و صبا با صدای بلند از شدت حشریت داره ناله میکنه و پسر همسایه طبق معمول تو بالکن مشتاقانه داشت مارو نگاه میکرد و لذت میبرد، از صبا پرسیدم کسیو پیشنهاد میدی که ادم قابل اعتمادی باشه و بتونیم بیاریمش تو جمعمون؟ صبا هم چند لحظه فکر کرد گفت نمیدونم واقعا؟!گفتم حالا هرچی چند نفرو بگو/۴