«من میخوام در ۴۰ سالگی بازنشسته بشم»
#رشتو
این تصمیمی بود که جایی اواسط ۳۶ سالگی گرفتم: بازنشستگی در ۴۰ سالگی و فقط انجام دادن کارهایی که دوستشون دارم، نه کارهایی که مجبورم انجامشون بدم.
۱/۱۰
فکر میکنم تجربه من از فرودگاه یاسوج در سال ۸۷ عجیبتر باشه:
بعد از پیاده شدن ما از هواپیما، مسافرهای پرواز برگشت رو بلافاصله سوار کرد و پرید.
تا هفتهی بعد هم پروازی نبود. کارمندهای فرودگاه حدود ۲۰ دقیقه بعد از نشستن ما، کارشون تموم شد،فرودگاه رو تعطیل کردن و رفتن خونهشون!
#جدی
کوچیکترین و عجیب ترین فرودگاه هارو داریم میبینیم! سکیوریتی چک ندارن! چمدون هارو می ذارن رو زمین برمی داری! شماره صندلی نداره پرواز و هرجا اومد می شینی!
اینم که کنارش اینطوری فضای سبزه و داخلش جلوی گیت مرغ و خروس می چرخه 😂😂😅
دَبهکُنتر از قشر شریف کارگرهای خدمات اثاثکشی هم داریم؟
برای من که تا حالا نشده یه بار قیمت بالاتر از چیزی که اول کار با ذکر جزییات کار توافق کردیم رو نخوان.
تهش نگاه میکنی میبینی ۵ سال پیش یکی از پایاننامهی دکتراش به اسم «طراحی نظام جامع پایش، پیشگیری و کنترل بیماریهای با سرعت شیوع بالا (مطالعه موردی: استان قم)» با نمرهی بالا دفاع کرده؛ اما الآن اون پایاننامه که یه گوشه داره خاک میخوره، خودش هم داره زبان درس میده.
#کرونا
از داخل فرودگاه اسنپ گرفتم و تقریبا مثل همیشه، یک پراید سفید سفر را قبول کرد.
هنوز داخل بودم که راننده زنگ زد: «میثم جون؟قربونت برم،کجایی؟».
صدایش شبیه یک آقای میانسال بود. پسرخاله شدنش را به رویم نیاوردم و هماهنگ کردیم کجا همدیگر را پیدا کنیم: پای ۶ پرچم روبروی ترمینال۱ مهرآباد
هنوز مغزم داره سوت میکشه!
بزرگوار اولش گاوداری داشت. تجربهی خوبی هم به دست آورده بود و کارش رونق داشت. چند سال قبل بخاطر بیماری واگیردار و دزدی گاوداری رو تعطیل کرد و در محلش یه مرکز ترک اعتیاد زد.
روش کار مرکز این بود که آخر هفته میرفتن و با کامیونت معتادهای منطقه رو
۱/
⬇️
امروز یه اصطلاح کاربردی بامزه یادگرفتم:
Haji-oriented
کسب و کارهای - اغلب سنتی - که آخرش نظر یه نفر (معمولاً حاج آقایی که ۵۰ ساله داره اون بیزینس رو میچرخونه) مهمه و هیچ کاری بدون جلب نظر حاجی پیش نمیره.
خیلی #بامزه است که این حرف رو کسی میزنه که با پول بیتالمال با عنوان برنامهسازی تلویزیونی، سفر آمریکای لاتین و لبنان میره و فایدهی این کارش برای جامعه نه قابل اندازهگیریه و نه قابل پرسش!
به نظر شما بهترین روش برخورد با برخی شرکتهایی که از انواع تسهیلات و حمایتهای مربوط به دانشبنیانها، استارتآپها و یا موسسات فرهنگی و ... در قوانین جمهوری اسلامی استفاده کردهاند و حالا با هدف #ترویج_بیحجابی تصاویرشان را به صورت عمومی تعمدی منتشر میکنند، چیست؟
پیشنهاد منطقی؟
#چالش_چله
قصد دارم امسال در بستههای ۴۰ روزه، روی کارهایی تمرکز کنم و انجامشون بدم:
- کارهایی که مدام بهونه میارم که براشون وقت کافی ندارم؛ و
- کارهایی که هرچند کلیدیاند، اما بعضاً هنوز اونقدر ضروری نشدن که بیان جزو عادتهای روزمره زندگی.
⬇️
در این شرایط اینترنت دیروز «همایش روز ملی تجارت الکترونیک» برگزار شده و مدیرعامل شرکت ملی پست هم (شاید بخاطر ناراحتی از کاهش درآمد شدید پست بعد از فیلترینگ اینستاگرام) گفته: کسب و کارها باید خودشون فکر این روزها رو میکردن.
هیچی دیگه؛ گفتم اینو بگم تا اول صبحی خُلقتون وا بشه.
تو تشییع جنازه پدربزرگم، یه نفر از مردم شهادت میگرفت: «حَج حسین چه جور آدِمی بود؟». مردم هم جواب میدادن: «خُب آدِمی بود».
یکی از رفیقاش هم اون کنار آروم با لهجه اصفهانی اضافه میکرد: «یکِ یک».
کاش من هم «یکِ یک» باشم در نظر یه عده.
توی یه جلسهی آنلاین داشتیم به شکل موازی توی یه گروه واتساپی غیبت حضار جلسه رو هم میکردیم.
غافل از اینکه اسکرین شِیر شده و نوتیفیکیشنهای چتها برای همه داره نمایش داده میشه.
گریه کنید مسلمونا :)))
شب خواستیم به بهونهی دیدن یه چیز سرگرم کننده دور هم جمع بشیم که این شد.
#پایتخت۵ امشب پخش شد بدون اینکه هییییچ هشداری دربارهی ردهبندی سنی مخاطبینش بده. شانس آوردیم بچههامون کوچیکن و نمیپرسن «حوری» که به سارا و نیکا گفتن یعنی چی.
مثلاً سریال طنز خانوادگیه.
کم پیدام؟
مادر و پدر و برادرم درگیر #کرونا شدن و سعی میکنیم روند درست درمان رو دنبال کنیم؛ اما امان از وضع آشفته فعلی درمان کرونا.
تازه ما که پایتخت نشینیم و برای داروهای معمول و بدون نیاز به بستری دغدغه جدی مالی نداریم، وضعیتمون اینه؛ وای به حال دگران.
چقدر مردم بیپناهن.
مهمترین دستاورد این سفر و تجربهی شخصی برای من این بود که هدفم رو فراموش نکنم و #سرسختی داشته باشم؛ حتی اگر نزدیکترینهام هم باورش نکنم.
فرمول جادوییای که برای من کار کرد این بود:
چشمانداز »
هدف منطقی مبتنی بر چشمانداز»
برنامهریزی برای رسیدن به هدف»
اشتیاق + استمرار
۱۰/۱۰
نیت کردم از این به بعد تو جلساتی که با دولتیها و شبه دولتیها میرم، یه چرخ کوچیک و یه کدو با خودم ببرم.
چرخ برای اینکه اگه لازم شد یادآوری کنم هیچ فضیلتی توی اختراع دوبارهی چرخ نیست. در مورد کدو هم دوستان میتونن به دفتر پنجم مثنوی مراجعه کنن.
راستش من درک نمیکنم چرا استارتاپی که سرمایهگذار داشته، بخاطر عوارض قطعی اینترنت و سایر مشکلات ۵ هفته اخیر کارش به تعطیلی بکشه.
اگر فرصت کنم یه چیزی مینویسم دربارهی «مسئولیت اخلاقی»، «چارچوب حرفهای» و «جنبههای اقتصادی» حمایت VCها و شرکتهای بزرگ از استارتاپ ها در شرایط فعلی.
جهل و بیاطلاعی مردم بینوا به کنار، وقتی بیحساب و کتاب در تلویزیون مدام طب سنتی رو تبلیغ میکنی و نمیگی یعنی چی و متخصصش چه ویژگیهایی باید داشته باشه و دامنه مجاز تجویزش چیه، نمیتونی انتظار داشته باشی این نوع کلاشی و کلاهبرداری اتفاق نیفته و سلامت مردم رو به خطر نندازه.
۷//
یکی از بزرگترین نعمتهایی که خدا ممکنه به یکی بده اینه که آدم تکلیفش با خودش مشخص باشه: بدونه چه چیزهایی رو میخواد و چه چیزهایی رو نه.
البته رسیدن به همچین جایی ممکنه سالها طول بکشه.
دیشب خواب دیدم رهبر دو بار اومد خونهمون 🤔🙄 و آخرش هم مدیریت فضای مجازی در مدت شیوع کرونا رو سپرد به من.
علیالحساب دستور میدم فیلترینگ توییتر و تلگرام و یوتیوب از همین الآن لغو بشه. منتظر دستورات بعدی باشید.
@azarijahromi
به نظر من یکی از مهارتهایی که هر آدمی باید داشته باشه اینه که بتونه تشخیص بده اون «زمین سفت» معروف که نباید باهاش شوخی کرد کجاست؛ چه تو زندگی شخصی، چه محیط کاری.
افراد زیادی رو دیدم که بخاطر تشخیص ندادن زمین سفت مربوط به خودشون، باختهای بدی دادن.
اگه دست من بود و کارهای بودم، اجباری میکردم که تمام کارمندهای دولت - از پایین گرفته تا بالا - قبل از استخدام یا حتی شروع به کار باید حداقل یک سال در یه شرکت خصوصی کوچیک سابقهی کارمندی و کارشناسی داشته باشن.
#اعلام_مواضع
بستنی کاکائویی خورده بود و هرچی بهش میگفتم نمیاومد بریم صورتش رو بشورم. بعنوان آخرین تیر ترکش گفتم:
- دخترم! برو تو آیینه ببین خوشت میاد صورتت اینجوری کثیف باشه؟
رفت، نگاه کرد و برگشت.
+ متأسفم بابا. من صورتمو همینجوری دوست دارم.
جینگیل توییتری بود و خبر نداشتم؟
#ما4تا
داستان ۲۷ ماههی من و #سیناتک امروز به آخرش رسید.
امروز با تحویل کارها به مدیرعامل جدید و خداحافظی از همکاران، گلدونام رو زیر بغلم زدم و شرکتی که هنوز هم خیلی دوستش دارم رو با بهترین آرزوهایی که میشه برای یک سازمان داشت ترک کردم.
توی ماجرای #عنابستانی من دلم بیشتر برای اون خانم خبرنگار میسوزه که فردا قراره آیتم بسازه و برسونه به پخش تا بهمون نشون بده باز با هشتگها گول خوردیم و روایت اصلی چیه.
البته من که راضیام از فیلترینگ اینستاگرام!
نمیدونم چرا اینستاگرام با فیلترشکن باز نمیشد. حالا دیگه کمتر لازمه هی فیلترشکن رو خاموش و روشن کنم.
اگه مسئولین زحمت فیلترینگ درگاههای بانکی رو هم بکشن تا دیگه کلاً خاموشش نکنیم هم که دیگه عالیه.
بهونه برای فیلترینگ تلگرام هم جور شده انگار خدا رو شکر:
سلبریتیها در اینستاگرام به بهانه خیریه پول جمع میکردن و معلوم نمیشد پولها چی شده.
البته اوشون قبلاً دستور فیلترینگ استارتاپهای پرداخت که اتفاقاً به شفافیت این قضیه کمک میکرد رو هم داده بودن که لابد نکته زیاد مهمی نیست.
به نظر میاد شتره در خونهی ما هم بالأخره خوابید.
علائمام جوری بود که دیشب مجبور شدم برم دکتر، CT بدم و خب ... خفیفه، ولی به نظر میاد من هم درگیر شدم.
فعلاً قرنطینهی خانگی رو شروع کردم و البته قصد دارم PCR هم بدم محض اطمینان.
تا خدا چی بخواد.
در کلاب هاوس یکی از سخنرانها (بهش همینو میگن دیگه؟) میخواست در مورد یه نمودار صحبت کنه، عکس پروفایلاش رو تغییر داد به اون نمودار.
از ابتکارش خیلی خوشم اومد.
فرض کنیم محدودیت تردد شبانه تا آخر سال (جمعاً ۴ ماه) ادامه داشته باشه؛ هر روز هم ۷ ساعت.
یعنی به عبارتی مالک ماشین در ۹.۷٪ از سال از امکان استفاده از خیابانهای شهر منع شده.
منطقاً باید عوارضی که قبلاً برای این تردد میداده (عوارض سالانهی خودرو) هم ۹.۷٪ کمتر بشه؛ درسته؟
دو خبر نسبتاً تکراری امروز:
تعطیلی یک کسب و کار دیجیتال که ۳ ماه پیش برای رشد بیشترش سرمایهگذاری هم کرده بود؛
مهاجرت یک نخبهی باتجربهی صنعت نفت به خارج.
#عادت_کردیم_دیگه
#نرمال_جدید
اخبار ۲۰:۳۰ امشب خبر از راهاندازی یه فروشگاه اینترنتی کتاب داد و در مصاحبهاش با آقای ابوالفضل جوکار اسم «گاج مارکت» رو هم چند ثانیه زیرنویس کرد.
اونوقت بارها شنیدیم (و خودم هم تجربه کردم) که اسم استارتاپها رو در تلویزیون نمیارن.
این تفاوت در بهترین حالتش #استاندارد_دوگانه است.
جلسهی آنلاین داشتم. جینگیل اومد کنارم نشست و نیم ساعت در سکوت با دقت گوش داد چی میگم.
بعد جلسه گفت: دهنم درد گرفت از بس حرف نزدم :))))
ظاهراً برای بعضیا هم اینجوریاست!
#ما4تا
در اکوسیستم استارتاپی بهتر است از این قبیل افراد فاصله بگیرید:
- عقل کلها و همه چیز دانها
- آنهایی که جز خودشان هیچکس را قبول ندارند
- آنهایی که بدون تجربهی موثر سازمانی و صرفاً با تجربهی یک شکست استارتاپی بعنوان منتور و داور در رویدادهای استارتاپی ساکناند
#توصیه
#۱۰صبح
عناوینی که برای خودتان در پرزنتیشنها، لینکدین یا کارت ویزیت به کار میبرید معنی دارند و ممکن است بر اساس آن قضاوت شوید.
مثلاً معادل انگلیسی مدیرعامل یک شرکت سه چهار نفره CEO نیست و بهتر است بجای آن از Managing Director استفاده کنید.
#برندینگ
#۱۰صبح
قشنگ یادمه که پنج سال پیش شبیه همچین شبی داشتم میخوابوندمش و توی تاریکی و سکوت با موبایل فینال رو میدیدم.
اما امشب نشسته کنارم، فوتبال میبینه و میپرسه: اینجا چرا خطا شد؟ چرا ۳ تا داور داریم؟ مگوایر یعنی چی و اینا.
دنیا هم اینجوری میچرخه دیگه.
#ما4تا
به کارمندان بخش پشتیبانی و فروش خود بیاموزید که فقط مودب و باکلاس حرف زدن کافی نیست؛ در درجهی اول باید دقیق گوش بدن تا متوجه بشن مشکل مشتری دقیقاً چیه.
#بیزپند
هیچ جایی رو شبیه توییتر ندیدم که اینقدر با صراحت درباره جنبههای مختلف یک موضوع بحث بشه و حافظه تاریخی هم داشته باشه.
پیشنهاد میکنم پدر و مادرهاتون رو بیارین توییتر. بهشون درباره نوع زبان صحبت در توییتر توضیح بدین و با تاکید بخواین در یک ماه اول فقط بخونن و هیچ واکنشی نشون ندن.
@goudarzi65
مستدعی است در صورت امکان ترتیبی اتخاذ فرمایید که منبعد ظرفیت طرفین صرفاً بر امور کلیدی و راهبردی تمرکز داشته و از اختصاص منابع بر سایر امور خودداری شود.
قیمت بلیت کیش از یک میلیون شده سه میلیون. چرا؟ چون مردم بخاطر زلزله دارن از کیش فرار میکنن.
علتش هم اینه که روسیه میخواد کیش رو صاحب بشه، با هارپ زلزله ایجاد کرده تا مردم سریع جزیره رو تخلیه کنن.
منبع: یکی از گروههای واتساپی خانوادگی ما
هرچند ممکن است با چیزی که بعضیها اسم آن را «من روحیه کارمندی ندارم» میگذارند در تضاد باشد، اما مدتی کار کردن در سازمانهای بزرگ، کوچک، خصوصی یا حتی دولتی قدرت بالایی به شما در فعالیت استارتاپیتان میبخشد.
آماده شدن برای راهاندازی کسب و کار فقط دانش فنی نیست.
#توصیه
#۱۰صبح
یاسر جبرائیلی مطلب یه اکانت پارودی و فیک رو دیده، روش تحلیل هم کرده!
یه لحظه هم شک نکرده که اصولاً عجیبه شنیدن همچین حرفی از یه مقام رسمی و خوبه که برم لااقل اکانت رو چک کنم!
امیدوارم وضعیت سواد رسانهای در بقیهی کارکنان
@FarsNews_Agency
به این اندازه فجیع و داغون نباشه.
عزیز دل بابا!
از وقتی اومدی خانوادگی شادتر شدیم و بخاطر همین معروف شدی به «شادی خانوم».
هیچوقت فکر نمیکردم بعد از ۲ تا بچه، سومی اینقدر مزه بده.
تولدت مبارک خاله ریزه!
۱۰۱ ساله بشی بابا.
#ما5تا
ظاهراً پیک چهارم #کرونا قطعیه: شرایط بدتر میشه و محدودیتهایی میذارن تا شرایط برگرده به حالتهای قبلی - مثلاً شبیه همین شرایطی که الآن هستیم.
سوال: حالا که میدونیم داریم میریم به طرف بدتر شدن، چرا محدودیتها رو از همین الآن - قبل از اینکه به روزی چند صد فوتی برسیم - نمیذارن؟
هرچند بعد از ۵ سال هنوز با صفر شدن نقش درآمد ثابت فاصله دارم، اما تصمیم اون سال باعث شد تغییرات مهمی در زندگی کاری و شخصیم اتفاق بیفته.
در این ۵ سال، بیشتر از ۱ سال بوده که درآمد ثابت به شکل کلاسیکاش نداشتم و زنده موندم؛ و این برای منِ کارمندزاده یعنی یک تغییر اساسی.
۵/۱۰
به این نتیجه رسیدم که از این به بعد در پروپوزالهای مشاوره و تدریسی که میدم حتماً این بند رو بنویسم:«مشاور متأسفانه از قابلیت فتوسنتز بیبهره بوده و علاوه بر افتخار همکاری با آن مجموعهی محترم، برخی انگیزههای کماهمیت مادی نیز در تمایل به آغاز این همکاری تأثیر ناچیزی داشته است».
تا من و شما داریم حرص #طرح_صیانت و چیزای شبیه اونو میخوریم، یه عده محصول مربوطه رو هم بالا آوردن و دارن مذاکرات جذب سرمایهش رو هم انجام میدن.
دیدم که میگم.
شفافیت مالی را جدی بگیرید!
حتی اگر مثل چشمهایتان به شریکتان اعتماد دارید هم با هم تا بیشترین حد شفاف باشید.
حتی یک سوءتفاهم کوچک مالی (چه برسد به اختلافهای جدی) هم میتواند باعث نابودی تیمهای عالی شود.
#توصیه
#۱۰صبح
من متأسفانه در مورد پیگیری مسائل مالی مربوط به خودم مقداری خجالتیام.
شما چطور محترمانه به کارفرمایی که قرار بوده چند روز پیش پولی رو واریز کنه و هنوز نکرده، این موضوع رو یادآوری میکنید و بهش تذکر میدین تا اون زمان، خبری از کار و جلسه نیست؟
شنیدم بعضی مدرسهها فردای شب یلدا رو تعطیل میکنن که بچهها با خیال راحت به مهمونی و جمع گرم خانواده و اینا برسن.
والا تا جایی که یادمه زمان ما که هشت صبح اول دی برامون امتحان ریاضی یا عربی میذاشتن تا از همون یک دقیقه اضافه هم برای کسب علم و دانش استفاده کرده باشیم 😖
باید اعتراف کنم که تا یک سال ایدهی دقیقی نداشتم که بازنشستگی یعنی چی. میدونستم میخوام فقط روی کارهایی که دوست دارم متمرکز بشم، اما این کافی نبود؛ چون همون موقع هم بیشتر کارهایی که میکردم رو «دوست داشتم» و اصولاً این پافشاری و هزینه دادن، یکی از ویژگیهای شخصیتی من بود.
۲/۱۰
حتی اگه #طرح_صیانت همین الآن برای همیشه لغو بشه (که نمیشه)، اوضاع برای ما دیگه به حالت قبل بر نمیگرده: یه شمشیر داموکلس بالای سرمون هست که ممکنه شب بخوابیم و صبح در حالی بیدار بشیم که دیگه خبری از همین ارتباط حداقلی هم نیست.
مگه بعد از قطع اینترنت آبان ۹۸ ما آدمهای قبلی شدیم؟
مامانش سر کلاس بود. خواهرش خواب بود. خودش هم داشت کارتون میدید. من هم روی کاناپه چرت میزدم.
بهش سپردم: اگه اتفاق مهمی افتاد بهم خبر بده. طبیعتاً منظورم چیزایی مثل دستشویی و اینا بود.
خلاصه اینکه هر اتفاق مهمی توی کارتون میافتاد میاومد بیدارم میکرد و توضیح میداد 🤦🏻♂️
#ما4تا
بعد از یک سال، تازه فهمیدم لغت خوشآهنگ و هدف باکلاس بازنشستگی رو چطور باید تعریف کنم.
۵ سال پیش بود که اول اهداف سالانهام نوشتم:
«بازنشستگی یعنی برای معیشت روزانه و حفظ سطح فعلی زندگیام نیاز به کار تماموقت نداشته باشم».
بعد هم بعضی شاخصهای بازنشستگی رو تعریف کرده بودم.
۳/۱۰
جینگیل اومده بهم میگه: بابا بودن هم خیلی حوصلهسربرهها ...
+ چرا بابا؟
- آخه روزا که همهش میری سر کار، بعد میای خونه با ما بازی میکنی و حرف میزنی ... پس کی برای خودت وقت میذاری؟ برای خودت بازی میکنی؟
خلاصه اینکه این بچه فهمید و من نفهمیدم 🤦🏻♂️
#ما4تا
با رویکرد تبدیل تهدید به فرصت اگه نگاه کنیم، من که میرم دنبال اینکه قهوهخونه بزنم:
- درآمدش خوبه؛
- درآمدش نقده؛
- آدما ناراحت میان و اغلبشون سرحال میرن بیرون؛
- در صورت اجرای چیزی که رئیس جمهور گفته، بازارش هم احتمالاً رو به رشده.
فقط باید خودم رعایت کنم زیاد آلودهش نشم :))
#روحانی آب پاکی را ریخت روی دست ما:
«امیدوارم ما بتوانیم شبکه ملی اطلاعات را آن چنان تقویت کنیم که مردم نیازی به خارج نداشته باشند. رهبری هم در این باره دستور داده است.»
خوب دوستان استراتژی کشور مشخص شد. برای آیندهتان برنامهریزی بفرمایید :)
اتفاق بسیار بزرگ دیگهای که برام افتاده، نزدیک شدن به نوعی «حُریت» کاری بوده: جایی اگر فکر کردم چیزی اشتباهه و نمیتونم تغییرش بدم، قرار نیست بخاطر وابستگی مالی و فکر کردن به قسط آخر ماه، بمونم و تحمل کنم. میرم و عمرم (بعنوان نایابترین منبعی که دارم) رو حفظ میکنم.
۷/۱۰
فکر میکردم دامنهی عمل در حد تجویز دمنوش بابونه و جوشوندهی رازیانه و زالو انداختن باشه، اما کاشف به عمل اومد که نخیر! پزشکی در حد اعلا داره پیگیری میشه.
اگه جان آدمها براتون مهمه، نفس عمیق بکشید و ادامه متن رو بخونید!
چند مورد از تجویزها و شاهکارهای پزشکی «دکتر» ایناست:
۳/
⬇️
بینهایت خستهم.
ناامید نیستم، ولی چشمانداز امیدوارکنندهای هم نمیبینم.
دارم خودم رو روی زمین میکشم تا یا برسم به خط پایان، یا بالأخره سوت آخر مسابقه رو بزنن.
یه نفر زیر پست تولد پادکست در اینستاگرام نوشته: «بیاثر و پر هزینه».
حالا بیاثر بودن قبول: ممکنه برای کسی اثری نداشته باشه؛ ولی محتوای رایگان چطور ممکنه «پر هزینه» باشه رو نمیدونم.
امیدوارم کسی محتوای پادکست رو بهش نفروخته باشه :)
( ͡° ʖ ̯ ͡°)
یه کم گوشت و مرغ میخواستیم. رفتیم تو سایت یکی از استارتاپهای این حوزه که میشناختمشون. گفتم قبل سفارش چک کنم کِی میارن. بعد کلی معطلی پشتیانشون گفت در این ایام کار نمیکنیم.
اختیار بیزینسشون رو دارن؛ اما فردا که فِیل کردن، بعید نیست بگن تقصیر سرمایهگذار بود که ریسک نکرد.
مرحوم پدربزرگم میگفت: «خدا هرچی به من دادِهس، خُبِشا دادهس».
خدا هرچی به من داده هم خوبشو داده. واقعبینانه بخوام نگاه کنم، بهتر از خوبشو هم داده. خیلی بهتر از چیزی که میتونستم تصور کنم. خدا رو شکر.
۱. تزریق وریدی گلاب برای درمان کرونا! (خدا رو شکر بیمار زنده موند)
۲. خونگیری (حجامت یا فصد نبوده) از پا برای حل مشکل لختهی خون! (بیمار اولش فقط پاش درد میکرد، ولی الآن مدتیه که برای حرکت باید از واکر استفاده کنه)
۳. اضافه کردن آبِ شرب به سرم قندی نمکی (زنده موند!)
۴/
⬇️
اینا فقط چندتا از مواردی بود که من از #بزرگوار شنیدم. هروقت با اعتراض یا سوالی مواجه میشه هم چند تا مدرک (تو مایههای General Injection یا مشابهش) از موسسه TUV آلمان رو میکنه. کارت چاپ کرده و نزدیک تهران «کلینیک» و «مطب» داره. دریافتهاش هم طبعاً میلیونیه ...
۶/
⬇️
حالا و در اولین روز ۴۳ سالگی، میدونم که شاید حتی در ۴۵ سالگی هم نتونم بازنشسته بشم (چون این بازنشستگی نیاز به سرمایهگذاری هم داره و من از این موضوع عقبم).
حالا و با وجود ۳ فرزند، ترسم از چیزی که بهش میگن «بیکاری» ریخته و میدونم میتونم تا مدتی از پساش بر بیام.
۹/۱۰
راهنمای سادهی یک ارتباط مجازی:
۱. بعد از سلام و وقت بخیر و اینا، خوبه خودتون رو معرفی کنید، بگین از کجا هستید و شمارهی مخاطب رو از کجا دارین.
۲. سلام کردن خیلی خوبه، ولی برای ادامهی صحبت منتظر جوابش نباشید :) توی همون پیام مختصر و مفید موضوع «غرض از مزاحمت» رو بگین :))
🔽
پدر همسرم بعضی وقتا همسرم رو صدا میکرد «قلب باباش».
امشب وقتی داشتم برای جینگیل قصه میخوندم که بخوابه یه لحظه برگشت با محبت نگاهم کرد؛ جوری که قشنگ دلم لرزید. بهش گفتم: «بابا تو قلب منی»؛ و تازه فهمیدم اون «قلب باباش» یعنی چی.
[صد البته که جفتشونو یه اندازه دوست دارم]
#ما4تا
از یه بندهخدایی اکانت VPN میخرم که کیفیت پشتیبانی و خدمات بعد از فروشاش بابت اون 10 تومنهایی که ازم میگیره از نصف فروشگاههای اینترنتی بزرگ کشور بهتره.
دیروز ساعت ۱۲ آسترازنکا رو بعنوان دوز سوم زدم.
ساعت ۱۵ گلودرد داشتم،
ساعت ۱۸ خستگی،
ساعت ۲۰ منگی،
ساعت ۵ صبح تب خفیف،
ساعت ۱۱ سردرد و بدندرد وحشتناک.
دو تا علامت رو هم همزمان نداشتم:یکی که شروع میشد، قبلیش تموم شده بود.
واکسن ظرف ۲۴ ساعت برام دموی تمام عوارض کرونا رو پرزنت کرد.
الآن که فکر میکنم، خیلی خوشحالم که همون موقع رفتم سراغ عملی کردن یکی از مهمترین شاخصها: تنوع در سبد درآمدی.
اگر قرار بود برای تأمین معیشتم نیاز به کار کردن تمام وقت نداشته باشم، باید وابستگی به درآمدِ از جنس حقوق ماهانه رو کمتر میکردم و به صفر میرسوندم.
۴/۱۰
چه استدلالی یه سازمان رو میتونه قانع کنه به ساخت دو تا بیمارستان چسبیده به هم که تنها راه دسترسیشون از یه کوچه بنبست ۶ متریه مجوز بده؟
مزاحمت برای همسایهها و بیمارها به کنار، یه اتفاق کوچک میتونه کوچه رو ببنده و حتی دیگه آمبولانس هم به بیمارستان دسترسی نداشته باشه.
#تلسکوپ
از صبح چند بار اومده و با حالت دستوری گفته «نینی بس!». ما هم هاج و واج که یعنی چی.
آخر کاشف به عمل اومده که خانوم خودشو داره تصور میکنه که رفته پارک و تو صف تاببازی، داره اعتراض میکنه اون نینی که سوار تابه پیاده بشه تا خودش سوار شه :))
#ما4تا