نیم ساعت پیش تو مغازه نشسته بودیم یهویی صدای جیغ و داد و زجه یه خانوم اومد، کنجکاو شدیم رفتیم بیرون، دیدم بچه رو گم کرده و فریاد میزنه و گریه میکنه، قبل از اینکه برم ناهار بخورم با بچه دم مغازه ما بودن لپ بچه رو کشیدم از بس گوگولی و نمک بود، قلبم وایساد داشتم سکته میکردم، همه/۱
#رشتو
بذارید براتون بگم که شغل من چقدر توی ازدواج نکردنم تاثیر داشته و داره.
طبیعتا تعداد زیادی زوج جوان تشریف میارن برای خرید حلقه و سرویس و چرت و پرت و آشغالای بیتاثیر در زندگی، اما چنان با وسواس و فیس و افاده بررسی میکنن که مطمئنم خود طرف رو برای ازدواج اینجوری بررسی/۱
اصلا اینی که میگم با نیت بد یا بیادبی و اینا نیست، صرفا تجربه خودمه، شاید شما هم دیدین.
این پسر عینکی گوگولی سفید آروما که هیچکس انتظاری ازشون نداره یک کونکشای خوش شانسی هستن، همیشه هم کارشون راحت پیش میره.
حالا شکل منو هر کی میبینه میگه تو کصکش عالمی، همیشه هم تا دسته تو کونمه.
دست مادر رسید که فهمیدیم مادربزرگش بود، کبود شده بود از گریه. خانوما شما رو به همه مقدسات قسم وقتی محو ویترین میشید بچهها رو یادتون نره، ما خیلی میبینم بچه تو بازار ول باشه، گم میشن و تا حالا نشده که بچه رو پیدا نکنیم ولی نکنید شما رو به خدا، کار یه بار میشه.
پایان
دختر و پسرای جوان و عزیز و محترم، یه چیزی میگم نصیحت نیست بلکه بیشتر حتی درددله. من همه رفیقام ازدواج کردن و تنها من مجرد موندم، اطرافم آدم و دوست و آشنا زیاد هست چون تقریبا برونگرا هستم. بعضی این ازدواجها پایداره و بعضی تموم شدن. به خدمتتون عارضم که مقوله ازدواج و رابطه/۱
نه مال تو😂😂، اونجا دیگه میرینید. رفقای قشنگم پارتنرتون باید شما رو بخواد و شما هم پارتنرتون رو، زندگی یک فرآیند ساختنیه، تقدیم نمیشه به کسی، یکی رو انتخاب کنید که باهاتون تو ساختن شریک بشه نه مصرف کردن. سرتون رو درد آوردم، امیدوارم آدم حسابی زندگیتون رو پیدا کنید.
پایان
کف بازار هی دوربین مغازهها رو چک میکردیم، عجیب بود حتی صدای گریه نمیومد، اوج ناامیدی یه پیرمرد گفت دیدمش رو به فلان بازار میرفته، سریع همه رفتیم همون سمت، توله سگ کیکش رو میخورده و میرفته، تا کیکش تموم شده بود تازه سرشو آورده بود بالا فهمیده بود چی شده. خداروشکر سالم بچه به/۴
همه اینا در حال لرزش و سکته از شنیدن زجه مادر واقعا انجامش سخت بود، پیر شدم انگار تحمل این حجم از استرس رو ندارم، خلاصه با موتور با بچهها افتادیم کف بازار به جهات مختلف، ده بار با ۱۱۰ تماس گرفتن هیچکس نیومد. هییییچکس نیومد، هر چی میگذشت وحشت همه بیشتر میشد، مغازهها رو بستیم/۳
کاسبا جمع شدن و مردم اومدن، همکارام که دیده بودنش راه افتادن کف بازار دنبال بچه، من رفتم دوربینای بیرون رو چک کردم و دیدم که وقتی مادر از دهنه بازار میاد بیرون بچه با کیک تو دستش پشت مادرش میاد و میره سمت دیگه و مادرش نمیفهمه، همینجوری واسه خودش میره، زوم کردم تا چهره مشخص شه/۲
نکردن، به هرررررر چیزی گیر میدن، ششصدتا مغازه و بازار میرن، یک میلیون مدل مختلف تست میکنن و همیشه هرچی میخرن ناراضی میرن و پوزشونو کج میکنن علی الخصوص عروس خانوم، یعنی تقریبا در نود درصد موارد عروس ناراضیه، یعنی یک کیلو طلا براش بگیری بازم ناراضیه. حالا این که حلقه و سرویسه /۲
داماد که پسرش خدای نکرده چیزی که عروس میخواد رو نخره تا حسادت مادر عروس و تلاشش برای اینکه حتما هر چی مادر داماد میگه به کرسی ننشینه، یعنی با تمام وجوووودم کهیر میزنم و حالم بهم میخوره، خیلی وقتا از مغازه میرم بیرون تا نفس بکشم و همکارام ادامه میدن، سالهاست که تو این بازار هستم/۴
میخوای خرج کنی😳 و داماد له شده وسط مغازه و جالب اینکه میخرن و میرن، میفهمی چی میگم بت؟ من بودم دختره رو از وسط تا میکردم و فرو میکردم تو کون ننش همونجا ولی اون پسره میخره و میرن میشینن سر سفره عقد😐. تازه اگه خانواده سنتی مذهبی باشن که یاااااا حضرت عباااااااس، اصن قابل توصیف/۶
اونجا که میرن واسه آینه شمعدون نقره باید ببینی چه کونی جر میدن از فروشنده😁، حالا چرا من بدبین شدم؟ شما باید یک بار باشی و مادر عروس و مادر داماد با زوج محترم تو مغازه درحال خرید باشن تا بفهمی کرینج و آکوارد و همه این کلمات توییتری عجیب غریب اصن یعنی چی؟!! از تلاش نافرجام مادر/۳
هنوز هم یکی میاد و همه قبلیها رو با تمام قوا رد میکنه از عن بودن و بازم غافلگیر میشم. اکثر ��واقع هم داماد بدبخت خیلی ساکته و نظری نمیده تا ازش چیزی نپرسن، کلا انگار به خایههاش گیره زدن و تو فشاره، بارها شده که عروس گفته جلوی همه ما تو مغازه که خب دیگه مجبورم چون همینقدر/۵
چیزها من رو هزاراااان بار بیشتر از این مقوله پیچیده بیشتر ترسونده ولی مطمئنترم کرده که پارتنری انتخاب کنم که بفهمه بدون سرویس جواهر هم میشه خوشبخت شد، تازه اگه براتون تعریف کنم از اینایی که طلاق میگیرن و میخوان زودتر سرویس و حلقه رو بفروشن و با هم دعواشون میشه که این مال منه/۹
سه تا فروشنده تو مغازه خشک شدیم، اینا با هم دعواشون شد همونجا و ما از مغازه بیرونشون کردیم و حلقهها رو پس گرفتیم. این یه نمونه بود. به تعداد معدود بدون دختر پسرای نازی که خیلی ساده اومدن و باهم عشقی یه چیز خریدن و رفتن خودشون تنها، همشونم بچهها باعشق و مدرنی بودن خدایی. همین/۸
نیست که چه رخ میده و چه رفتارایی میبینم. یه مثال بزنم اپیلاسیون تکمیل شید، دو تا خانواده اومدن برای خرید، حلقه دختر طبیعتا کوچکتر بود و ارزونتر شد و همون بابای عروس وایساد و گفت ما ۶۰۰ تومن پول بیشتر دادیم برای حلقه لطفا نقدا پرداخت کنید😳، میفهمی چی میگم؟! گفت نقدا بدید😂، ما/۷
بالا بگیرید و با افتخار به جمع دوست و آشنا معرفیش کنید.
این چند روز اعصابم از دیدن یه رابطهای خرد شده واسه همین اینجا نوشتم خالی بشم. یعنی واقعا من تنهایی رو به یک رابطه سمی و زجرآور ترجیح میدم.
زندگیتون پر از عشق و آرامش.
پایان
حداقل در چند بُعد، نگاه مشترک به یه سری مسائل داشته باشه، علی الخصوص از لحاظ فرهنگی و اجتماعی. یعنی این موضوع انقدر مهمه که حتی ریخت و قیافه و هیکل و سکس هم تحت الشعاع قرار میده. مرد و زن هم نداره. مثلا اگه از یه شهر دیگه پارتنر انتخاب میکنی خیلی باید حواست باشه تفاوت فرهنگی /۴
ببینید خلبان فرانسوی قبل از پرواز با جنگنده رافائل چقدر قشنگ حرکاتش رو مرور میکنه. روحم از تن جدا شد.
راستی انشای در آینده میخواهید چه کاره شوید، همهی کلاس نوشته بودن دکتر ولی من نوشته بودم خلبان جنگنده ولی هیچوقت نشد.
از دید من خیلی فراتر از این چند خط و توییتای صدمن یه غاز و چرت و پرتای اکانتای فمینیست یا ضدزن و این روانشناسای زرد و تشنه توجه کف توییتره. حتی بحث مهریه و حق و حقوق زن و مرد در ازدواج هم انقدر ساده نیست، در عین حال که خیلی هم میشه ساده باهاش برخورد کرد. حالا اصل حرفم چیه؟/۲
شما با پارتنرت و خانوادهش چقدره؟ و در چه مواردیه؟ چرا این مثال رو زدم؟ چون همه اونایی که این مدل ازدواج کردن اطرافم دچار اختلافات اساسی هستن که اون روزای اول شور و عشق چشماشون رو روی این مسائل بستن، الان که چند سال گذشته مرتب براشون برجستهتر میشه. سر مضحکترین مسائل اختلاف/۵
دارن، جالبه که هیچکدوم هم مقصر نیست، صرفا تفاوت دیدگاهی دارن که بخاطر محیطی هست که توش بزرگ شدن و نمیدونن چجوری و کدوم رو توی کدوم فرهنگ حل کنن. اینجا اینم بگم که یاد بگیرید مذاکره کنید، مباحثه کنید، هم برای زندگی کاریتون و هم زندگی عاطفی خودتون، آدمی که توان مذاکره و بحث نداره/۶
طبیعتا بین همه این روابط بعضیاشون خیلی باکیفیتن و لذت میبرن، بعضیاشون معمولی و بعضیاشونم افتضاحه و صرفا بخاطر بچه یا از سر ناچاری ادامه میدن. اما برجستهترین و مهمترین نکتهای که از مجموع همه این مشاهداتم یاد گرفتم اینه که، خیلی خیلی خیلی مهمه پارتنری که انتخاب میکنی با تو/۳
تصممگیری من برای اتمام اون رابطه موثر بود، گفت: اگه روت نمیشه تو جمعهایی که میری، این بنده خدا کنارت باشه، قطعا انتخابت اشتباهه، و چقدر درست میگفت، من ناخودآگاه اون رو حذف میکردم و همراهم نمیبردم و روم نمیشد به روی خودم بیارم حتی. خلاصه که آدمی رو انتخاب کنید که سرتون رو /۹
همیشه توی هر بحث و جدلی محکوم به شکسته و صحبت کردن باهاش منجر به تنش میشه، یاد بگیرید انتظاراتتون رو بیان کنید. پارتنر شما پیشگو و غیبگو نیست. (عجب نکته طولانی شد😁)
یه چیز دیگه هم بگم و طولانیش نکنم، یه تراپیستی داشتم که خیلی ازش یاد گرفتم، با یه بنده خدایی دیت میرفتم و خیلی /۷
الان یک خانوم حدود هشتاد ساله توی مغازه ماست با دخترش که حدودا پنجاه سالشه، خانوم با عصا و پاهای ورم کرده و مانتوی بسیار کثیف و چشمانی که مرگ ازشون میباره، یعنی هالهای از مرگ اطرافشه به معنای واقعی، دخترش کمی غیرعادی به نظر میرسه، یعنی عقلش کامل نیست. مادر همچون عزارئیل با/۱
از قضا دیروز سر میز صبحانه با رفقا بحث یار و همسر و اختلافات زن و مرد در جهانبینی بود، این ویدیو یه جورایی ختم کلامه برای این موضوع، هر چند که خیلی ساده و بیغش و خونگیه.
یار خوب، همراه خوب، همسفر خوب و خانواده خوب تمام ماجراست
تمام تمام تمام ماجرای سفرِ زندگی همین همسفر خوبه
ازش خوشم میومد، کلی رفتار خوب و کاراکتر خوبی داشت ولی یه سری چیزا توی این آدم بود که من رو به شک مینداخت، با تراپیستم مشورت میکردم که چه تصمیمی در مورد رابطه بگیرم، از قضا یکی از موارد اختلاف فرهنگی بالا بین خانوادههامون بود. بعد از چند جلسه یه جملهای تراپیستم گفت که خیلی توی/۸
@setyaas1999
من شما رو نمیشناسم، این توییت اومد تایملاینم، خواستم بگم برچسب الکی به خودت نزن و این یارو خیلی مستحق فحشه که صرفا چون شما منو نمیشناسی خودداری میکنم. برو خدا رو شکر کن که با همچین الاغی کار نخواهی کرد
نیازمند یک مهمونی هستم که پوشتکی در بیدیر بیدیر دستی راست بیدیر بیدر دست چپم بیدیر بیدیر برقصم و همه ��دمایی که دوس دارم باهام برقصن
😂😂😂😂😂😂😂
پ.ن: من عین همین خانومه که آدامس میخوره، میرقصم متاسفانه
حالا اینکه فردا روز چیست؟ من نمیدانم و نمیخواهم که بدانم ولی همه وجودم پر از خشم و نفرت شده، بعضی پیرها ترسناکند، یا به شدت خرفتند یا به شدت قصیالقلب و بیرحم، از صمیم قلبم امیدوارم که یا پیر نشم یا اگر شدم حس و ادراک در من، قبل از خودم نمیرد.
ضمنا مزد زنجیر رو ما دادیم
پایان
این عکس بازوی مامانمه، دیروز توی حمام لیز خورده و اینجوری شده. هیچکس هم خونه نبوده پیشش، من الاغم سر کار بودم.
خدا میدونه چی گذشته بهمون، مواظب خودتون و عزیزانتون باشید.
یجوری حالم خرابه که حوصله فحش دادنم ندارم.
با دختر بدبخت رفتار میکنه و مرتب نیش و کنایه و طعنه میزنه و بدتر از همه تهدیدش میکنه، دختر ناگهان گریه میکنه و التماس میکنه که غلط کردم، دختر بدبخت یک زنجیر طلای مادر رو گم کرده و مادر آوردش اینجا که تاوان بده،دختر با گریه التماس میکنه و مادر بدتر تهدیدش میکنه و میگه فردا روزشه/۲
@its_aysuu
آخه نادان، اینجوری که هیچوقت وفاداری بوجود نمیاد، همیشه یکی بالاتر ایستاده، پس شعور و تربیت و اخلاق جاش کجاس واسه تو؟ بدبخت اون پسری که با تو بره تو رابطه با همه شهر در رقابته. من ریدم تو این نگاه احمقانه و چیپ.
به مناسبت اول مهر و به رسم هر سال، من ریدم تو روح پدر و مادر تک تک معلما و مدیرا و ناظمای دههی ۶۰ و ۷۰ که ریدن تو روح و روان ما بدبختا و مدرسه رو مثل افسران گشتاپو مدیریت میکردن تا ما تجربهی زیستن در اردوگاه نازیها رو داشته باشیم. امیدوارم زندگیتون غرق گوه باشه هر جا هستین.
سلام صبح شنبه بخیر
حمایتهای شب قبل رو پاسخ دادم
دم تک تکتون گرم
حمایت کنید تا همه از ایردراپ بهترین بهره رو ببریم💵
لایک=لایک
کامنت=کامنت
ریتوییت=ریتوییت
💵🚀🫧🍪
@GetBlockGames
$block
@ParamLaboratory
$PARAM
@Cookie3_com
$Cookie
@ricyofficial
$RICY
$BUBBLE
@ebzandi
گوساله
به همه مقدسات قسم کارت ملی طرفو دیدم کف کردم، اسمش بود م��تضی گوساله
اهل یه ده خیلی کوچیک بود به اسم چَمگوساله.
پیرمرد بود هر چی من نگاهش کردم جرات نکردم بپرسم چرا عوضش نمیکنی.
خیلی خشن بود
امروز یکی از رفقای گلم که از بچههای توییترم هست با بخشی از سودی که از کریپتو گرفته، نذاشت یه بنده خدایی بره زندان.
انقدر حالم خوب شد از این حرکتش که قابل وصف نیست.
بنازم به هرچی آدم بامعرفت و با مرامه.
افتخار کردم به رفاقتم.
حال خوب کنید
دست بگیرید
جای دوری نمیره
کفن جیب نداره
بذارید از عجایب شغلم بگم
امروز یه خانومی اومد تو مغازه با یه حالت طلبکاری گفت من همونم که الان تلفنی با شما حرف زدم و گفتین بیا، حالا من شماره به کسی نمیدم و اصن تلفنم غیر از یکی دو بار در روز زنگ نمیخوره، گفتم اشتباه میکنید خانوم یه بار دیگه چک کنید. گفت مگه شما فلانی نیستی؟😡/۱
بعید میدونم حسی بهتر از عشق و محبت عمیق نسبت به یک نفر در این دنیا وجود داشته باشه، شاید خیلی کلی باشه حرفم ولی تهش منظورم اینه زندگی با عشق خیلی قشنگتره.
براتون دلی پر از عشق آرزو میکنم
آرزو میکنم یکی بیاد که خودتون نفهمید چجوری شد اینجوری شد.
♥️
امروز در منزل به آشپزی پرداختیم و خاطر همایونی بسی مشعوف گشتندی ولی معده همایونی در مرز انفجار قرار گرفتندی و در ورزش و رژیم ریدندی.
گفته بودین پسری که آشپزی بلده چند هیچ جلوعه؟
روزهای قشنگی نیست، همینجوری حال خوشی نداشتم، امروز خبر فوت برادر رفیقم شارکی رسما کمرمو شکست، توی دو هفته دومین خبر مرگ یک جوان. هیچ صحبتی برای آرام کردنت بلد نیستم حتی، فقط من رو در غم خودت شریک بدون😔😔
@sharky_jon
حالا که این توییت داره خونده میشه، حتما کوتها و منشنها رو بخونید. خیلیا معتقدن اونی که خرج نداره ارج نداره و دارن میگن علنا، من بازم روی حرفم تاکید میکنم که این نگاه از بنیاد اشتباهه، پسری که با خرج تورو نگه داره مشکلات دیگهشو جای دیگه حل میکنه، با خرج تراشیدن کسی مهم نمیشه/۱
#رشتو
بذارید براتون بگم که شغل من چقدر توی ازدواج نکردنم تاثیر داشته و داره.
طبیعتا تعداد زیادی زوج جوان تشریف میارن برای خرید حلقه و سرویس و چرت و پرت و آشغالای بیتاثیر د�� زندگی، اما چنان با وسواس و فیس و افاده بررسی میکنن که مطمئنم خود طرف رو برای ازدواج اینجوری بررسی/۱
من اینجا عکس از صبحانه خودم میذارم، میان بم فحش میدن و هوایی میزنن که برو اینستاگرام، ولی نمیدونن من با همین خرده گرهها به زندگی وصلم. اسم اینجا روشه، رسانه اجتماعی، و خودش قابلیت آپلود عکس رو فراهم کرده، درسته که نوشتارمحوره ولی نگفته شما عکس و ویدیو نذار، شما سختته بلاک کن/۱
سلام جوان ایرانی، دیشب توییتم فیواستار شده و گیجم، اول خوش آمد بگم به رفقای جدیدم و بگم من چیز جدید و بدرد بخوری ندارم بگم، بیشتر غر میزنم و فحش میدم، امیدوارم ناامید نشید. امروز نم بارون زده و هوا ابریه پس در نتیجه حال من خوبه. میرم باشگاه و بعد خدمت میرسم🤍
سلطان بلامنازع لوپس سرلشگر خلبان محمود اسکندری
پ.ن: لوپس یعنی پرواز در ارتفاع پست
از خلبان اسکندری پرسیدن از کجا میدونی تا کجا میتونی بیای پایین؟ جواب میده انقدر میام پایین که گوشه چشمم اشک جمع میشه، اونجا میفهمم دیگه نباید بیام پایینتر.
روحش شاد این قهرمان وطن