۴ سال پیش وقتی مهاجرت کردیم نروژ من از اولش میدونستم و تصمیمم رو گرفته بودم که چی میخوام از زندگی جدیدم، نشستم یه سال زبان نروژی رو یاد گرفتم، باید امتحان زبان میدادم و سطح B1 قبول میشدم تا بهم توی مدرسه بزرگسالان جا بدن…
و الان رسماً و قانوناً ۲۰٪ دندونپزشک هستم ^_^
توی اون دو سالی که درسهای دبیرستان رو میخوندم همیشه خودم رو توی این لباس سرمهای تصور میکردم، امروز دومین روزیه که توی یه کلینیک دندونپزشکی کار میکنم، وقتی داشتم توی آینه خودم رو نگاه میکردم دیدم از همون لباس تنمه…
اپلای کردم و دندونپزشکی اسلو قبول شدم، ده سال پیش وقتی پشت کنکور بودم ته ته آرزوم دندونپزشکی ارومیه بود، کاش اونموقع یکی میومد میگفت انقدر غصه نخور، قراره به آرزوت برسی به وقتش، حتی خیلی بالاتر از چیزی که الان میخوای.
خلاصه چند روز پیش سال اولم با موفقیت تموم شد و …
من میخواستم همهی درسهای دبیرستان خودشون رو توی ۲ سال و به زبان نروژی بگذرونم و امتحان بدم و نمره ۶ ( اینجا نمره بین ۱ تا ۶ هستش و ۶ بالاترین نمره) بگیرم تا با دیپلم نروژی وارد دانشگاه بشم و رشتهای که میخوام رو بخونم. مدرسه بهم جا دادن ولی فقط دو تا از درسها رو بهم دادن…
و من باید ۱۰ تا درس دیگه رو خودم میخوندم و امتحان میدادم، یادمه اونروز چقدر گریه کردم و ناامید بودم که همهی آرزوهام به باد رفت. اسمم رو توی لیست انتظار برای بقیه درسها نوشتم و آخرش جا باز شد و اون ده تا درس رو هم بهم دادن، توی دو سال همه رو برداشتم…
از اون روزی که خونه شیما ازین ترشی آلبالوها خوردم، شدم یک عدد معتاد به ترشی آلبالو. در طول روز ۳-۴ تا پیاله پر میکنم و موقع درس خوندن، فیلم تماشا کردن، مواقع حوصله سر رفتن، موقع چیزی برای خوردن پیدا نکردن، موقع احتیاج به تنقلات و … میخورم.
ظللیم کردی بخدا زن😫
@shimpill
هفتهای داره شروع میشه که دیگه استرس نمره امتحان نروژی رو ندارم💃🏻
به پاس زحماتم باید هم همچین صبحونه دلبری درست میکردم😍
@KhalilOghab
استاد جون اگه برای دیزاین و سفره آرایی شاگرد خواستی، میتونی رو من حساب کنی🙊
تا حالا براتون پیش اومده با کسی آشنا بشید که هیچوقت از نزدیک ندیده باشینش ولی خیلی احساس نزدیک بودن بهش بکنین؟از همون آدمها که وقتی به یه مشکی بر میخوری اولین نفر اسم اونا به ذهنت میاد😍شما دو تا همون کسایی هستین که مثل یه خواهر بزرگتر اسمتون میاد به ذهنم
@shimpill
@78Shafa
خستهام و کمرم در حال شکستنه، ولی قسمت خوب امروز علاوه بر دیدن چیزای جدید، ایرانیهایی بودن که برای ایمپلنت اومده بودن و میتونستم باهاشون فارسی حرف بزنم
امروز خوشحال بودم که کل روز کلاس ندارم و میشینم به کارا و درسهای عقب مونده میرسم و آخر روز قراره کلی حس رضایت و خوشحالی داشته باشم. از ۱۰ صبح شونصد نفر بهم احتیاج داشتن و زنگ و پیام دادن، الانم از کلینیک زنگ زدن گفتن امروز چندتا جراحی بیشتر داریم میتونی بیای سر کار؟ :|
من و اون پسره که ۱۲ ساله باهمیم و دیشب ششمین سالگرد ازدواجمون رو جشن گرفتیم.ما مراسم عروسی نگرفتیم،ولی من همون آرایشگاهی که همیشه دوست داشتم وقتی ازدواج کنم رفتم و بعدش کلی عکس گرفتیم. بجای پول شام برای فک و فامیل، رفتیم ماه عسل پاریس، همیشه خوشحالم بخاطر تصمیممون و پشیمون نیستم
@Neige_Violette
مرسی😍🫶🏻😘 وقتی مجبور بودم درسهای دبیرستان رو دوباره بردارم، همه میگفتن چههه حوصلهای داری دوباره میخوای اونا رو بخونی، ولی نمیدونستن من چقدر خر ذوق بودم که بهم اون درسها رو دادن😂😂
@78Shafa
چقدر خوبه که هنوز اعتماد هست.
و چقدر هر دو منطقی بودین که انقدر قشنگ شرایط رو بدون اینکه نفرتی بوجود بیاد کنترل کردین.
میتونم بگم هیچوقت چنین رابطهی خوبی رو حتی توی اون شرایط سخت، ندیده و نشنیده بودم👏🏻
این مدتی که دارم میرم مدرسه و به سیستم نروژی درس میخونم، هر روز با چشم گریان از خودم میپرسم اگه این یعنی درس خوندن پس اون ۱۲+۴ سالی که من گذروندم چی بود؟
یه همسایه داریم خیلی خوبن، ما رو آخر هفتهها جاهای قشنگ قشنگ میبرن. خیلی آدمای برونگرا و طبیعت دوستی هستن. با معاشرت کردن باهاشون جلوههای جدیدی از زندگی رو دارم میبینم☁️🫠
اینبار سفر به ایران برام تجربهی یه حس عجیب بود. خونهی مامانم اینا حس و حال عجیبی داشت، احساس میکردم همون دختر ۶ سال پیش اون خونه هستم و قراره تا ابد اونجا بمونم… الان که دارم برمیگردم کلا یادم رفته من دقیقا ۲۵ روز پیش، چه کسی بودم؟ چیکاره بودم؟ برنامه زندگیم چی بود؟
یکی از همکلاسیام مامانش نروژیه و باباش ایرانی، فارسی حرف زدن در حد سلام و چطوری بلده. وقتی بچه بوده رفتن ایران و مامان بزرگش براش آش رشته درست کرده، حالا ماه آخر بارداریشه و فک کنم هوس آش رشته کرده. پیام داد گفت یه کتاب آشپزی ایرانی پیدا کردم که میخوام بعضی غذاهاشو امتحان
در حال خارج شدن از کلاس نروژی بودم یهو یکی گفت: سلام،خوبی؟
در حالی که پشمام ریخته بود برگشتم دیدم اا همون دخترست که اهل کره جنوبیه!
-فارسی بلدی؟
+بله،من ۳ سال تهران زندگی کردم.
-چه جالب🥰
+بچه کجایی؟تهران؟
-نه،ارومیه
+من به ارومیه سفر کردم و دریاچه خیلی قشنگی داره
-😍
من واقعا نمیتونم در طول روز همزمان هم حواسم به آب خوردنم باشه، هم غذایی که میخورم سالم باشه، هم ورزش کنم، هم دانشگاه برم، هم درسهای سخت بخونم، هم به مامانم و برنامههاش فکر کنم، هم به شام چی درست کنیم، هم به توحید، هم به خودم و روح و روانم، هم حرفایی که از بقیه میشنوم…
بعضیها میگن مهاجرت یعنی دوری از خانواده،سختی،دلتنگی،افسردگی بعد مهاجرت و ...
نمیدونم اینا کی دقیقا اتفاق میوفته و برای همه هستش یا نه! ولی من یه مثال زندهام برای شما که هیچ کدوم ازینا براش اتفاق نیوفتاده. نترسین فقط برین جلو.
امروز هم ۵ دقیقه مونده به شروع امتحان برق پرید و داشت برای بار دوم کنسل میشد😂
ولی خوب بعد نیم ساعت درستش کردن و الان رسما و قانوناً این ترم تموم شد🥳😌💃🏻
دیروز همسایمون گفت بریم باغ سیب و سیب بچینیم. یاد اول مهر افتادم که مامانم اینا یه جعبه سیب میگرفتن که من و داداشم هر روز یکی ببریم مدرسه و زنگ تفریحها بخوریم. سیب هیچوقت میوه محبوب من نبوده و من همیشه با خودم برمیگردوندمش خونه، حتی گاهی چند روز توی کیفم میموند و چلوسیده میشد.😬
از #نروژیها یاد گرفتم نه فقط برای کارای بزرگ بلکه برای کارای کوچیک هم از بقیه تشکر کنم
اینجا جمله ”مرسی بابت امروز” خیلی مرسوم هستش و در هر مکان و زمانی اینو میشنوی
آخر کلاس، آخر دورهمی با دوستات و ...
@nike1112233
خیلی ممنووونم🙌🏻 درسته، اون مقدار پول اولیه برای هزینههای اولیه مهاجرت مثل خریدن بلیط هواپیما، آزاد کردن مدارک، وثیقه سربازی، …. باید باشه.💔
تا یادم نرفته جریان اینو براتون تعریف کنم،
فرداش که فاکتو رو دوباره نگاه کردم دیدم اسم یه خانم دیگه ساکن اتریش رو نوشته😐 ایمیل زدم و بهشون گفتم، اونام تشکر کردن و گفتم اشکالی نداره راحت استفاده کن ازش. ولی انتظار داشتم بخاطر صداقتم یه سال رایگان از محصولاتشون رو برام بفرستن😒🤭
روغن مو و شامپو سفارش داده بودم، امروز رسید. باز کردم دیدم یه ماسک مو هم همراهشون هست. الان اونقدری که برای ماسک مو خوشحالم برا چیزایی که خودم سفارش دادم خوشحال نیستم🙂
امروز خوشحال بودم که کل روز کلاس ندارم و میشینم به کارا و درسهای عقب مونده میرسم و آخر روز قراره کلی حس رضایت و خوشحالی داشته باشم. از ۱۰ صبح شونصد نفر بهم احتیاج داشتن و زنگ و پیام دادن، الانم از کلینیک زنگ زدن گفتن امروز چندتا جراحی بیشتر داریم میتونی بیای سر کار؟ :|
رشته فرنگی از نروژ فینالیست پرشین گات تلنت شد!
حقیقتا پارسال من از این برنامه فقط اجرا ایشون رو دیدم، وقتی فهمیدم از اسلو شرکت کرده برام جالب بود.
سال ۲۰۱۲ توی مسابقه جست و جو هنرهای نمایشی نروژ، #نوید_رضوانی لقب رشته فرنگی یا Bboy spaghetti رو بخاطر انعطاف پذیری بالای بدنش گرفت
@saltyvirulent
در جواب چند دوستی که پرسیده بودن تو کامنتها در مورد قبل این ۴ سال که چی شد اصلا ما مهاجرت کردیم نوشتم که: مهاجرت ما اینجوری شروع شد که همسرم phd پذیرش گرفت از اسلو. وقتی اومدیم من بودم و کشور جدید و زبان جدید، شروع کردم زبانش رو یاد گرفتن و شد آنچه که نوشتم براتون
#تضاد_فرهنگی
شما چی فکر میکنین؟ تضاد فرهنگی برا کسی که مهاجرت میکنه تا کی گریبانگیرش هست؟
چند هفته پیش یه سریال نروژی جدید اومد که داستان زندگی ۳ تا دوستی هستش (ایرانی،ترکیهای،هندی)که سالهاست در نروژ زندگی میکنن ولی هنوز درگیر تضاد فرهنگی توی مسائل ریز و درشت زندگیشون هستن
یهو یه کار باحال زد به سرم! گفتم برم ببینم مکالمات تلگرامی من و توحید شروعش از چه تاریخیه، رسیدم به ژانویه ۲۰۱۶، اونموقع تازه تلگرام رو نصب کرده بودیم.
الان توی خونه مشترکمون نشستیم و تصورات سال ۲۰۱۶ از خونه مشترکمون رو میخونیم! الان یه حس عجیب سفر در زمان رو دارم😊🥰
امروز سر کلاس نروژی یکی از بچه ها ازم سوال پرسید،در حین صحبت کردن تمام حواسم به فعل و کلمات و اینچیزا بود که یهو معلم وارد کلاس شد
حواسم نبود و خیلی خندان بخاطر ورودش بلند شدم😐
معلم و بقیه بچهها با چشمای متعجب نگام کردن
منم نشستم و از خجالت آب شدم🤦🏻♀️
در راستای این سریال نروژی باید بگم که هر قسمت تیتراژ پایانی همراه با یکی از آهنگهای ایرانی ، هندی و یا ترکیه ای پخش میشه
حالا ببینین برا آهنگ فارسی چی گذاشتن🥰
(حس عجیبیه)
#تضاد_فرهنگی
شما چی فکر میکنین؟ تضاد فرهنگی برا کسی که مهاجرت میکنه تا کی گریبانگیرش هست؟
چند هفته پیش یه سریال نروژی جدید اومد که داستان زندگی ۳ تا دوستی هستش (ایرانی،ترکیهای،هندی)که سالهاست در نروژ زندگی میکنن ولی هنوز درگیر تضاد فرهنگی توی مسائل ریز و درشت زندگیشون هستن
من هیچ وقت اون روزی که با تلتکس آشنا شدم رو یادم نمیره، ابتدایی بودم، انگار وارد یه سرزمین جدید شدم، مینشستم با کلی ذوق توش لطیفه و آیا میدانستین میخوندم :))
یه همکلاسی دارم ۳۹-۴۰ سالشه. این خانوم مثل یه آدم ۱۸ ساله انگیزه و هیجان داره که وارد دانشگاه بشه و ادامه تحصیل بده. سخت تلاش میکنه. راهنمایی و دبیرستان رو دوباره توی نروژ خونده. با دیدنش واقعا انرژی میگیرم و یادم میوفته هیچ وقت برای رسیدن به چیزی که دوست داری دیر نیست.🌱
تجربه حس از دست دادن به خودی خودش سخته، حالا وقتی دور باشی سختتر هم میشه، این مدت که مهاجرت کردم چند نفری از فامیلهامون فوت کردن ولی هفته پیش که داییم رو از دست دادم تلخترینشون بود.راستش چون مراسمش رو با چشای خودم ندیدم احساس میکنم که هنوزم هستش و داره مثل هر روز زندگیشو میکنه
وقتی سر کلاس از معلمت سوال میپرسی، با لبخند مهربون میاد کنار میزت، زانو میزنه تا هم قد تویی که رو صندلی نشستی بشه و بعدش بهت توضبح میده🥺
این کار کوچیک باعث ایجاد یه حس خوب و برابری در منِ دانشآموز میشه.
این مدتی که دارم میرم مدرسه و به سیستم نروژی درس میخونم، هر روز با چشم گریان از خودم میپرسم اگه این یعنی درس خوندن پس اون ۱۲+۴ سالی که من گذروندم چی بود؟
یاد سوپهایی افتادم که وقتی کوچیک بودم مامانم داخلش رشته حروف الفبا انگلیسی میریخت و من چقدر ذوق میکردم که حرف اول اسمم رو پیدا کنم.
#دلخوشیهای_کوچیک_کودکی
این خارجی ها نهایت استیکری که توی چتها و پیام هایی که به آدم میدن استفاده میکنن این ”🙂” هستش.و تصور من از لبخند و آدم خوشحال ”😁” هستش
برا همین همیشه معذب میشم، چون احساس میکنم از دستم ناراحتی دلخوری چیزی هستش که اونجوری غمگین میخنده😕