مهاجرت به من خونه داد!
منی که تو ایران حتی اتاق شخصی خودم رو نداشتم، و دو سال و نیم اول مهاجرتم هم تو اتاق مشترک با یکیدیگه زندگی میکردم، امروز کلید اولین خونهی خودم رو تحویل گرفتم و به privacy سلام کردم :))))
به مامانم داشتم میگفتم اگه چهارسال دکترا رو خیلی خوب کار کنم و خودم رو تو فشار بذارم شاید بتونم واسهپستداک تو یکی ازپروژههای ناسا پوزیشن بگیرم.
گفت واسه آرزوهات سقف نذار پسرم، همیشه به چیزای بزرگتر فکر کن =))))))
این زن جدی جدی فکر ��یکنه نیکولا تسلا زاییده =)))))
دراز کشیدم زیر برج ایفل دارم از همین ویو واسه دوستام ویدیو ضبط میکنم میگم فلانی این برجایفل رومیبینی؟ همین تو کونت :))))
یکیشون گفت این باکلاسترین توهینی بود که تاحالا بهم شده :)))
منم فکر میکردم چون آیلتس ۸ دارم تو آمریکا ریدن برام و قراره مثل بلبل با نیتیوها ارتباط برقرار کنم، الان مکالمهام باهاشون بیشتر از چند دیقه طول بکشه عرق میکنم اینقد سختمه. آفریقایی-آمریکاییها رو هم که کلا نمیفهمم. اکثرا ازشون میخوام یه بار دیگه تکرار کنن =))))
این دختر قشنگه سوغاتی از peru واسم شطرنج چوبی دستساز آورده، بعد مهرههاش سمت راستیا امپراطوری اینکاست و سمت چپ استعمارگرای اسپانیایی. فقط ازم قول گرفت که هردفعه اسپانیا ببازه =)))))
ویزای آمریکام اومد!
بعد از ۳۶۰ روز منتظر بودن، صدها جا اپلای کردن دوباره برای کار و دکترا، دو تا آفر دکترای دیگه گرفتن تو دو تا کشور متفاوت، یه جاب آفر از یه کشور دیگه، و یه بار دیگه مهاجرت کردن به یه کشور جدید، سفارت آمریکا راضی شد بهم ویزا بده :)))))))
بچههایی که تو ایرانید و ذنبال پوزیشن میگردید تو آمریکا برای مهاجرت تحصیلی، احتمالا باورتون نمیشه ولی خیلی خیلی بیشتر از اینکه من و شمای دانشجو دنبال استادی باشیم که بهمون فاند بده، استادا دنبال دانشجویین که بدونه چیکار داره میکنه و مار ریسرچشون رو پیش ببره -۱
اگه بهجای اینکه برم آمریکا میموندم هلند دکترام رو تموم میکردم هر ماه اندازهی کل حقوق آمریکام میتونستم پسانداز کنم =))))
یه سال بعد دکترام پاسپورت هلندیم رو هم بگیرم =)))))
تو آمریکا زندگی دانشجویی قشنگ paycheck to paycheck عه لعنتی. پاسپورتم که سرش گرده.
بچهها مهاجرت بینمون اینقدر زیاد شده که یه چیز نرمالی به نظرمون میاد، ولی وقتی بهش فکر میکنی خیلی حرکت عجیب و پشمریزونیه. یهویی خونه و ماشین و حمایت مالی و عاطفی خانواده و دوستات و همهی تاریخچهای که ساختی رو میذاری زمین، سوار هواپیما میشی و میری جایی که هیچکدوم اونارو نداری
من و اون دختره که دو سال پیش تو خوابگاهمون تو ایتالیا دیدمش و تو دیت دوم/سوم بهش گفتم «من ازت خوشم میاد ولی از آمریکا پذیرش دارم و قرار نیست ایتالیا بمونم، بهتره رابطمون رو جدی نکنیم.» داریم تو آمریکا دنبال خونمون میگردیم.
زنده باد تقدیر و سرنوشت!
سه روز پاریس،
سه روز رم،
سه روز میلان و لکو و کومو،
سه روز آخر هم آمستردام و بعد مهاجرت سوم به آمریکا. چه پایانبندیای قشنگتر از این میتونستم واسه زندگیم تو اروپا تقور کنم واقعا؟ زندگی گاهی واقعا بهتر از خودمون میدونه ازش چی میخوایم ✨
جالبه، اینجا همه انگلیسی حرف میزنن، همه رو میفهمم. تو قطار با مردم خیلی اتفاقی سر صحبت رو باز میکنم، رو چیزای رندوم compliment میدن بهت و ازت میپرسن روزت چطور بوده تاحالا. یادم رفته بود زندگیکردن بین مردمی که زبونشون رو میفهمی چه شکلیه.
امروز سه هفتهاست که با این دختر move in کردم.الان هم اونایی که تا شاششون کف میکنه میرن ازدواج میکنن رو درک میکنم، هم اونایی که حتی اگه کونشون بذاری نمبرن ازدواج کنن رو هم =))))))
دکترا خوندن تو اروپا، مخصوصا کشورایی مثل هلند و حوزه اسکاندیناوی واقعا چهار پنج سال زندگی ایدهآل میتونه به آدم بده. حقوق خیلی خوب، هزینه زندگی نسبتا کم، فشار کاری نسبتا کم، همهجا برای سفر ارزون و در دسترس. بعد من از وقتی اومدم آمریکا آخر هفتهای نبوده که کار نکنم
واقعیت اینه که phd خوندن تو خیلی از کشورهای اروپایی (با فرض این که به اون رشته علاقه داری)، فرصتایی رو در اختیار آدم قرار میده که هیچ جای دیگه و در هیچ برهه زمانی دیگه ای ممکنه فرصتش پیش نیاد. کسی که دوست داره اروپارو بگرده، از زندگی کارمندی متنفره و دنبال یه رفاه نسبیه
بچهها اگه مهاجرت کردید و هنوز تو ایران دوستایی رو دارید که ارتباطشون رو باهاتون حفظ کردن و هر چند وقت یه بار میتونید زنگ بزنید هر چقدر دلتون میخواید راجع به خاطرات گذشته و حال و آیندهتون باهاشون حرف بزنید دو دستی بچسبید بهشون و بذاریدشون رو سرتون به نظرم.
سفارتهای آمریکا شروع کردن ویزا کردن انگار. بچههایی که از یه سال و شیش هفت ماه پیش تو کلیرنس بودن دارن خبر ویزا گرفتنشون رو میدن. نوبت به ما هم میرسه؟ با ما همراه باشید.
بچههایی که برنامهشون اینه که واسه سال تحصیلی بعدی آمریکا باشن الانا تقریبا باید دنبال جمع و جور کردن رزومه و مدارکتون و ایمیل زدن به استادا باشید. چون بیشتر سر توییتای مربوط به مهاجرت فالوم کردن احساس میکنم یه #رشتو واسه ایمیل زدن به استادا بنویسم با سمپل خودم مفید باشه شاید.
من رو ببینید مثلا، اروپا تنها بودم اینقد توییت میزدم هفتهای سه چهارتا فیواستار در میومد از توشون، الان دو هفتهاست اومدم آمریکا، با این دختره move in کردیم، مجموعا پنجتا توییتم نزدم =))))
قرارداد PhDام با این دانشگاه تو هلند اینطوریه که اگه ۴۰ ساعت تو هفته کار کنم سالی هشت هفته و نیم leave hours خواهم داشت :))))
میشه حدودا دو ماه :))))))
هر سال حقوق دو ماه رو هم بونس میدن :))))
هزار یورو هم ریلوکیشنفی میدن :))))
۴۰درصد زمان رو هم میتونم از خونه کار کنم :)))
اگه هنوز نتونستید پوزیشن بگیرید یه درصد احتمالی روی بدشانسیتون بذارید، اگه رزومهتون خوبه همچنان که دارید رو مهارتهاتون کار میکنید و قویتر میشید به ایمیل زدن ادامه بدید، فقط کافیه یکیاز ایمیلهاتون به موقع تو اینباکس یه استادی باشه و روش کلیک کنه، مطمئن باشید از دستتون نمیده
سال اول تحصیلم تو ایتالیا فکر میکردم سر جلسه دفاعم قراره تنها باشم. نهایتا یه دوست نزدیک اگه داشته باشم اون بیاد و داورا باشن سر جلسه. فردا حداقل ۲۰ تا از دوستام گفتن قراره بیان سر جلسه دفاعم. هفت هشت نفر هم لینک جلسه دفاع رو گرفتن که آنلاین همراهم باشن. چقدر تنها نیستم دیگه.
اینایی که دستاوردهای بقیه رو کوچیک میشمارن خودشون رو خیلی کممیبینن، دلم واسشون میسوزه. دیدید مثلا
-فلانی رفته ایتالیا
+ایتالیا رو که همه میرن.
-فلانی قهرمان کشور شد
+چهفایده درس و دانشگاهش رو ول کرده
-فلانی رفت آمریکا
+چه فایده پسفردا عزیزش فوت کنه نمیتونه برگرده.
امروز برای لحظاتی مسلمون شدم. یه پسره سنگالی داشت به یکی راجع به اسلام توضیح میداد رفتم گفتم “brother muslim alhamdollelah?”
خلاصه دست داد و یه کم کصشر گفت و اینا، بعد چندتا عکس قشنگ ازم گرفت :))))
استفاده ابزاری از دین مبین فقط در این اکانت.
منم بعد از اینکه اومدم آمریکا این روخیلی تجربه میکنم. تو اروپا که بودم فاصله فیزیکیم با خانواده ودوستام زیاد بود، ولی اختلاف زمانی کم بود، کارای ساده مثل پیام دادنا، تو اینستاگرام پست فرستادنها باعث میشد هنوز احساس نزدکی بکنم بهشون، اینجا انگار دور افتادم،تنها این سر دنیا
#رشتو ایمیل زدن cold emailingبه استادا برای بچههایی که میخوان #مهاجرت_تحصیلی کنن. اول از همه بگم که اینا صرفا تجربیات خودم و چیزاییه که با آزمون و خطا بهش رسیدم و اصلا وحی منزل نیست. ممکنه شما یه کار متفاوتتری بکنید و حتی بهتر جواب بگیرید. قصدم فقط اشتراک گذاشتن تجربهاست
۱/۲۵
بزرگترین لایفهکی که یاد گرفتم از بقیه کمک گرفتن بود. یهجایی خونده بودم ما فکر میکنیم اگه آدما دوستمون داشته باشن کمکمون میکنن، درحاای که برعکسه، بیشتر وقتا اول کمکمون میکنن، این احساس خوبی توشون بوجود میاره، و بعد دوستمون میدارن. و البته که کلی روش و تکنیک هم نوشته بود.
من تو زندگیم یه کاری رو هیچوقت یاد نگرفتم؛ اون کمک گرفتن بود. من هیجوقت بلد نبودم درست و به موقع کمک بگیرم. اینو خیلی وقته فهمیدم. ولی وقتایی که از شدت غم مستاصلم بیشتر خلاشو احساس میکنم.
هنوز که خیلی زوده بخوام راجع بهش نظر بدم، ولی حسم به آمریکا خیلی متفاوته با اروپا. اینجا احساس میکنم میتونه خونه بشه، اروپا هیچوقت حس خونه بودن بهم نتونست بده
اسکیلستی که الان دارم تو بازارکار آمریکا بین ۱۰۰ تا ۱۸۰-۹۰ هزارتا حقوق سالیانهاشه. بعد من بهخاطر ویزا و گرینکارت و فلان دارم با سالی ۲۴ هزارتا زندگی میکنم.
امروز دوبار ریدم پس کلهات آخوند.
خوب بچهها بیاید طبق قولم تجربهی خودم رو از این تعداد خیلی زیاد مصاحبهای که دو طول دو سال اول مهاجرتم داشتم واستون بنویسم شاید به یه نفر کمک کنه تو مسیر مهاجرتش. سعی میکنم به ترتیب کارهایی که خودم میکنم که برای مصاحبهها آماده بشم رو تو هر توییت بنویسم -۱
هر چند روز یه بار که یادم میاد از حصارک کرج پاشدم رفتم ایتالیا ارشد گرفتم، بعد اومدم هلند دارم دکترا میخونم، بعدشم واسه پستداک برنامه آمریکاعه یهطوری میشم. اگر هم نمیدونید حصارک کجاست که سه هیچ جلویید اصلا.
بچههای تایملاین آمریکا شما چطوری مدیریت میکنید با خانواده و دوستاتون تو ایران تماس بگیرید؟ من میام آخر شب خودم زنگ بزنم، اونور هنوز بیدار نشدن، میام آخر شب اونا زنگ بزنم، وسط روز کاری خودمه، میام اول صبح خودم زنگ بزنم، اونور همه سر کارن. اصلا جور در نمیاد :((((
خوب بچهها من فارغالتحصیل شدم و متوجهشدم بزرگترین موفقیتم تا الان تموم کردن مقطع ارشد تو دانشگاه رنک یک ایتالیا با بهترین نمره، یا پذیرشهای دکترام نبود، بلکه آدمای پر مهر و محبتی بودن که تو این دو سال دورم جمع کردم.
کاشتوضیح میدادم که اجارهاست و با خریدن خونه هنوز فاصله دارم، و واسه دوستایی که پرسیدن، برنامه آمریکا هنوز روی میزه :)))) سه ماه وقت دارم بهش فکر کنم و تصمیم بگیرم برم یا بمونم هلند همین پروگرمی که هستم رو ادامه بدم، و چه تصمیم سختی هم هست حقیقتا.
پذیرشی که از دانشگاه آمریکا داشتم رو دوباره به پاییز ۲۰۲۴ دیفر کردم و استادم موافقت کرد و اکروز دوباره ایمیل ادمیشن رو گرفتم. احساس میکنم با آفیسر سفارت تو یه ماراتون بلند مدتم ببینم کی زودتر کم میاره :))))))،
استادم امروز میگفت تو همون مصاحبهی اول هر چهارتا عضو کمیته فهمیدیم قراره پوزیشن رو به تو بدیم، ولی واسه اینکه پروسه کامل باشه مجبور بودیم با شصت نفر دیگه هم مصاحبه کنیم، و دور دوم هم دوباره با دو سه نفر به جز تو مصاحبه کنیم بعد بهت بگیم =)))
مسخره پدرشون بودم قشنگ دور دوم
ساعت سه و نیم صبح بیدار شدم از خواب، دیگه خوابم نبرد نشستم این #رشتوی ایمیل زدن رو نوشتن. نور مانیتورها دختر قشنگه رو بیدار کرد پاشد رفت اتاق خودش خوابش رو ادامه بده. در رو هم کوبید. خودتون برید از دلش دربیارید حالا =))))
اولین بار که به مامانم گفتم میخوام با این دختر همخونه بشم حفظ ظاهر کرد چیزی نگفت، ولی مشخصا she got an attitude.
بعد پریروزا سر یه موضوعی بحثمون شد، به کنایه گفت «نه که خیلی اونجا داره بهت بد میگذره». قشنگ مونده بود رو دلش قربونش برم =))))
اعترافش سخته و حتی عذاب وجدان میگیرم بگم ولی واقعا یکی از دلایلی که در مهاجرت با همه سختیهاش حالم بهتره اینه که با مامان بابام یک رابطه دوری و دوستی برقرار شده و نمیتونن مث قبل جنبههای مختلف زندگیم رو از قصد یا ناخوداگاه کنترل کنن و فکر به اینکه قبلا این بوده هنوز اذیتم میکنه.
بچهها خونههه رو دادن بهمون =)))))))
هرچقدر مهاجرت اولم به ایتالیا و مهاجرت دومم به هلند پر از بگایی و دردسر و فلان و اینا بود این مهاجرت سومیه داره راحت و گوگولی پیش میره =)))))
ذوق زندگی داشتن خیلی مهمه واقعا. این دختر اینقدر ذوق داره واسه همهچی که منم سر ذوق میاره. مثلا یه چیزخیلی معمولی از آمازون سفارش میده، بسته رو باز نمیکنه تا شب که ویدیو کال کنیم، تو ویدیوکال کلی بپر بپر میکنه و اینا کهذوقش خالی شه، بعد میاد میشینه جلوی دوربین باهم باز میکنیم
و البته که خرید خونه خیلی هم دور از دسترس نیست، ولی تو برنامه من نبود هیچوقت.
دوستایی که اینجا دارم و برنامهشون به هلند موندنه، سال دوم سوم دکتراشون با پارتنرشون خونه هم خریدن.
تو خونه داشتم رشتوی ایمیل زدن به استادارو مینوشتم ۸تا توییت با عکس و سمپل و فلان و اینا نوشته بودم، درفت کردم بیام تو آفیس تکمیلش کنم، الان میبینم درفت نشده.
آه و نفرین. آه و نفریییین
توییتر هم فضای جالبیه، وقتی تو طولانی مدت با چند نفر در ��رتباط باشی در جریان داستان زندگیشون قرار میگیری، از پیشرفت کردنشون genuinely خوشحال میشی، از ناکامیهاشون ناراحت میشی، وقتی رابطهی عاطفی خوبی تشکیل میدن واسشون ذوق میکنی، و همهی اینا بدون اینکه اون طرف بفهمه اتفاقمیوفته
اگه از من بپرسن سوپر پاورت چیه احتمالا میگم اینکه ساعت پنج صبح به بعد انگار فنر کردن تو کونم نمیتونم تو تخت بمونم. تعطیلات و آخر هفته هم نداره اصلا =)))))))
دوست عزیزی از عزیزان خارج از کشور نوشته بین پسرای ایرانی مهاجر آدم حسابی پیدا نمیشه اصلا، بخاطر همین فقط با پسرای خارجی دیت کنید. دوست داشتم بهش بگم پسر ایرانی مهاجر که سرش به تنش بیارزه جواب سلام تو رو هم نمیده خوب. ولی چون دنبال حاشیه نیستم بهش نگفتم. اومدم توییتش کردم =)))
اینم اینجا بگم شاید به درد بقیه هم بخوره،
اصلا نیاز نیست درستون تمومشده باشه واسه اینکه به استادا ایمیل بزنید، یا حتی اپلای کنید. اگه استاد نظرش به رزومهتون مثبت باشه میتونید پذیرش conditional بگیرید. بهتون یک تا دو ترم بعد از رسیدن وقت میدن که مدارکتون رو کامل ارائه بدید.
کلاسهای دانشگاهی داخل و خارج ایران اینقدر به دردنخور و هیچی یاد نده هستن که هربار یادم میوفته ملت دارن بابت هرکدوم از این کلاسها بین چندصد تا چندهزار دلار هزینه میکنن پشمام میریزه.
دیشب با این دختر قرار شد امروز صبح ساعت پنج و نیم اینا بیدار بشیم بریم باشگاه. ساعت سه و نیم اینا که بیدار شد از نور مانیتور رفت اتاقش. الان نمیدونم برم بیدارش کنم بریم باشگاه، خودم تنها برم باشگاه، اصلا نرم باشگاه. اگه تا شب دیگه توییت نزدم احتمالا رفتم بیدارش کردم سرمو بریده.
تو خوابگاه پلیمی تو ایتالیا یه سال و نیم پیش دفعهی دومی که این دختره رو دیدم و هنوز رو هم فازی نداشتیم اومد راجع به درس computational mechanicsمون ازم سوال پرسید رو این برگهها داشتم بهش توضیح میدادم، برگههارو هنوز نگه داشته تو اساسکشی بهم نشونشون داد =)))))
قسمت دوم #رشتو ایمیل به اساتید به همراه سمپل .
بچهها قسمت قبلی رو تقریبا ۴۰ هزارنفر دیدن، ۱۴۰۰ نفر بوکمارک کردن و فقط پنجاهنفر #ریتوییت کردن، اگه واستون مفیده واسه بقیه هم احتمالا یه فایدهی کوچیکی داشته باشه دیگه. فلذا اینیکی رو بیشتر ریتوییت کنید هرکی نیاز داره ببینه.
۱/۲۰
#رشتو ایمیل زدن cold emailingبه استادا برای بچههایی که میخوان #مهاجرت_تحصیلی کنن. اول از همه بگم که اینا صرفا تجربیات خودم و چیزاییه که با آزمون و خطا بهش رسیدم و اصلا وحی منزل نیست. ممکنه شما یه کار متفاوتتری بکنید و حتی بهتر جواب بگیرید. قصدم فقط اشتراک گذاشتن تجربهاست
۱/۲۵
هی میخوام بشینم قسمت دوم رشتوی ایمیل به اساتید رو بنویسم و تمپلیتها رو بذارم هی یا تنبلیم میاد یا یه کار دیگه پیش میاد. بعد میخوام یه توییت دیگه بزنم خجالت میکشم =))))))
به روم نیارید تو همین دو سه روز مینویسمش
ولی خدایی که من تو ذهن خودم دارم، بیشتر شبیه خداوند توییتره
@Parvandegar
تا خدایی که شما واسه خودتون ساختید.
همینقدر فان؛ دوست داشتنی، شوخطبع، مشتی.
گاهی هم ناراحت میشه ازم که خب با شوخی از دلِش در میارم
یکیاژ اعضای کمیتهام گفت احتمالا این بهترین پرزنتیشنی بوده که تاحالا تو پلیمی کسی انجام داده :)))))
ازم خواستن فایلم و فیلم ارائه رو واسشون بفرستم سالای بعد به عنوان تمپلیت بدن به بچهها :)))))))))
اگه دانشگاهمون مسابقات بهترین ارائهی تز ارشد رو داشت این ارائهای که الان دارم درست میکنم قطعا اول میشد :))))))
حالا تموم شد میذارم لینکدینی یوتیوبی جایی ببینید همه
حالا نه اینکه مجبور باشم روریسرچ کار کنم یا درس بخونما، کار دیگه نیست که انجام بدم، میگم خوبچه کاریه بشینم بیکار در و دیوار رو نگاه کنم، میشینم پای کارم دیگه
اینم مهمه
تقریبا نمیشه رو حرفشون حساب کرد. حتی اگه دانشگاه پذیرش داد و admission letter رو هم حتی فرستادن، تا قبل از اینکه offer letter رو برامون بفرستن همهچی رو هواست. بخاطر همین باید همچنان به ایمیل زدن ادامه بدیم تا گزینههای بیشتری دم دستمون باشه.
یه چیزی که خیلی ندیدم جایی راجع بهش صحبت بشه اینه که بیشتر مایی که مهاجرت کردیم و یه مدت مجبور بودیم خیلی به خودمون فشار بیاریم، لذت بردن از همچین چیزای سادهای رو فراموش کردیم. کلا دیگه بلد نیستیم از چیزی لذت ببریم انگار. نمیدونم هم بعدا این درست میشه یا نه.
هرجا تشخیص اینکه سر یه مسئلهای کدوم سمت وایستید واستون سخت شد نگاه کنید ببینید آخوند و ارزشی کدوم سمته، شما سمت مقابل رو انتخاب کنید. از نود دادن بقیه ناراحت شدید؟ چه جالب، ارزشیها و آخوندها هم کونشون از این سوخته!
به مامانم میگم پروازا کنسل شده پرواز جایگزینم دو روز دیگهاست، میگه وقتت داره هدر میره که اینطوری :)))))
وقت یه دنیا داره هدر میره دورت بگردم، دو روزم از وقت من هدر بره حالا :))))