اوووففف! من عاشق اين هوام! كى میگه پاییز و بارون بده؟! من نه تنها پیاده و بدون چتر مسیر دانشگاه تا خونه رو طی کردم، بلکه از عمد، مسیرم رو هم طولانیتر کردم که بیشتر خیس بشم و عشق کنم🥹
يه جايى از فيلم جوكر، آرتور به مورى مى گه: اونا فكر مى كنند ما مثل بچه هاى خوب مى شينيم سر جامون و تحمل مى كنيم و هيچ وقت كنترلمون رو از دست نمى ديم و طغيان نمى كنيم...
#چهل_روز #فراموش_نميكنيم #پرواز٧٥٢
@foodlazem
اسپیکینگ:
آخرین ورژن ماکار سورست باشه
حقیقتا اون پیدیاف رو کامل تمرین کرده باشی، هیچ سوالی خارج از اون توی امتحان اسپیکینگت نمیاد. این چنل خیلی خوبه برای اسپیکینگ و کتابهای vocabulary for ielts
و collocation in use
فقط باید موضوعی بخونی
درسته که در روز تولدم، «من ماندهام تنهای تنها»م، اما صبح با در زدن یکی، ۴ متر پریدم هوا. اشلی بود، با یه پک توی دستش، از طرف ورونیکا؛ درسته که خستهدل و ناتوانم، اما، دوستهای خوبی دارم. شکر🥹
پاره و پوره، در حدی که گارد کلابه هی میاومد میپرسید که تو حالت خوبه؟! حالا هی من قسم و آیه که بابا خوبم، فقط خستهی یه هفتهی کاری وحشتناک و فاکدآپم :/
هنوز پشمهام از لحظهای که این پسر انگلیسیه، توی ۲۲ سالگی، داشت با افتخار میگفت که از دانشگاه اخراج شده، هیچ برنامهای برای آینده نداره و الان تازه میخواد بره پیانو یاد بگیره، که شاید در آینده، معلم پیانو بشه، ریخته؛ ورونیکا میگفت آمار رد شدن سال کالج بین سوئيسىها، ۶۰٪عه./
شاید برای ماهها، یه عکسی مثل همین عکس، بکگراند لپتاپم بود و ۲۴/۷ جلوی چشمهام. تمام اون لحظات انتظار، حین تماشا کردنش، تمام آرزوم این بود که یه روزی خودم بتونم دقیقا توی همین لوکیشن، یه همچین عکسی بگیرم؛ اند هییر آی اَم🥹❤️
هر روز، هر لحظه و در مواجهه با هر آدمی، باید هی به خودم یادآوری کنم که ای مهتا:
«وِل هَکِن، شِل هَکِن و حال هَکِن.»
و اینگونه است که زندگی زیبا میشود :)
۳ ۴ ماهه، ۵ روز هفته، روزی دو بار دارم از جلوش رد میشم، اما هنوز هم باورم نمیشه که تصویری که برای ماهها، بکگراند لپتاپم بوده رو، دارم زندگی میکنم :'(
ولی چقدر خوب که خودم، دست خودم رو گرفتم و از اون منجلابی که داشتم قدم توش میذاشتم، کشیدم بیرون! امروز که داشتم از جلسه با جورج برمیگشتم، زیر بارون، یهو نگاهم به زرد و نارنجیهای درختها افتاد و احساس آزادی کردم؛ با وجود تمام خستگی هفته، لبخند نشست به لبم و دلم گرم شد :)
به والله که باید توی این هوا و فضا، توی بغلت میبودم، کافی میخوردیم، نه این که با نردترین تیپ ممکنه، پشت میز نشسته باشم، کد بزنم و به عنوان میانوعده، گوجه بخورم؛ یالان دونیا
🤦🏻♀️😢