون ببرشون تو دامداری غذای چاق کننده (جو) بده بخورن بعد از شیش
3
2
3K
@drakollah
دراکولای عصبی
1 year
۳- ماه اینا میزائن میفروشیم سودش مال خودت آقا ما گفتیم به به چه حالی بکنم من اینجا تو آب و هوای توپ صبح تا غروب کسموش چال میکنم نه درس میخونم نه کار میکنم اخرشم یه پول تپل میزنم به جیب و گفتم بابا جان تو برو خیالت راحت اون روز از چاک کونم عرق مثل سیل روانه بود تا رسیدیم به
1
2
3K
@drakollah
دراکولای عصبی
1 year
دیگه دیدیم بده اگه بخندیم همه مثل گریه آخوندا فقط در حال خندیدن صدای گریه دراوردیم حاج حیدر خدابیامرزتت ولی ریدی با این باقیات صالحات گذاشتنت و بچه تربیت کردنت. موقع خدافظی پسرش گفت بیا پول مداحو بده میگه میخوام برم در حالی که دستش تو دست من بود گفت ولش کن کس ننش، خوش اومدین
18
4
2K
@drakollah
دراکولای عصبی
1 year
یزدان میگه نریمان در و باز کن مادرجنده کاریت ندارم فقط در و وا کن، یک عدد قمه هم دستشه(من جای نریمان باشم در و وا نمیکنم مشخصه دروغ میگه و میخواد بزنه) نریمان اگه این پست رو میبینی در و وا نکن یکی همراه یزدان اومده که به شخصه با شنیدن صداش چند قطره شاش ازم به نشانه ترس خارج شد
11
6
2K
@drakollah
دراکولای عصبی
4 months
سیل #مشهد ماتم کرد چون یکی از عزیزترین ادم های زندگیم رو تو سیل از دست دادم بهتون میگم که بدترین بلای ممکنه سیله، این رو اونجایی فهمیدم که مثل دیوونه ها گِل و لای رو میزدم کنار تا یه تیکه از رفیقم رو پیدا کنم، بعد از سه روز هزار متر دورتر تیکه آخرش رو پیدا کردم، دست آخر که بدنش
69
22
2K
@drakollah
دراکولای عصبی
1 year
دوستان عذر میخوام که یه مقدار طول کشید داشتیم تو کوچه با اصغر آقا غیبت میکردیم و میگفتیم این خانواده(نریمان اینا) ریدن تو محل حالا یه غیبتم اینجا بکنم، خود این اصغر آقا اینا هم ریدن تو محل کسکشا وقتی مهمون میاد خونشون انگار گله بوفالو حمله کرده به محل
9
2
2K
@drakollah
دراکولای عصبی
1 year
گویا نریمان ریده چون اومده تو حیاطشون داره پاچه ورمال بازی درمیاره هی میگه بابا به پیر به پیغمبر سمیه منو زده کاش میتونستم بگم خوب کاری کرده، باید خارتم میگایید که دیگه ماشینتو نذاری جلو در ما، بعد برم رو پشت بوم دستمو مشت کنم و با ریتم شعاری بگم: کونش بذار سمیه، کونش بذار سمیه
7
1
2K
@drakollah
دراکولای عصبی
1 year
مادرزن نریمان الان داد زد گفت الان به پسرم زنگ میزنم بیاد کونتو پاره کنه ببینم بازم جرات داری دست رو سمیه بلند کنی نریمان گفت زنگ بزن بیاد ببینم اون پسر کونیت چه گهی میخواد بخوره. کسکش زنشو زده طلبکارم هست
8
2
2K
@drakollah
دراکولای عصبی
1 year
جدی جدی زنگ زد و اگه یزدان بیاد احتمال داره شیشه ماشینای محل و بیاره پایین دوستان من برم ماشین و بیارم تو حیاط برمیگردم جایی نرید دعوا ناموسیه
8
1
2K
@drakollah
دراکولای عصبی
1 year
اومدم تو همه بلند شدن میانگین قد و وزنشون از من خیلی بیشتره خوبه درگیر نشدم وگرنه سرمو میکردن تو کونم
6
2
2K
@drakollah
دراکولای عصبی
8 months
و در نهایت رسیدم خونه از اون روز به بعد فهمیدم هیچ وقت نباید ایران رو ترک کنم چون حداقل تو این مملکت میشه راحت رید
63
15
2K
@drakollah
دراکولای عصبی
1 year
سمیه داره میگه در و وا کن کونی من به شخصه اصلا فکر نمیکردم چنین بانوی تپل و زیبایی چنین حرف رکیکی بزنه سمیه ازت انتظار نداشتم اگه تو هم این پست رو میخونی بدون بعد از جدا شدنت از این کونی یه پسر تو خونه روبرویی دوست داره بغلت کنه و فشارت بده درتی تاکم فقط تو سکس داریم نه بیشتر
10
3
2K
@drakollah
دراکولای عصبی
1 year
یکیشون گفت دااااش جان ول کن گوشی رو سلامتی بگو حال کنیم میخواستم بگم گوه خوریش به تو نیومده سنده سگ دارم تو توییتر شماها رو مسخره میکنم ولی امان از بی خایگی دوستان به جاش گفتم چشم، سلامتی اونی که گفتن رفیقت تب کرد، مرد حال کردنا
3
2
2K
@drakollah
دراکولای عصبی
1 year
همیشه فکر میکردم خیلی با هیبت و ترسناکم الان تو جمع اینا به جورایی کونی محسوب میشم
12
1
2K
@drakollah
دراکولای عصبی
1 year
به من گفتن ساقی شو گفتم سلامتی بغض قناریا و غربت قاصدکا رسما کس گفتم ولی نفهمیدن همه گفتن سلامتیت داداش. نذر صد تا صلوات که امشب کون نداده از اینجا بیام بیرون
10
3
2K
@drakollah
دراکولای عصبی
1 year
ولی نمیتونم چون از این بچه خوبام و انتظار این حجم از لاشی بازی از من نمیره فلذا هی بلند میگم آقا جمع نشین دعواشون خونوادگیه
4
1
2K
@drakollah
دراکولای عصبی
1 year
یکیشون شیش سال زندان بوده الان آزاد شده براش سفره گرفتن بعد ۲۷ سالشه 😐 شماها کی انقدر بزرگ شدین؟ تخم نمیکنم تو چشماشون نگاه کنم پسر. ریدم. جان دراکولای عصبی در خطر است.
4
1
2K
@drakollah
دراکولای عصبی
1 year
خوب یزدان اومد و نریمان خایه کرده چون دیگه صداش درنمیاد عین الت تناسلی که تو سرما میره تو غلافش نریمانم رفته تو خونه و در و بسته البته حقم داره چون یزدان اینه
Tweet media one
13
1
2K
@drakollah
دراکولای عصبی
1 year
نریمانه کیری فکر کرد دوستاش تو کوچه درگیر شدن با شجاعت تمام اومد تو کوچه یزدان خفتش کرد عین دول توله سگ داره میلرزه و خایه مالی میکنه حقته لاشگوشت آدم زن به این خوشگلی رو میزنه؟ اینو باید گاز گرفت
5
0
2K
@drakollah
دراکولای عصبی
1 year
خوب دوستان دعوا خاتمه یافت یزدان جوری زد تو صورت نریمان که کولی در کون بچه ش نمیزنه اخرش نریمان به همسایه ها گفت شماها تا حالا از ما بدی دیدین؟ ما هم که زرتی میریم تو رودربایستی گفتیم نه داداش شما گلی صلوات بفرست در حالی که مثل سگ دروغ گفتیم
7
1
2K
@drakollah
دراکولای عصبی
8 months
دیدیم همه دارن چپ چپ نگاه میکنن به لیدرمون نگاه کردیم، بعد از یه خیره شدن چند ثانیه ایی لیدرمون به لیدر اونا خیلی جدی گفت زشت نیست بیایم تو هتلتون برینیم؟ لیدرشون هم خیلی جدی گفت نه شما زائر امام حسینین بفرمایین تو اتاق ما برینین فقط جلو عراقیا تو ابروی ما نرینین، ما هم دیدیم
2
5
2K
@drakollah
دراکولای عصبی
1 year
اوه اوه نریمانم زنگ زد دو تا رفیقش بیان اولش با لاتی پر با موتور اومدن تو کوچه بعد رفیق یزدان رو دیدن و تنها فرقشون در سطح ترس با من این بوده که اینا به جای شاش اندازه دو کیلو عن ازشون به نشانه ترس خارج شد پس دور زده و مثل سگ در رفتن
4
1
2K
@drakollah
دراکولای عصبی
1 year
کردیم دیدیم امام حسینمون گفت نزنیدش کسکشا و ما که دیدیم اماممون بهمون بی احترامی میکنه اماممون رو هم زدیم که بفهمه پشت لشگر اشقیا درنیاد، حضرت عباس و عمر سعد و حضرت زینبمونم زدیم ولی حضرت علی اکبر و نزدیم چون پسر دایی من بود وساطت کردم دهنشون نگان امیدوارم درس خوبی
8
1
2K
@drakollah
دراکولای عصبی
1 year
از همین تریبون به اصغر آقا اعلام میدارم اگه یزدان منو میزد به جاش خار تو رو میگاییدم مرتیکه فضول گوه خور خودش زنگ زده میگه بیاین جدا کنیم بعد عین کیر بعد جق غیب شد کسکشه بیخایه کاش اون وسط شماره سمیه رو میگرفتما این طلاق بگیره دیگه نمیتونم ببینمش
7
0
2K
@drakollah
دراکولای عصبی
1 year
یا مکه مکرمه یا مدینه منوره خ��ایا گوه خوردم گفتم اتئیستم یا امازاده داوود تو نزدیکتری به فریادم برس
10
3
2K
@drakollah
دراکولای عصبی
8 months
دیگه نرفتیم که بفهمه عن زور حالیش نمیشه حالا روده همه به خاطر کثیفی و شلوغی قفل کرده بود یعنی تو مدتی که عراق بودیم دستشویی میومدا؟ ولی وقتی میرفتی تو توالت میدیدی یکی ریده نشُسته (کسکش تو یه اب رو عنت بریز نمیخواد وقتی صدای هل من ناصر ینصرونی میشنوی بگی لبیک یا حسین)،
5
4
2K
@drakollah
دراکولای عصبی
1 year
اصغر آقا اومده میگه بیاین بیرون نذارین خون به پا بشه آخه به تو چه مرد بگیر بشین خونه ت میزنن دهنمونو میگان 🤬 من میرم بیرون دوباره برمیگردم اسیر شدیم به خدا ای کیرم تو این زندگی اجتماعی
4
1
2K
@drakollah
دراکولای عصبی
1 year
برای اهل بیت شده باشه و بفهمن ما با کسی شوخی نداریم بعد خودش بلند بلند میخندید. از دید خودشون با اون سطح فرهنگ تو اون زمان کار درستی انجام میدادن الان فهمیدن کارشون مسخره بوده اینا هم چندین سال دیگه بلند بلند به این اعمال احمقانه خودشون میخندن و میگن یه زمانی خار طبل میگاییدیم
6
2
2K
@drakollah
دراکولای عصبی
1 year
عه پلیس بود خدا رو شکر فحشای منو نشنیدن. اره کون گشاد بیا دستتو بکن تو شورت من گزارششو بنویس ریدم تو لوله اسلحه ت
51
0
2K
@drakollah
دراکولای عصبی
1 year
اینو یادم رفت بگم شام پیتزا گرفتن میخواستم بگم پیتزا؟ شماها باید آدم بخورین نه پیتزا کیرم تو خالکوبیاتون بره ولی تقیه کردم و با لبخند گفتم شرمنده رفقا نمک گیرمون کردین امشب از اول تا اخرم صدامو کلفت کردم و با اخم حرف زدم فکر کنن ردی پدیم که وقتی رفتم نگن طرف کون بود
53
3
2K
@drakollah
دراکولای عصبی
8 months
ماشینای خوب فقط یکم فرهنگشون کیری بود که با یه بیان برن تو کونم حل میشد یکی از بچه ها تو نجف گفت من برم دستشویی بیام، آقا این رفت بعد یک ساعت و نیم اومد گفتیم کجا بودی تا حالا؟ گفت انقد اینجا صف شلوغ بود پشیمون شدم، حالا هیچکدوم دستشویی نداشتیما ولی تا این گفت خیلی شلوغه هممون
1
2
2K
@drakollah
دراکولای عصبی
1 year
گفتم سلامتی سه کس ناموس و رفیق و وطن قافیه رو رعایت نکردم و ریدم ولی خدا رو شکر کسمغزن نفهمیدن
5
1
2K
@drakollah
دراکولای عصبی
8 months
در خالی که حتی برای ریدن ما هم امکاناتی نیست و برنامه ایی نداری 😡 لیدرمونم که جُنُب اومده بود زیارت گفت غصه نخور آقا اینجا مریض شفا میده تو رو لنگ ریدن نمیذاره آقا تا اینو گفت چند نفر اومدن جلو گفتن ما اینجا هتل دربست گرفتیم بیاین بریم اونجا برینین فقط تو خیابون فحش ندین ما هم
2
2
2K
@drakollah
دراکولای عصبی
7 months
یه پسره تو گروهمونه که خیلی خوش تیپ و خوش قیافه ست توی دیسکورد و تلگرام تا الان با بیشتر از بیست تا دختر گروه دوست شده همشونم تو همون گروهن و میدونن این با چند نفر خوابیده دخترایی که واقعا زیبا هستن میان پیشش ویدیو میگیرن و به بقیه اعضا میگن پیش اینیم بعد از سکس هم معمولا از
160
26
2K
@drakollah
دراکولای عصبی
8 months
رودمون شروع کرد به غنچه زدن هی این در و اون در زدیم دیدیم راست میگه اصن واسه یه شاش خالی اینجا داستان داری چه برسه به شماره دو یهو یکی از بچه ها با صدای بلند رو به لیدر تیم وسط نجف با این ایمان که همه اطرافیان عربن و فارسی نمیفهمن داد زد و گفت: کسکش گوه میخوری برنامه سفر میچینی
1
1
2K
@drakollah
دراکولای عصبی
1 year
دوستان یکیشون معلمه 😐 خوب مشخصه نسل آینده تاریک و تباهه دیگه ما که معلممون یه خانوم خوشگل و نرم با ممه های بزرگ بود ریدیم با درس خوندمون بعد شاگردای این سنان اب انس مشخصه هم با درس خوندشون میرینن هم در زندگی واقعی شبی یک کیلو و دویست و پنجاه گرم از ترس معلمشون میرینن
2
1
1K
@drakollah
دراکولای عصبی
8 months
خیلی التماس میکنن رفتیم کلی منت سر گرفتیم اسم امام حسینم خراب کردیم، بعد از بیرون اومدن از هتلشون لیدر گفت چند تا تون ریدین؟ همه گفتن فقط شاش بود یهو لیدرمون قاطی کرد گفت کسکشا آبرو منو جلو امام و عزادارا و زائراش بردین بعد نریدین؟ برگردین برینین دیگه ولی ما چون توهین کرده بود
3
2
1K
@drakollah
دراکولای عصبی
1 year
آقا اینا چرا تتلو گوش میدن؟ لاتا مگه بابک رحمانی و محسن لرستانی گوش نمیدن؟ این حجم از پارادوکس برام عجیبه. به به اصن به وضعیه اون موی قشنگت در واقع میشه حتی جنگ شه سرش
1
1
1K
@drakollah
دراکولای عصبی
1 year
تا دیشب که میخواستم مرغ پاک کنم چشمم افتاد بهش و گفتم بابا این دو سال پیش خورده به عن دیگه تا الان پاک شده بذار ازش استفاده کنم، برش داشتم، شستمش و خشکش کردم ولی همینجوری تو دستم مونده بود و بازم دلم نکشید باهاش کار کنم فلذا یه عکس ازش گرفتم و دوباره گذاشتمش تو جعبه.
8
1
1K
@drakollah
دراکولای عصبی
1 year
یکیشون داره میخونه بعد صداش خیلی کیریه بعد چون سیسش هم خیلی کیریه هیچکدوم تخم نداریم بگیم اون صدا عنتو ازمون دریغ کن فقط سر تکون میدیم میگیم به به.
2
2
1K
@drakollah
دراکولای عصبی
1 year
بهم گفتن برامون اهنگ بذار و فعلا استفاده از گوشی به صلاح نیست اگه ببینن چیا نوشتم احتمال داره بزنن کسپرم کنن من میرم بعد برمیگردم با ادامه گزارش به شما دوستان عزیز فقط در این اکانت
2
1
1K
@drakollah
دراکولای عصبی
1 year
دوباره داره صدا میاد این دیگه کدوم کسکشیه داره عن عن میکنه؟
5
2
1K
@drakollah
دراکولای عصبی
1 year
طبقه پایین خونه پدری بشینن تا وقتی که یکم دست و بالشون باز بشه و بتونن خودشون خونه بگیرن، ما هم رفتیم کمک وسط کمک کردن مادرزنش گفت بیزحمت یه چاقو میدین؟ اقا ما هم اومدیم عزت بذاریم این چاقو نازنین و بدیم تا برشی که میخوان بزنن رو با این بزنن بیشرف چاقو رو برد تو دستشویی
7
2
1K
@drakollah
دراکولای عصبی
1 year
به دو تا زخمم نداریم وسط گنده گوزی اینا به گوهی برای خوردن داشته باشیم تنها جای زخمم جای زخم ختنه دوران طفولیتمه اونم روم نمیشه بهشون نشون بدم میترسم ببرنش تنها دلخوشی زندگیم رو از دست بدم تنها چاک بدنمم چاک کونمه که حیفه پاره شه. سروش همه زندگیمه تو رو خدا برای سلامتیش دعا کنین
1
2
1K
@drakollah
دراکولای عصبی
1 year
این در پلاستیکی هایی که میافته رو چاه رو با این دراورد 🤬🤬🤬🤬(حیف که امکان داره ببینن وگرنه به این راحتی و بدون فحش نمیگذشتم ازش) منم سه دقیقه با نگاه پر از گریه فقط داشتم به دوربین نگاه میکردم 😔 بعدشم چاقو رو شست و داد بهم ولی دیگه دلم نکشید باهاش آشپزی کنم فقط گذاشتمش کنار
7
1
1K
@drakollah
دراکولای عصبی
10 months
اوجش اونجا بود که شروین توییت ها رو تبدیل به یه آهنگ قشنگ کرد و اون آهنگ جایزه برد #مهسا_امينی‌‌
@teradiatorist
ترادیاتورولوژیست
10 months
اوج توییتر فارسی کجا بود؟
90
26
797
12
72
1K
@drakollah
دراکولای عصبی
1 year
اینجا هم یکیشون بهم گفت داداش تو عین رضا پروانه ایی که تو اون سریال ایرانیه ست من که سریالشو ندیدم ولی مطمئنم اخر فیلم معلوم میشه این رضا پروانه به آدم کسمغز و کیریه که با پول کون دادن روزگار میگذرونده
8
4
1K
@drakollah
دراکولای عصبی
8 months
و یه شیلنگ نقره ایی که مثل ماه شب چهارده میدرخشه داره بهم لبخند میزنه تا شیلنگ رو دیدم بغلش کردم و یه نیم ساعتی تو بغل هم زار زدیم و درد و دل کردیم، اصلا کسی در رو نمیزد از بقیه توالتا هم صدای شکر و ثنا میومد همه یه حال عجیبی داشتن دل همه خون شده بود یکی از بچه ها داشت آهنگ وطنم
4
2
1K
@drakollah
دراکولای عصبی
8 months
غیره رو میدید ( اینجا لباتو بذار روی هم، گذاشتی؟ حالا هوا رو بکش تو جوری که صدا بده، کشیدی؟) روده هات مثل همین حالت که تو پرانتز انجام دادی عن رو میکشید داخل و دوباره وارد خونت میکرد بعد بو خیلی اذیتت میکرد، یعنی قشنگ عصاره خاور میانه رو میشد اونجا استشمام کرد تنها موقعی که
3
2
1K
@drakollah
دراکولای عصبی
8 months
ای شکوه پا بر جا رو میخوند، یکی داشت سر از افق رو میخوند از یه مستراح صدای آواز بلاچاو بلاچاو چاو چاو شنیده میشد یکی داشت میرید اون یکی داشت جق میزد اصن یه وضعی بود بعدش رفتیم دوش گرفتیم و سونا و مجددا رفتیم مستراح و به قبر اموات لیدر ریدیم که ما رو برد ملک غریب به دیوثی انداخت
2
2
1K
@drakollah
دراکولای عصبی
8 months
میارن لب شیلنگ عین خرطوم فیل ابگیری میکنن با همون کونشونو میشورن بعد یهو همه خندیدن، خود عراقیا هم فکر کردن حرف خنده داری زده خندیدن کسخلا ولی ما فقط نگاه کردیم و درد کشیدیم تا فرداش به زور صبر کردیم دیدیم اینجا بمونیم به موقع تو شلوغی هم تو خودمون میرینیم هم تو آبروی
1
1
1K
@drakollah
دراکولای عصبی
1 year
به به ببینید کی زنده و کون نداده و مست و خندان برگشته خونه
Tweet media one
17
1
1K
@drakollah
دراکولای عصبی
1 year
من روی پیک پنجم عرق
5
4
1K
@drakollah
دراکولای عصبی
8 months
نفری پنج هزار تومن دادیم اونی که دم در نشسته باج میگیره و بغلش میکردیم و میبوسیدیمش جوری طرف میگفت اگه چیزی مونده اندازه یه نخود به منم بدین ولی اون نمیدونست این حال به خاطر مواد نیست، این حال حال ادمیه که چهار روز مشغول الذمه کونش شده و یه عن بی ارزش اسفنکترای کونشو به درد آوردن
5
2
1K
@drakollah
دراکولای عصبی
8 months
دو تا بچه افغانی به خاطر زود تر رفتن دارن مشت واقعی میزنن تو صورت هم، یکی وایساده داره گریه میکنه، دو نفر دارن سیگاری میچاقن، صدای نف نفس زدن یکیو پشت در توالت میشنوی (لاشی مگه دو مارتونه) و
3
1
1K
@drakollah
دراکولای عصبی
8 months
بشورم اومدم بعد آب قطع بود اندازه شاش بلبل از یه شیلنگ کوتاه آب میومد. یکی از بچه ها از تو دستشویی اومد بیرون و چون شلوغی و کثیفی رو روانش تاثیر گذاشته بود خیلی جدی و با صدای بلند گفت این کسکشا چرا شیلنگاشون کوتاهه یعنی کونشونو نمیشورن؟ یکی دیگه گفت اینا کیراشون گنده ست
1
1
1K
@drakollah
دراکولای عصبی
8 months
گلکاری کردن من مونده بودم خود عراقیا چیکار میکردن، تو کربلا یه توالت عمومی بود رفتیم بشاشیم بعد درب این توالته تا سینه ادم بود یعنی قشنگ وقتی نشسته بودی داشتی کارتو میکردی اونی که پشت در بود آرنجاشو میذاشت روی در باهات وارد مکالمه میشد میگفت داداش تمومه؟ بعد تو میگفتی آره دادا
3
1
1K
@drakollah
دراکولای عصبی
8 months
میتونستی یه مستراح درست و حسابی بری ساعت یک نصف شب تا پنج صبح بود بعد دوباره همون حالت شلوغی و کثیفی پیش میومد تا رسیدیم کربلا گفتیم اونجا شهر زیارتیه حتما تمهیداتی اندیشیدن که این همه مسافر حداقل لنگ ریدن نباشن ولی ریده بودن و هیچ تمهیداتی نبود، تو هر خرابه ایی میرفتی میدیدی
2
1
1K
@drakollah
دراکولای عصبی
21 days
گفت آره من مواد فروشم نذر دارم هر سالی که گیر نیافتم اربعینش بیام نیم کیلو شیره بدم به عزادارای حضرت 😐 اصلا پشمامون ریخته بود از این نذر به جا و عاقلانه. بعد چون رفقای منم اکثرا ساقی و شرخر و سابقه دار بودن دیگه همسفر شدیم با همونا تا رسیدیم کربلا دیدیم اصلا جا نیست ادم
8
9
1K
@drakollah
دراکولای عصبی
8 months
بله دوستان به دیوثی انداخت چون ممد یه جا به یه یارو گفت تا اخر عمر کسکشیتو میکنم فقط بذار من برم بشاشم اونم گفت باشه برو، تو فکر کن لات محلمون کسکش یه ادم پنجاه کیلویی شد واسه نیم لیتر شاش 😔 آخرش هم برگشتیم و توی راه هر جا توالت عمومی دیدیم رفتیم توش فقط هواشو استشمام کردیم و
3
1
1K
@drakollah
دراکولای عصبی
8 months
لیدر داد میزد میگفت کیرم تو اون عنت بره این همه ادم اومدن رفتن یه گوشه ریدن شماها سر دو کیلو عن خشتک منو کشیدین سرم اصن گوه خوردین با روده های تحریک پذیرتون اومدین زیارت، یکی دیگه رو به لیدر گفت یه بار دیگه اسم مسافرت بیاری به همه میگم فانتزی پورن مورد علاقت شاش خوریه، اون گفت
2
1
1K
@drakollah
دراکولای عصبی
3 years
یعنی چی که دیگه میل ندارم لطفا برام غذا نکش؟ کسکش مهمون سگ صابخونه ست تو بشقابت برینمم حق اعتراض نداری یا نباید میومدی مهمونی یا حالا که اومدی کونتو پاره میکنم. اینا رو بخور تازه بعد ناهار میخوام کیک بیارم با شیرموز
49
29
1K
@drakollah
دراکولای عصبی
8 months
میکنه(حالا سابقه دار بود) لیدرمون گفت اومدیم زیارت حالت عوض شدا ایشالا همین جمع سال دیگه میایم یهو ممد با عصبانیت گفت ببند کیرم تو کس ننت عنا اومدن پشت در دارن در میزنن و التماس میکنن گوه خوردی ما رو اوردی اینجا امام حسین به کمر بابات میزد تو دنیا نمیومدی کسکشه کونی، از اون طرف
2
1
1K
@drakollah
دراکولای عصبی
8 months
وطن عزیزمون ایران فلذا با هزار کون وارونه دادن برگشتیم مهران لب مرز دیدیم اونجا هم سیکیم خیاریه اصن نمیشه رفت تو مستراح بعد بدیش اینجا بود که باید هشت کیلومتر از مرز تا شهر مهران رو پیاده میرفتی دیگه وسطای پیاده روی برگشت کسی نمیخندید دیدم یکی از بچه ها که اسمش ممد بود داره گریه
1
1
1K
@drakollah
دراکولای عصبی
8 months
حالا خودت گی نگاه میکنی، ما دیدیم اوضاع داره میکشه به لو دادن تعداد سکس های لاپایی دوران کودکی دیگه همگی ارومشون کردیم تا رسیدیم مهران اونجا یه استخر کنار ورزشگاهی که توش ماشین پارک کرده بودیم بود، شامپو خریدیم رفتیم تو استخره بدون سلام و علیک رفتیم تو دستشویی دیدم دستشویی تمیز
2
1
1K
@drakollah
دراکولای عصبی
4 months
کامل شد مات ایستادم و نگاهش کردم، نه میتونی گریه کنی، نه میتونی بری، نه میتونی بمونی، بوی سیل، گرسنگی، تشنگی، خشکی کف دستات و خیسی چندش آور پاهات بهت یاد میدن وقتی سیل به زندگیت میزنه از ریشه تغییرت میده و یه غم جدا نشدنیی رو میشونه روی زندگیت وبه اونایی که زنده نیستن حسودیت میشه
27
0
947
@drakollah
دراکولای عصبی
21 days
اصلا کسی خایه نمیکرد بیاد بگه چرا از چادرتون دود و بوی تریاک و گل و حشیش میاد. بله آقای مسئول یادت باشه هیچ وقت یک ایرانی رو از کاری منع نکن و براش مانع نتراش چون خیلی راحت از مانع رد میشه و کیر میشی و تو شخصیتت تاثیر منفی میذاره
2
0
941
@drakollah
دراکولای عصبی
3 years
@thatlittleFairy منم ساکن نیویورکم و اینجا گشت ارشاد داره البته حق دارید به خاطر تبلیغات منفی باور نکنید ولی اینجا واقعا خانومای بدحجاب و میگیرن و به مردم هم میگن سیاه پوستا حجاب رعایت نکردن خدا روشونو سیاه کرده
4
7
866
@drakollah
دراکولای عصبی
2 years
@HGouldian واقعا شخصیت باحال و دوست داشتنیی داره
4
53
861
@drakollah
دراکولای عصبی
21 days
یه جا یکیشون روی گل بلند شد از چادر رفت بیرون وسط خیابون داد زد خواهر یزیدو گاییدم کس ننه ی حرمله بعد نشست اون وسط گریه کرد
7
3
901
@drakollah
دراکولای عصبی
21 days
شب بخوابه اینا گفتن نگران جا نباشین و رفتن بعد نیم ساعت با چادر هلال احمر اومدن گفتم ای ول داداش چادر چجوری ازشون گرفتین تو این شلوغی؟ گفت نگرفتیم، دزدیدیم یه بنر پایه دار آیت الله شیرازی(همینی که مقلدینش با قمه میزنن خودشونو پاره میکنن) هم دزدیدن اوردن زدن جلو چادر
10
0
855
@drakollah
دراکولای عصبی
5 months
@gharibe1010 اگه این دختر #مهسا_امینی بود ما مثل همون موقع دست خالی میرفتیم جلوی دشمن مسلح جون و چشم و سلامتی میدادیم، زندان و شکنجه رو به جون میخریدیم تا سرمون پیش تاریخ پایین نباشه ولی شماها چی؟ رفتین فرودگاه مهر آباد و برگشتین این فرق ما و شماست ما التماس دیگران رو نمیکنیم به جامون بجنگن
10
14
812
@drakollah
دراکولای عصبی
21 days
شب تریاک وسط بود علی گفت کاش تو کربلا بودیم بچه های پایین شهر کارو درمیاوردن یکیشون گفت ولی امام باید میذاشت اجنه کمکشون کنن من گفتم آره تو ارباب حلقه ها اراگورن با یه مشت جن و روح خوار مادر دشمناشو گایید علی گفت اراگورن کدوم کسکشیه؟ گفتم از امامای خارجایاست گفت استغفرالله
12
4
812
@drakollah
دراکولای عصبی
21 days
گفت و اینم انداخت تو دهنش، همونجا هم یه چایی بوعلی(چایی استکانی تک رنگی که نصفش شکره) روش خورد و گفت چقد تقدیم کنوم؟ علی( پسره یاخچی‌آبادیه) گفت نوش جونت دادا نذر ابا عبدالله ست گفتم نذر؟
4
0
799
@drakollah
دراکولای عصبی
1 year
@Maryam72684872 بز ها دقیقا تداعی گر شیطانن بیشرفا از درخت ملت میرفتن با با سنگ میزدم بیان پایین نگاهم میکردن، سرشونو رو گردن چپ و راست میکردن، خیلی غلیظ میگفتن معع بعد شاخه رو عوض میکردن تازه اینا دو تا بودن چوپونی هم آدم و تریاکی میکنه 😔
10
1
711
@drakollah
دراکولای عصبی
21 days
وایسادن عقب تر، رفتیم پیششون دیدیم لیدرشون با لهجه لاتی تر از ما میگه کی خماره ارباب؟ گفتم این رفیقمون و اون پسره که اصلا نفهمیدم اسمش چیه رو نشون دادم یهو دست کرد از جیبش اندازه صد گرم شیره تریاک دراورد، اندازه یه عدسشو گوله کرد به خمار عزیزمون گفت بگو یا ابا عبدالله و پسره هم
3
1
731
@drakollah
دراکولای عصبی
2 years
@Behrooz66x تمام خاطرات نوجوونیم اومد سراغم یادش بخیر اکانت یاهو مسنجر داشتم به اسم hasharrrrri بعد باهاش سعی میکردم با دخترا چت کنم ولی اونا میدیدن کسخلم محل نمیدادن تا اینکه یاد گرفتم منم یه اکانت فیک دختر درست کنم برم باهاشون لز کنم، البته میدونستم طرف مقابلم پسره ولی از هیچی بهتر بود
21
2
678
@drakollah
دراکولای عصبی
1 year
حالا که بحث ختنه ست منم داستان ختنه عموم و تعریف کنم: خانواده پدریم تعداد زیادی بچه بودن، آمار ختنه عمو وسطیم از دستشون درمیره این بچه تا ۱۴ سالگی با دودول فابریک میزیسته تا یه روز ساعت ۷ صبح با کیر شق شده بیدار میشه میبینه کنار حوض باغ یه نسناس گنده با حالت قصابی داره چاقو تیز
31
12
688
@drakollah
دراکولای عصبی
21 days
و فقط واسه رفع نیازه. بین اون همه نگاه سنگین یهو یکی بیست قدم عقب تر داد زد بچه کجایی؟ منم داد زدم گفتم نازیییی آبااااد گفت پرچم بالااااصت داداچ من بچه یاخچی‌آبادم بیا بغل آقا ما شیش هفت نفری رفتیم بغل این پسره که بچه مشهد بودم باهامون اومد دیدیم چند تا بچه یاخچی آبادی
2
0
702
@drakollah
دراکولای عصبی
21 days
مشکلات بقیه به تخمم باشه فلذا گفتم مصرفت چیه؟ گفت تریاک یهو وسط جمعیت حین راهپیمایی داد زدم کی تریاااااک داره؟ تریاااک کی داااره؟ این بنده خدا هم ریده بود از ترس چند قدم فاصله گرفت همه هم خیلی بد نگاه میکردن ولی میدونستن ادم تو اون مسیر واسه لذت چیزی نمیخواد
2
0
702
@drakollah
دراکولای عصبی
2 years
@Ilknt724 ارغوان میبینی؟ به تماشاگه گاییدن ما آمده‌اند
7
6
647
@drakollah
دراکولای عصبی
7 months
همه جدا میشه و به بقیه میگه با دختره سکس کرده حتی اگر نکرده باشه هم میگه کرده ولی با این حال باز دخترا واسش سر و دست میشکنن 😐 یه رفیق دیگم تو همون گروهه که کار داره، ماشین داره، ادم درستیه، با همه درست رفتار میکنه، به همه کمک میکنه ولی همه فقط به چشم یه پسر خوب میبیننش و کسی
4
0
631
@drakollah
دراکولای عصبی
2 years
@behrang_sohrabi علی دایی: مگه الان اسمش ایلان نیست؟
Tweet media one
5
4
606
@drakollah
دراکولای عصبی
1 year
@zhinahemati برادر مقداد سلام میدونم شما هم مثل ما داری با خوندن منشنای یه مشت کسمغز میخندی فقط بدون تنها سد بین براندازی، بیرون کردن شما اجنبی ها و اباد کردن کشورمون تفنگ تو دستت نیست بلکه وجود کسخل هاییه که دارن شماره و آدرس میدن. حتی وجود چنین افراد هول و بیسوادی هم تقصیر شماست حرومیا
10
10
592