Titi_embroidery Profile
Titi_embroidery

@barooon_880

4,139
Followers
149
Following
139
Media
8,395
Statuses

Joined July 2020
Don't wanna be here? Send us removal request.
Pinned Tweet
@barooon_880
Titi_embroidery
3 months
بخاطر گرفتاریهایی که داشتم پیجم یه مدت زیادیه که رها کردم و نابود شده خیلی به حمایتتون احتیاج دارم که بتونم دوباره شروع کنم ممنون میشم ریتوییت کنید تا کارم دیده بشه. این تیشرتیه که تازه دوختم و خیلی براش وقت گداشتم و آماده ارساله برای فرداست اگر دوسش دارید بهم خبر بدید.
Tweet media one
Tweet media two
2
47
187
@barooon_880
Titi_embroidery
3 years
من دستای قشنگی ندارم، انگشتای کشیده و ناخنای بلند زیبا ندارم، هیچ وقت دوست نداشتم لاک بزنم و از دستام عکس بگیرم، همیشه مخصوصا وقتی هوا سرده دستامو از جیبم در نمیارم چون دیگه غیر قابل دیدن میشن، امروز که ساعت ۴ بیدار شدم تا بتونم از ساعت خواب بچه استفاده کنم و کمی گلدوزی کنم/۱
152
61
5K
@barooon_880
Titi_embroidery
3 years
این مرد صبح که داشت می‌رفت سرکار بوسم کرد کنارمون دراز کشید و منو بچه رو محکم بغل کرد و گفت دخترای فرفریه عزیزم😭😭 البته که خودمو به خواب زده بودم ولی روزم زیبا شد.
54
32
4K
@barooon_880
Titi_embroidery
2 years
همکار این مرد و اخراج کردن، امروز زنگ زد بهش که تو میتونی با مسئول بخش صحبت کنی که حقوق و مزایامو زودتر بفرستن خیلی بیپولم، حتی پول کرایه تاکسی ندارم برم شرکت ، بچم الان به هفتس میگه میوه بخر پول ندارم صدای گریه ی مرد و از پشت تلفن میشنیدم ، بهش گفت حتما زنگ‌میزنم نگران نباش/۱
126
116
4K
@barooon_880
Titi_embroidery
3 years
باهاشون براتون دسته گل عروسی دوختم، فکر کردم از وقتی یادمه دارم ازشون کار میکشم باهاشون پول در میارم، اشکالی نداره اگر قشنگ نیستن چروک شدن و جای زخم دارن ولی بجاش تو خودشون کلی خاطره و تجربه دارن، بزار همینجوری زشت و نازیبا بمونن بالاخره دستهای عزیز من هستن.
43
5
3K
@barooon_880
Titi_embroidery
3 years
ناخنای کشیده و خیلی قشنگ و همیشه لاک زده ندارم، ولی دستامو دوست دارم با این دستها سالها پایان نامه تایپ کردم، بعدش چند سالی به تار و پود فرشها دست زدم، باهاشون کلی آشپزی کردم غذاهای خوشمزه پختم و بقیه لذت بردن باهاش مادرمو همسرمم و عزیز ترین موجود جهان دخترمو نوازش کردم/۳
5
5
3K
@barooon_880
Titi_embroidery
3 years
اخرش که کارم تموم شد و برای خودم چایی ریختم یه لحظه به دستام نگاه کردم مسلما خیلی زودتر از موقعش داره چروک میشه ناخنام کوتاهه، بخاطر زایمان روی دوتا از ناخنام خط سیاه افتاده و بریدگی جدیدی که افتاده روی دستم، بعد با خودم گفتم دستام به قشنگی دستای خواهرم نیست، سفید نیستن/۲
3
2
3K
@barooon_880
Titi_embroidery
2 years
گفتی باباش اینارو خریده، بغضم و تا خونه نگه داشتم و وقتی برگشتم و تنها بودم به اندازه همه‌ی اون دو سالی که بدبختی و بی پولی کشیدیم برای هممون که داریم سخت زندگی میکنیم گریه کردم...
37
7
2K
@barooon_880
Titi_embroidery
2 years
دیروز که بابچه رفتم خرید،مرغ خریده بودم منتظر بودم ببینم خلوت میشه که بدم برام خورد کنه، یه خانم و اقایی کنارم وایساده بودن بچه بغلم بود و از زور خستگی و گرما میخواستم گریه کنم، اقاهه به زنش گفت مردم با بچه کوچیک میان خودشون خرید کنن اون وقت تو منو همه جا بزور میبری/۱
165
10
2K
@barooon_880
Titi_embroidery
2 years
اومد گفتم من گشنم بود زودتر ناهار خوردم و یادمه تا فردا شبش هیچی نخوردم اون موقع بچه نداشتیم و الان میدونم اینکه بچه بگه میوه بخر و حتی نتونی دو تا دونه بخری چه عذابی می‌کشی، از توی صندوق صدقات پول برداشتم که بتونم نون بخرم و حالا اینارو با گوشت و پوستم درک میکنم/۳
2
5
2K
@barooon_880
Titi_embroidery
2 years
گفت اا عمو‌برامون میوه خریدی، این مرد گفت بابات خریده بود سرکار جا گذاشت براش اوردم، همکارش فقط گفت اقا فلانی هیچی نمیتونم بگم، گفت چیزی نگو هرچی تو خونه داشتم اوردم چیزی نخریدم هممون همچین روزایی داشتیم صحبت میکنم برگردی سرکار غصه نخور، تو ماشین کلی گریه کرد، گفتم دمت گرم که/۵
3
7
2K
@barooon_880
Titi_embroidery
2 years
یاد خودمون افتادم اون دو سالی که این مرد بیکار بود مطلقا هیچ درامدی نداشتیم جز مشتری های گاه بیگاه که برای تعمیر ماشبن میومدن، یادمه یه روز هیچی‌تو خونه نداشتیم جز یه پیمونه برنج یکم روغن و یه تیکه کوچیک گوشت مرغ اونو برای مرد غذا درست کردم وقتیکه/۲
2
6
2K
@barooon_880
Titi_embroidery
2 years
کمی سیب زمینی و پیاز و خرت و‌پرت و چند کیلو میوه خریدم، زورم نرسید فقط تونستم یه روغن کوچیک و یه ماکارونی بخرم، از خونه رب و سویا برداشتم پول نداشتم که مرغ بخرم، از خونه دو بسته مرغ و دو بسته گوشت چرخ کرده برداشتم و بردیم دم در خونشون، توی ماشین نشستیم و تا بچه در و باز کرد/۴
1
4
2K
@barooon_880
Titi_embroidery
3 years
چند روزپیش که وانتی توی کوچه آمده بود پیاز و بادمجان های تازه و با قیمت مناسب داشت هم برای خودم هم برای مادر و مادرشوهر پیاز و بادمجان خریدم، پیاز های مادر را سرخ کردم و توی ظرف های فریزری ریختم بامجان ها را هم برای مسما بادمجان که خیلی دوست دارد سرخ کردم وبرای وعده های جداگانه/۱
49
10
2K
@barooon_880
Titi_embroidery
2 years
یکی از پیجای اینستاگرام که عضوم شیش ماه پیش یه پستی گذاشت که بنویسید دوست دارید شیش ماه بعد زندگیتون چطور باشه، من نوشته بودم باران امیدوارم که گواهینامه رو گرفته باشی کار وبارت گرفته باشه و انقدر سفارش داشته باشی که یادت نباشه که اینجا ریماندر گذاشتی، امروز پست گذاشت که برید/۱
42
16
1K
@barooon_880
Titi_embroidery
2 years
توی خونه ما من مسئول خرید خونه، دادن قسط و کلا مایحتاج زندگی‌‌ام مثل اغلب زنان خانه دار، اینکه پول و چحوری به اخر ماه برسونم که قسط عقب نیافته بتونم گوشت و مرغ بگیرم و شاید برای بچه تکه ای لباس، امسال که گفتن حقوق اضافه میشه خوشحال شدم چون مرد هم کمی ارتقا شغلی داشت/۱
19
15
1K
@barooon_880
Titi_embroidery
2 years
تو چی از زندگی من میدونی؟ تو‌چه میدونی من با دو تا دست مجبورم همزمان چند تا کار بکنم، ناراحتم عصبانیم و گریه هم ارومم نکرد، کل روز تا شب فکر کردم شاید درست بگه، شاید من زن احمق و کثافتی هستم و کار درست و اون میکنه، شاید به قول اون من با این قیافم حقم همین زندگیه، نمیدونم...
84
2
1K
@barooon_880
Titi_embroidery
3 years
تی تی جدید پختم براتون خدایی شما روباه به این نازی داشتید تا حالا؟؟ تیشرت های تی تی محصول جدید هستن فری سایزن و باید با اب سرد و دست بشورید که همیشه ترگل ورگل بمونه. قریون محبتتون میشم اگر که ریتوییت کنید تا بقیه هم کسب و کار نقلی منو ببینن. پ.ن: اگر دوسش دارین دایرکت منتظرتونم.
Tweet media one
Tweet media two
43
192
1K
@barooon_880
Titi_embroidery
2 years
پریروز که با بچه بیرون بودیم چشمش به ماشین زرد بزرگی افتاد، پولی ته کارتم نمونده بود سعی کردم حواسشو پرت کنم نشد، با غصه میگفت نناجون بیب بیب ببریم، آخرش با گریه از مغازه بردمش بیرون،امروز که باقی مانده پول یکی از سفارشها رو گرفتم ماشین زرد و خریدم وقتی که امدم مرد هم اومده /۱
13
5
1K
@barooon_880
Titi_embroidery
2 years
هم میزنی ، گفتم خانم هوا گرمه بچه اذیت می‌کنه میزنم وسط خیابون شتکت میکنما برو گمشو، شوهرش هی گفت خانم ببخشید، گفتم بمن چه ربطی داره چرا الکی به مردم گیر میدید، شرایط زندگی هر کی با کسه دیگه فرق داره، همینجور داشت پشت سرم فحش میداد که برگشتم خونه کل مسیر و گریه کردم/۴
3
2
1K
@barooon_880
Titi_embroidery
2 years
از بس کون گشادی، خانمه نگام کرد و گفت همین آدمایی مثل تو هستن که مردارو پررو میکنن، یه لحظه نگاش کردم گفتم با منی؟؟ گفت اره همین شما کثافتایین که اینکارا رو میکنین مردا زبونشون دراز میشه، گفتم خانم تو به من چیکار داری مسائل خونوادگیتو تو خونه حل کن، گفت با این قیافت زر اضافه/۳
12
3
1K
@barooon_880
Titi_embroidery
3 years
این بچه رو بردم خرید، با هم رفتیم کافه،و بعد از سالها احساس کردم تنها نیستم و از اینکه دختر داره بزرگ میشه ذوق کردم، از اینکه چیزهایی که براش خریدم پول‌خودم بود بیشتر ذوق کردم، از همه‌ی کسایی که کسب و کار کوچیک‌منو رونق دادن بی نهایت ممنونم تا ابد شماها مثل‌نور‌توی قلبم میدرخشین
20
5
1K
@barooon_880
Titi_embroidery
3 years
اگر دوست داشته باشین ما تو تی تی میتونیم دسته گل های عروسیتونم گلدوزی کنیم، کافیه یه عکس کمی واضح ازش برام بفرستید و یه قاب قشنگ گلدوزی تحویل بگیرید.
Tweet media one
26
51
1K
@barooon_880
Titi_embroidery
3 years
کل مسیر خونه تا پست و کل کارمندای اداره پست فهمیدن ما امروز ناهار هجیج پودو داریم( هویج پلو) همه جا ساکت بعد یهو یه موجود یک متری فرفری داد میزنه به به هجیج پودو، به همه هم تعارف کرد بیاین خیلی زیاده🤦
25
9
1K
@barooon_880
Titi_embroidery
2 years
بود، بچه تازه از خواب بیدار شده بود، کادو رو که بهش دادم با تعجب باز کرد و با دیدن رنگ ماشین جیغ از سر خوشحالی زد. محکم بغلم کرد و کفت دوست خوب من، بوسیدمش و گفتم تو هم دوست خوب منی، برق چشماش و ذوق و شوقشو‌ تا بمیرم مثل نوری توی قلبم روشنه
12
2
1K
@barooon_880
Titi_embroidery
2 years
کامنت های شیش ماه پیشتون و بخونید ببینید کجایید الان حالا شیش ماه بعد من گواهینامه رو گرفتم کار وبارم گرفته و انقدر سرم شلوغه که اصلا یادم نبود همچیین چیزی ارزوی محالم بود، همزمان پیام اومد که هدیه دوستم و فردا میفرستن و شادیم تکمیل شد دترجونم و بغل کردم و گفتم همه چی درست میشه.
9
1
1K
@barooon_880
Titi_embroidery
3 years
خاله گفت یا خدا این بوی خوب چیه ته چین بادمجان فرستادی؟ بوی مامان اومد که، و تمام مدتی که مامان ته چین خورد و به به چه چه کرد من از پشت صفحه گوشی نگاهش کردم و توی دلم قربان صدقه‌ش رفتم، خاله گفت دستت درد نکنه، انگار مادر برایمان غذا فرستاد گفتم نوش جان. چشمهای مامان میخندید...
15
0
1K
@barooon_880
Titi_embroidery
3 years
برای بچک پسته خریده بودم، این مرد که اومد ازش چند تا خورد بعد گفت از پسته ها میخوری؟ منظورش این بود وقتی میخری قبلش یدونه میخوری که مزه‌اش و بفهمی، من سریع گفتم نه بخدا هرچی برا بچه میخرم خودم یدونه هم نمیخورم، بعد گفت نه منظورم اینه، بعدش یهو یچیزی تو دلم ریخت/۱
27
3
1K
@barooon_880
Titi_embroidery
8 months
فرزندم امروز به باباش فرمودن چرا غذا خوردی نگفتی دستت درد نکنه این غذا های خوشمزه درست کردی، کار بدی کردی ، بعد که گفت رفت باباشو بوس کرد گفت میدونم یادت رفته بود بعد بمن گفت نناجون خیلی غذاهای خوشمزه درست کردی خسته شدی بیا بوست کنم، فرزندم خیلی قشنگه بچه ها خیلی خیلی زیاد
12
5
1K
@barooon_880
Titi_embroidery
3 years
کل شب نخوابیدم، چون یه دسته گل تموم کردم و از خودم راضیم،خوشحالم چون میخوام برای مامان کادو روز مادری بخرم، و وقتی این مرد داشت صحبت می‌کرد درباره کادو‌ ،که به مادر خودش چی بده و‌حرفی از مامان من نبود، مدام تو دلم میگفتم ولش کن امسال خودت پول داری هر چی دوست داشتی براش بخر 🥳😌
36
5
1K
@barooon_880
Titi_embroidery
3 years
دیشب تا نیمه های شب بیدار بودم، بخاطر چندرغاز پولی که داشتم و قرار بود به کسی بدم که شدیداً احتیاج داشت، سه ساعت تموم فکر کردم که بدم یا نه، پول زیادی نبود ولی تمام پولی بود که داشتم ، ساعت سه که یه لیوان چای ریختم از خودم بدم اومد که این همه تعلل میکنم، پولو کارت به کارت کردم/۱
20
1
1K
@barooon_880
Titi_embroidery
2 years
میدونم الان موقعیت مناسبی نیست ولی من برای اقساط وامم احتیاج دارم کار کنم و سفارش داشته باشم، اکثر مشتریام از توییتر بودن محبورم اینجا از کارم تبلیغ بزارم ممنون میشم ازم حمایت کنید پیج اینستاگرامم about_titi70 هودی و کلاه ها کارهای جدیدم هستن، میتونید هودی خودتون هم بفرستید
Tweet media one
Tweet media two
Tweet media three
Tweet media four
31
289
985
@barooon_880
Titi_embroidery
3 years
با خودم گفتم بر فرض که خورده باشم چرا انقدر ترسیدم چرا این حق و به خودم ندادم دو تا پسته هم من بخورم، این مرد هیچوقت ازم حساب کتاب نمیگیره، این حس خود کم بینی همش باهام هست که لیاقت هیچی ندارم. امشب کلی زیر پتو گریه کردم بعد خودمو فحش دادم که انقدر ضعیف و احمقم.
9
0
970
@barooon_880
Titi_embroidery
3 years
دسته گل زیبایی که رفت عروس زیبا رو شاد کنه. اگر میخواید دسته گل هاتون ماندگار بشن بهم خبر بدید.
Tweet media one
Tweet media two
14
25
935
@barooon_880
Titi_embroidery
2 years
شد امیدم از الان خیلی خیلی بیشتر بود، امشب موقعی که آخرین بسته ی مرغ و تو فریزر دیدم با خودم گفتم باید تا پنجم ماه بعد صبر کنم، از ناراحتی بیچارگی نشستم کف اشپزخونه و گریه کردم، قبلنا به شوخی می‌گفتیم حالا از گشنگی که نمیمیریم حالا میگم می‌میریم از گشنگی از فلاکت ...
8
2
913
@barooon_880
Titi_embroidery
2 years
و هرچند کم اما اون هم یه چیزی به حقوق اضافه میکرد، وام جدیدی برداشتیم به امید این اضافه حقوق،حالا الان با این قیمت های جدید هرچی مینویسم و هرچی حساب میکنم میبینم امکان نداره پول به اخر ماه برسه هیچ وقت به اندازه الان از آینده نامعلوم نمی ترسیدم،حتی موقعی که این مرد دو سال بیکار/۲
1
2
879
@barooon_880
Titi_embroidery
2 years
محله مامانم اینا سنتی و به شدت مذهبیه، امروز که رفتم خرید مانتو نپوشیدم سویشرت هایی که با بچه شبیه هم بود و پوشیدیم و بچه رو هم با خودم بردم نیمدونم چرا ولی وقتی هست احساس ترسم کمتره، شال نبردم و گفتم همبشه اولین بار سخته برو،رفتم تمام مدت جلو رو نگاه کردم و به حرفا گوش ندادم...
24
25
852
@barooon_880
Titi_embroidery
3 years
همین الان موقعی که خواستیم دراز بکشیم به این مردی کفتم امروز چندمه فرشارو نیاوردن گفت پونزدهمه، یکم فکر کردم یادم نیومد امروز چه روزی بود گفتم امروز چه روزیه؟ تولد کسی بود؟ گفت نه بهمن ماهی نداریم گفتم پس چرا فکر کردم یه روزی هست بعد از پنح دقیقه با هم گفتیم ااا سالگرد عروسی 😁😁
22
1
847
@barooon_880
Titi_embroidery
3 years
بسته بندی کردم که هر وقت تا عید شمال رفتم برایش ببرم، مادرشوهر اما سرخ شده نخواست، برای مادر سبزی شکم پر و سبزی پلو هم درست کردم، دیروز که باهاش حرف میزدم صدایش گرفته بود گفت این روزا خیلی دلم هوای مادر و میکنه و بغضش ترکید گذاشتم گریه کند حرفی نداشتم بگویم گفت خواب دیدم /۲
2
0
834
@barooon_880
Titi_embroidery
2 years
بعضی وقت ها مثل همین الان که شام خوردیم آشپزخونه رو برق انداختم کارهام تموم شد و با دل راحت نشستم گلدوزی میکنم، مرد سرش تو گوشیه و بچه داره با عروسک ها و خرسی خاله بازی میکنه، یه لحظه به خودم میام میگم خدایا شکرت، برای همین ارامشی که دارم شکر ، یاد روزهایی میافتم که بابا /1
9
3
817
@barooon_880
Titi_embroidery
3 years
توی خونه خودمون هستم مامان برام ته‌چین بادمجون درست کرده و بغلم کرده،گفتم دلش برات تنگ شده، امروز که یکی از آشناها گفت قصد رفتن شمال دارم، سر فرصت برای مادر ته چین بادمجان پختم، از انهایی که برنجش کمی نرمتر است و به بادمجان و مرغ ترشی آلوچه زدم، قابلمه را بقچه پیچ‌ کردم و همراه/۳
3
0
800
@barooon_880
Titi_embroidery
3 years
پیاز وسبزی و بادمجان های سرخ شده دادم که برای مادر ببرن، خاله پیش مامان بود که زنگ‌ زدم و همزمان ته چین و مخلفات هم دست مادر رسید، مادر گفت اینا چیه فرستادی چرا انقد خودت و‌اذیت کردی گفتم ارزون بود برای خودمم گرفتم، گفتم تا شمال بیام لابد پیاز و بادمجان خراب بشه برات سرخش کردم/۴
1
0
771
@barooon_880
Titi_embroidery
2 years
کلاه روباه و دیدین؟؟ خودم خیلی دوسش دارم، این کلاه اماده و موجوده و ارسال فوری برای فردا داره، اگر دوسش دارین بهم خبر بدین که براتون بدوزم، قیمتش سیصد تومنه و ارسالش برای دوستای توییتریم رایگانه. ممنونم که ریتوییت میکنید تا بقیه هم تی تی و بشناسن😘🥰
Tweet media one
Tweet media two
20
69
714
@barooon_880
Titi_embroidery
2 years
میدونم حس و حال هممون گرفتس، ولی برای تولید محتوا چاره‌ ای ندارم جز عکس گذاشتن. اگر حچصله داشتین پیج اینستاگرام مارو هم ببینید. about_titi70 میتونید لباساتون و با طرح دلخواه برام بفرستید تا چیزی که دوست دارید براتون بدوزم.
Tweet media one
Tweet media two
27
44
665
@barooon_880
Titi_embroidery
3 years
حوالی سه بعد ازظهر بود که با صدا و دستهای دخترک بیدار شدم یادم نمی آمد کی خوابم برده، تمام تنم درد میکرد و گرسنه بودم، بچه را در اغوش گرفتم که گفت نناجون پلو، یادم آمد طفلک بیچاره ام گرسنه‌ است و‌ناهار نخورده، از شام دیشب کمی سیب زمینی و مرغ سرخ شده مانده بود گرم کردم خودم اما /۱
14
3
672
@barooon_880
Titi_embroidery
2 years
امروز روز جهانی گلدوزیه، شاید کمی مغرور به نظر بیاد ولی از اینکه تو خوشحال کردن بچه ها نقش کوچیکی دارم از ته دل از خودم راضیم و امیدوارم بدونن با چه عشقی اینارو میدوزم.تی تی میتونه هر طرحی که دوست داشته باشید روی تیشرت یا کلاه براتون بدوزه، به صفحه ما سر بزنید about_titi70
Tweet media one
21
21
625
@barooon_880
Titi_embroidery
3 years
درسته حسابم خالی شد و معلوم نیست این پول برمیگرده یا نه، ولی از اینکه اون ادم دیشب یه نفس راحت کشید از خودم خوشحالم ، خدایا ببخش که این همه فکر کردم که بدم یا نه چون این پول کم همه ی چیزی که بود داشتم، خواستم به @Vartannnn و @moolook93 بگم قلبتون خیلی بزرگه از شما یاد گرفتم.
7
0
622
@barooon_880
Titi_embroidery
2 years
قراره که مامان و خاله چند روزی بیان خونه من، کل دیشب و از ذوق نخوابیدم گلدوزی کردم و وقتی که نور افتاب تابید روی گل های بنجامین و لیندا وسایلمو جمع کردم،گردو هارو اسیاب کردم مامان میگه قدیم گردو می‌کوبوندن که روغن بندازه،گردو هارو میکوبم، پیاز داغ درست میکنم گردو هارو تفت میدم/۱
17
1
616
@barooon_880
Titi_embroidery
8 months
تازه میخواستم دیگه اصلا موهامو رنگ نکنم ک بیخیال سفیدی بشم که امروز که رفتم بیرون خانوم همسایه گفت وای دختر به این جوونی چرا رنگ‌نمیکنی عین عجوزه ها شدی، عجوزه اخه؟؟؟ زن یکم‌ رحم کن ، خوبه که موهای ادم خاکستری میشه، چقدر ادم دلشون سیاهه
65
4
608
@barooon_880
Titi_embroidery
3 years
تی تی میره پیش خواهراش
Tweet media one
24
9
586
@barooon_880
Titi_embroidery
2 years
چون شلوارهای گلدوزی و دوست داشتید. ایدی اینستاگرام ما هم اینجاست about_titi70
Tweet media one
5
25
573
@barooon_880
Titi_embroidery
3 years
@littlemom24h من سر تموم چیزهایی که برای این مرد خریدم همین اتفاق افتاد چه با پول خودم خریدم یا پول خودش، پارسال با بدبختی یه بوت براش خریدم وقتی که رسید کفت اینا اشغالن چقد خشکه، امسال که میپوشید گفت سرکار همه میگن چقد بوتت قشنگه گفتم اره یادت نمیاد که اینا اشغال بودن الان جنسشون خوب شده
4
0
575
@barooon_880
Titi_embroidery
2 years
همه چی عادیه من قدر این عادی بودن و میدونم قدر اینکه شب راحت سرمو رو‌بالش میزارم بی غصه، قدر اینکه خیالم راحته بابام تو خونس، مامانم حالش خوبه و زندگی هرچند سخت ولی بی استرس میگذره خدایا من حواسم به همه ی اینا هست کاری کن همه شب سر راحت رو بالش بزارن بی غصه فردا...
7
0
545
@barooon_880
Titi_embroidery
3 years
تی تی جدیدمو‌ دیدید؟؟ اقرار کنید که دوستش دارین 😁🤭
Tweet media one
24
5
538
@barooon_880
Titi_embroidery
3 years
اکر بهتون نشون بدم که فرزندم چجوری داره کوبیده با برنج میخوره همین الان همتون یه پرس برا خودتون سفارش میدین😂
14
0
553
@barooon_880
Titi_embroidery
2 years
میدونم این روزها حال هیچکدوممون خوب نیست اما ممنون میشم ریتوییت کنید که بقیه هم ببینن، کسب و کار کوچک من از همینجا میچرخه. ست تیشرت و کلاه با طرحی مشتری عزیز خودشون فرستادن، اکر دوست دارید کلاه های گلدوزی با طرح مورد علاقه‌تون داشته باشید بهم خبر بدید.
Tweet media one
Tweet media two
9
164
530
@barooon_880
Titi_embroidery
2 years
اوضاع خونه بهم ریخته، این مرد دوباره ف��ارش از کنترل خارج شده مریضه،شاید مجبور بشیم چند روز اینده باز بریم شمال، کلی سفارش دارم و دارم زور میزنم که همه رو‌انجام بدم، حالا امشب موقع خواب این مرد به بچه شلیل داد و به ثانیه دیدم بچه کبود شد سر و تهش کردم و تیکه مبوه رو در آوردم/۱
11
2
533
@barooon_880
Titi_embroidery
8 months
دیوار کوب جدیدمو ببینید خیلی سعی کردم تا حد امکان به عکس نزدیک باشه ایشالا که صاحبش هم به اندازه من دوسش داشته باشه. اگر دوستش داشتید ممنون میشم ریتوییت کنید.
Tweet media one
Tweet media two
28
44
533
@barooon_880
Titi_embroidery
3 years
کشیدم و گفتم دتر‌جان پاشو غذا بخوریم، اول لبخند زد بعد چشمهایش باز شد، با هم غذای بی موقع اما لذیذ خوردیم،ظرف ها را توی ماشبن ظرفشویی گذاشتم و دمنوش دم کردم، اهسته در گوشش گفتم زود بزرگ شو مامان جان، شاید اون موقع تونستیم بریم. #برشی_از_زندگی
3
0
473
@barooon_880
Titi_embroidery
2 years
زندان بود( بخاطر تصادف) مامان خیلی مریض بود، من روزها از این دادگاه به اون دادگاه میرفتم نرسیده به خونه باید مامان و میبردم بیمارستان همزمان باید سرکار میرفتم و بعضی شبا از خستگی و درموندگی تا خود صبح گریه میکردم و میگفتم خدایا یعنی میشه دوباره اوضاع عادی بشه، میشه از این مخمصه/۲
1
0
459
@barooon_880
Titi_embroidery
3 years
برای تیچر محبوب قلب ها امیدوارم تو هم وقتی دیدیش اندازه من ذوق کنی.
Tweet media one
15
3
460
@barooon_880
Titi_embroidery
2 years
خاله ی شوهرم منو کشیده کنار میگه ناراحت نباش امامزاده فلان جا نذر کردم بچه تا محرم خوب بشه میگم بچه کیه میگه بچه خودت دیگه، گفتم بچه من چیزی‌شه که خبر ندارم؟ میگه نه حرف نمیزنه ایشالا تا محرم حرف میزنه گفتم نه خاله جان حرف میزنه فقط چون مثل ادم بزرگا بلد نیست نطق کنه فکر میکنی/۱
12
0
429
@barooon_880
Titi_embroidery
8 months
بچه ها من کار گلدوزی انجام میدم با طرح سفارشی شما اینا یه سری از حوله هایی هست که دوختم ولی کلی طرح متنوع هست که میتونید انتخاب کنید. کمک بزرگی بهم میکنید که ریتوییت کنید تا دیده بشه و بتونم سفارش های بیشتری بگیرم به حمایتتون خیلی نیاز دارم.
Tweet media one
Tweet media two
Tweet media three
Tweet media four
19
200
435
@barooon_880
Titi_embroidery
2 years
نجات پیدا کنیم؟؟ روزهای سختی که همه درها بروم بسته بود محبوربودم تنهایی همه کار بکنم و خیلی سخت بود و هنوزم باورم نمیشه که گذشته، یه شب به مامانم گفتم مامان کاش خدا ده سال از عمرم و بگیره ولی یه راهی جلوی پامون بزاره من خسته شدم،گذشت ده سال گذشته ولی غصه اون روزا با منه،حالا که/۳
1
0
424
@barooon_880
Titi_embroidery
3 years
حالا یه امروز که باید میرفتم پست انقدر خوابم میومد که باذ میخورد تو صورتم چشمام می‌سوخت، ولی رفتم و دیگه هم نتونستم بخوابم بجاش ساندویچ مرغ درست کردم، که تا شب از جام تکون نخورم، کلاه هایی که امروز فرستادمو هم ببینین😌
Tweet media one
Tweet media two
29
13
424
@barooon_880
Titi_embroidery
2 years
با دخترک رفتیم خرید برای خونه، خرید کردن تره بار و میوه جز تفریحات مادر دختری ماست، میوه خریدیم سبزی خوردن و سبزی کوفته خریدیم، یکمی تنقلات و ارد هم خریدیم ، که برای فردا صبح نون بپزیم و امشب با هم انیمیشن جدید ببینیم، یه پارچه بزرگ پهن کردم تا با هم کوفته هارو اماده کنیم/۱
17
5
417
@barooon_880
Titi_embroidery
2 years
خودم خیلی ازش خوشم میاد 😁
Tweet media one
14
9
421
@barooon_880
Titi_embroidery
3 years
رز قرمز همیشه قشنگه اگر کادوی سالگرد باشه و تی تی باشه هم که چه بهتر.
Tweet media one
11
3
404
@barooon_880
Titi_embroidery
2 years
بچه هر وقت دمغ میشه یا بی حوصله میاد زیر بلوز من، من همیشه یاد پرنده ها میافتم که جوجه هاشون میرن زیر پر مادرشون، الان که دمغ و گریه کرده کنج مبل مچاله شده بودم اومد بوسم کرد و بلوزشو داد بالا، سرمو گذاشتم رو شکمش دیدم صدا میده گفتم شکمت صدا اب میده دریاس؟ گفت نه پودو میخواد،
17
0
419
@barooon_880
Titi_embroidery
2 years
از ترس و استرس انقدر محکم دندونامو روهم فشار دادم که یکی از دندونام که داغون بود یه تیکش شکست و انقدر درد میگیره که یه ور صورتم تیر میکشه، این چند وقت انقدر بلا سرم اومده از اون اتفاق ناگهانی شکستن دماغ حالا هم دندون درد وحشتناک ، من خسته شدم دیگه نمیدونم چیکار کنم..
8
0
409
@barooon_880
Titi_embroidery
3 years
نگاه کردم و به چشمهایی که از زور گریه سرخ بودن، برای دختر میگو پلو درست کردم به جبران ناهار نداشته، میگوهای پلویی را در پیاز داغ زیاد سرخ کردم، بهش زعفران کمی نمک و فلفل زدم و لابلای شوید پلو ریختم به همراه ته دیگ سیب زمینی،سالاد شیرازی با نعنای زیاد هم کنارش گذاشتم،کنارش دراز/۴
1
0
403
@barooon_880
Titi_embroidery
3 years
چیزی نخوردم، دوباره دراز کشیدم درد امانم را بریده بود، دوباره خوابم برد و اینبار غروب بود که بیدار شدم حالم بهتر بود، طفل کوچکم روی پای من خوابش برده بود، چشمانم پر از اشک شد تمام امروز فقط کمی سیب زمینی سرخ کرده خورده بود و تنها بود، از جایم بلند شدم به صورتم که زرد شده بود /۳
3
0
392
@barooon_880
Titi_embroidery
2 years
من زندگی بدون دخترمو حتی نمیتونم‌ تصور کنم، همیشه فکر میکنم اگر دخترم نباشه من به ثانیه ای خودمو میکشم، حالا فکر میکنم این آدمهایی که میمیرن که فقط ازشون یه عدد میگن، این ادمایی که به خاطر نبود واکسن از دست رفتن، آدمهایی که توی هواپیما پرپر شدن، ادمهایی که صبح با ته مونده/۱
7
2
389
@barooon_880
Titi_embroidery
1 year
بچه ها این وسط گارهای تی تی و ببینید، من الان بیشتر از هر. وقتی به حمایتتون نیاز دارم چون. تنها درآمد زندگیم همین کاره‌. ریتوییت هم بکنید که دمتون گرم.
Tweet media one
Tweet media two
Tweet media three
Tweet media four
9
125
361
@barooon_880
Titi_embroidery
3 years
برای مامان لوسی و لومی که بره بشینه رو دیوار خونش😽🍃
Tweet media one
6
6
364
@barooon_880
Titi_embroidery
2 years
هر چی سر و کله زدم بچه نخوابید، آخرش که دیگه ذله شده بودم اروم گفتم باید بخوابیم که فردا بتونیم بازی کنیم و الا خسته ایم، انگشتشو برد تو دهنش فکر کرد گفت توخ توخ(تخم‌مرغ) خودش تخم مرغ هارو شکست تو ماهیتابه از فاصله دو متری هم زد، بعد خوشحال از این پیروزی بزرگ گفت حالا چایی/۱
5
0
364
@barooon_880
Titi_embroidery
2 years
کارهایی که این مدت نبودم و دوختم لطفا ببینید اگر ریتوییت کنید که بقیه هم ببین تا من بتونم پولی که لازم دارم و جور کنم ممنون میشم.
Tweet media one
Tweet media two
Tweet media three
Tweet media four
10
79
352
@barooon_880
Titi_embroidery
2 years
حرف نمیزنه، دستتون درد نکنه حاجت برای دخیل بستن امامزاده زیاده، به زحمت نندازین خودتونو، میگه ا وا ناراحت شدی ، جوابشو ندادم بچه رو بغل کردم رفتم پایین، لعنت به من که قبول کردن اینجا زندکی کنم.
10
0
356
@barooon_880
Titi_embroidery
3 years
امروز حالم خوب نبود، نه با بچه بازی کردم نه ناهار خوبی خورد خودم هم فقط توانستم کمی خانه را مرتب کنم، بعد از ظهر کمی بهتر بودم به جبران ناهار برای شام قرمه سبزی درست کردم، از ان قرمه سبزی هایی که سر فرصت سبزی را سرخ میکنم تا روغن پس بدهد، با گوشت گوسفندی و یک قطعه کوچک دمبه/۱
21
1
345
@barooon_880
Titi_embroidery
3 years
بعد از ظهر که هوا خیلی خوب بود با دخترک توی حیاط بازی کردیم صدای قهقهه شادیش همه جارو پر کرده بود، بستنی خوردیم شکوفه هایی که ریخته بود زمین و جمع کردیم و رو‌سرمون ریختیم و کلی باهاشون رقصیدیم، این مرد امشب نیست، برای شام اسفناج و الو دراوردم، مرغ ها رو سرخ کردم/۱
14
0
348
@barooon_880
Titi_embroidery
2 years
لبخند میزنم همزمان هر دوتا دستهاشون و دورم حلقه میکنن و سرشون و میزارن رو سینم لبخندم پررنگ تر میشه خانواده و کوچکمو بین دست های کوچکم میگیرم و چشمامو میبندم.
9
0
345
@barooon_880
Titi_embroidery
2 years
خانواده ی کوچکم خوابند، دخترم توی خواب با اون باریکه های نور روی صورتش میدرخشه موهاشو بو میکنم هنوز بوی عطر خاصی داره، دیشب خونه رو تمیز کردم و کار خاصی ندارم، بین پدر و دختر دراز میکشم و نفس عمیق میکشم قلبم از خوشی اینکه چند ساعت بعد مامان اینجاست پر میشه/۳
1
0
342
@barooon_880
Titi_embroidery
2 years
امشب این مرد(بابای بچه، تاج سر، گل پسر هرچی دوست داشتید بخونید) خونه نبود وقتهایی که نیست ما غذاهایی که دوست داریم و دوست نداره میپزیم، برای شام بادمجون های قلمی و گوجه و سیر و با هم دیگه شستیم، بادمجونا و گوجه هارو ، روی گاز کبابی کردیم، دخترکم پوست گوجه هارو گرفت/۱
10
0
346
@barooon_880
Titi_embroidery
2 years
خیلی غر زدم حالا بجاش کمی زیبایی ببینیم. اگر‌دوست داشتید به پیج اینستاگرام ما هم سر بزنید. about_titi70
Tweet media one
Tweet media two
7
11
343
@barooon_880
Titi_embroidery
2 years
مامان برای بچه سرویس اشپزخانه جدید خریده همراه با به کامیون بزرگ، چون بچه همزمان عاشق بازی با لوازم آشپزخانه و اشپزی و کامیون های بزرگ است، نگاهشان میکنم که دارن با هم چایی بازی میکنن، دخترک برای مامان توی فنجان های صورتی چایی الکی میریزد و به به میکنن و حرف میزنن، من اینحا/۱
15
2
335
@barooon_880
Titi_embroidery
3 years
دتر که بیدار شد با هم رفتبم خرید،میوه و سبزی تازه خریدیم، نخ های جدید هم خریدم، وقتی برگشتیم بابای بچه رسیده بود بچه میخندید و میگفت دووونه(هندونه)، باباش گفت به به کحا رفتی با کی رفتی گفت با دوشتم گفت دوستت کیه گفت نناجون، بعدم منو محکم بغل کرد بوس کرد گفت ننا دوشت منه😭😭😭
13
0
335
@barooon_880
Titi_embroidery
2 years
و اب اضافه میکنم، مامان میگه باید بدونی چقدر اب اضافه کنی که بعدا نخوای اضافه کنی انقدرم زیاد نباشه بعدا شعله رو تا اخر زباد کنی که سه ساعت بجوشه، آب اضافه میکنم، مرغ هارو در میارم تا یخش اب بشه، یک ساعت بعد رب انار و شکر اضافه میکنم، مرغ هارو سرخ میکنم تا یک ساعت اخر اضافه کنم/۲
1
0
331
@barooon_880
Titi_embroidery
2 years
بیاین برای شبش ماه دیگه یه ریمایندر بزاریم که دوست داریم شیش ماه بعد کجا باشیم چیکارا کرده باشیم و حال احوالمون چطور باشه، بعد دوباره این توییت و میارم بالا. باران خانوم شیش ماه بعد توی خونه خودت کنار پنجره روبروی درخت بید نشستی، سفارشارو بسته بندی کردی دخترک از مهد برگشته/۱
156
6
329
@barooon_880
Titi_embroidery
2 years
کم میام توییتر وانقدر وقت کم میارم که حتی یادم میره غذا بخورم، با اینکه دلم غمگینه خسته ام خوابم میاد و دلم میخواد کسی برای چند ساعتی همه چیز و به دوش بکشه من برم تو اتاق و برای چند ساعتی یادم نیاد کی هستم اما با اینحال دلم پر امیده پر از پروانه های رنگی. کار جدید تی تی و ببینید
Tweet media one
11
11
324
@barooon_880
Titi_embroidery
2 years
مامانم جز بچه پولدارهای زمان خودش بود با اینکه تو روستای دور افتاده زندکی میکردن ولی خیلی شیک و پیک بوده و وقتی عکسهای جوونیش و میبینم باورم نمیشه که مال 34 پیش باشه، هر وقت که میریم شمال مامان برای من و دخترک برنج جدا میپزه، میگه شما عادت به برنج هندی و اینا ندارید معدتون اذیت/۱
6
2
323
@barooon_880
Titi_embroidery
3 years
اولین کار تی تی بود که فرستاد شد 🤗🥰
Tweet media one
20
4
321
@barooon_880
Titi_embroidery
2 years
خاله ی عزیزم زنگ زد، کلا کسی به من جز مادر و برادرم زنگ‌نمیزنه، تعجب کردم و کمی نگران، سعی کردم که نپرسم چیزی شده، خودش گفت کی میای شمال گفتم اختمالا تو‌ هفته بعد ، گفت دارم میام شمال دیشب خواب مادر و دیدم و قلبم تو سینه تاب نداره،‌خواستم ببینمت شاید کمی دلتنگیم کم بشه/۱
2
0
318
@barooon_880
Titi_embroidery
3 years
تی تی جدید و‌ دیدید چقد دلبر شده؟؟ برای ولنتاین تی تی میتونه یه هدیه خاص اما خاطره انگیز باشه. ممنونم میشم ریتوییت کنین شایذ کسی خاص از تی تی چیزی به یادگار داشته باشه. پ.ن: عکس دسته گل اصلی و ببینید.😎
Tweet media one
Tweet media two
6
35
319
@barooon_880
Titi_embroidery
3 years
شلوار نیلوفر و دیدید؟؟ اکر دوست داشتید تی تی و هم فالو کنید قربون محبتتون. about_titi70
Tweet media one
Tweet media two
Tweet media three
Tweet media four
11
16
317
@barooon_880
Titi_embroidery
2 years
هشتگش جا نشد. #مهسا_امینی #
0
15
298
@barooon_880
Titi_embroidery
2 years
خونه بوی خوب زعفرون میده، صدای قلقل غذای روی گاز و سوت کشیدن کتری قاطی میشه با صدای این مرد که میگه صابخونه من اومدم کجایی پس؟ توی دلم میگم خدایا شکرت که چراغ این خونه روشنه بچم میخنده و این مرد هم هست که هر روز همین ساعت کنار در بشینیم و ذوق کنیم تا بیاد... #برشی_از_زندگی
8
1
303
@barooon_880
Titi_embroidery
3 years
دسته گل هایی که فردا میرن خونشون و همه هدیه هایی هستن از طرف عزیزی، همشون قشنگ و پر از عشق بودن برام، بین کارهایی که میدوزم دسته گل ها همیشه هم قشنگترن هم حال خوبی دارن، اگر تی تی رو دوست دارید لطفا ریتوویت کنین که کسب و کار کوچیکم دیده بشه.😘 about_titi70ادرس اینستاگرام هم
Tweet media one
Tweet media two
Tweet media three
Tweet media four
7
36
296
@barooon_880
Titi_embroidery
2 years
دو‌تا نیمرو با یه لیوان چایی خورد یه اخیش گفت و خوابید😁 خوب از اول میگفتی گشنت شده ننه‌جان
4
0
295
@barooon_880
Titi_embroidery
2 years
مامان رفت، من رفتم تو آشپزخونه ظرف هارو شستم گاز و تمیز کردم یخچال و سر و سامون دادم، بچه رو بغل کردم و چای درست کردم و سعی کردم به خونه خالی نگاه نکنم، روی اپن اسپری آسم مامان جا مونده بود هرچی سعی کردم بغضم ترکید و سعی کردم خفه گریه کنم/۱
7
0
299
@barooon_880
Titi_embroidery
1 year
خسته و درمانده ام اما کور سوی امیدم این کاره، دستتون و میبوسم که حمایتم میکنید. عزیزای دلم این کلاه ها فروخته شده ولی اگر بخواید میتونید همین طرح ها رو داشته باشید. اگر پیام دادید و ندیدم این زیر برام بنویسید🥰
Tweet media one
Tweet media two
Tweet media three
Tweet media four
6
82
295
@barooon_880
Titi_embroidery
2 years
فرموندن امسال چند سالته میشه گفتم ۳۱، گفت خوب دیگه افتادی تو سراشیبی گفتم ۳۱ سراشیبیه؟؟ گفتن بله برا زنا ۳۱ زیاده دیگه داغون شدن، ففط تونستم نگاش کنم بگم دست تو بود دخترا باید ۹ سالگی شوهر کنن چون ۳۱ دیگه پیره خاک‌ تو اون سرت کنن که خدا به تو دختر داده از گاوم گاو تری.
26
0
282