اصل اول:کار خودشونه!اسم سرخپوستیم:منشن دهنده با یک بیت شعر.انضباط۹/۷۵.دشمن سرسخت سرمایه مداری خصوصا از نوع مذهبیش.بیخیال ترینم!اسطوره بدشانسی.متعهد به لِی لِی
چند شب پیش از کنار یه وانتی رد شدم دیدم انبه های خوبی داره قیمتش هم خوبه دو تا انبه گرفتم شد ۱۰۰ تومن
بعدشم یه سفر به سمت پاساژ لیدوما تو شهرک غرب گرفتم
به مبدا که رسیدم دیدم سه تا جوونن که یکیشون رو ویلچره
صندلی جلو رو دادم عقب و انبه هارو از رو صندلی ورداشتم
رشتو۱
#داستان_اسنپ
دیشب یه پسره مسافرم بود که ۶ دقیقه طول کشید تا بیاد
من سرم تو گوشی بود و متوجه نشدم و الا لغو میکردم سفرو که یاد بگیره
سوار که شد گفت شماره کارتتون رو محبت میکنین لطفا؟
شماره کارتو دادم و گفتم لطفا توقفش رو هم حساب کن
گفت توقف؟ همه ش ۱ دقیقه شد
گوشی رو گرفتم
رشتو ۱
#داستان_اسنپ
یه مسافر خانوم سوار کردم رفت و برگشت به سمت لویزان داریم میریم مچ نامزدش رو در حال خیانت بگیریم
الان تو ترافیک همت هستیم رسیدیم گزارش میدم بقیه داستان رو
#داستان_اسنپ
داستان اسناد sfo که تا زاکانی اسمشو برد پورمحمدی قفل کرد چیه؟
پلیس ضد کلاهبرداری انگلیس sfo از دفتر عباس يزدانپناه تو لندن اسناد فساد قرارداد کرسنتو پیدا میکنه و به مراجع بین المللی میده
مراجع هم تحویل ایران میدن و نهایتا تحویل گیرنده نهایی یعنی سازمان بازرسی کل کشور میشه
رشتو ۱
نمیشه ما ۱۳ میلیون نفر (بدون رأی های منت گذاشته شده) با آقای جلیلی بریم یه جزیره ای و از صفر شروع کنیم
خودمون کارخونه بسازیم
ماشین بسازیم
خونه بسازیم
یه کشور تشکیل بدیم و اسمشم بذاریم کشور شهید رییسی؟🥲🥲
گفتم به شرط اینکه قول بدی دیگه هیچوقت نخوای شغل کسی رو بهش یاد بدی!
گفت باشه
گفتم نه باید بگی باشه قول میدم
با بی میلی و از سر اجبار گفت باشه قول میدم
تا خود مقصد سکوت کرد و وقتی که داشت پیاده میشد گفت خداحافظ
گفتم خداحافظ مربی 😄
به نظرتون درس گرفت ؟
پایان
فکرم درگیر اینه که چی میشه که اینا حاضر میشن قید آبروشون رو بزنن ولی صد تومن پول انبه رو ندن؟!
من اگه همچین غلطی کرده بودم هرچی پولش بود رو میدادم ولی از آبروم نمیزدم
شاید دلیلش اینه که فجازی براشون کیلو کیلو اعتبار خلق میکنه و مشکلی ندارن که گرم گرم ازش خرج کنن
پایان
✍️🏾شوفرنوشت
این دختر خانوم چینی مسافرم بود اسمش بینجول بود و ۲۲ ساله بود
تو دانشگاه الزهرا رشته زبان فارسی میخوند
مسلمون بود ولی ایغور نبود
ازش پرسیدم سنی هستین یا شیعه؟
گفت فرقی نداریم و همه مون مسلمون هستیم و من سنی هستم
گفتم همه برادر و خواهر هستیم ولی فرقهایی داریم
رشتو۱
#داستان_اسنپ
واییی یه حرکت زدم که خودمم باورم نمیشه و برگگگگگام ریخت
دوتا مسافر آقا و خانوم سوار کردم که تو مسیر داشتن از انتخابت و پزشکیان و خاتمی و... حرف میزدن
از حرفهاشون متوجه شدم کاملا اصلاحطلب هستن
منم طی یه حرکت ابراهیم گونه گفتم منم به دین و آیین شما هستم و قاطی بحثشون شدم :)
رشتو ۱
من رئیسی چکم مثبته
قاسم چکمم مثبته
۵۷ چکمم مثبته
ایران چکمم مثبته
شماها چی؟
هرزه چکتون مثبته
ناتنیاهو چکتون مثبته
تجزیه چکتون مثبته
حتی ابن ملجم و یزید چکتون هم مثبته
من هر کجا حیا و مبارزه با ظلم باشه مثبتم
شماها هرکجا هرزگی و کودک کشیه مثبتین
خدارو شکر مث شما نیستم
✍️🏾شوفرنوشت
هدف مبارزه و براندازی : لخت شدن
ابزار مبارزه : لخت شدن
شیوه مبارزه: لخت شدن
نحوه شادی : لخت شدن
نحوه عزا : لخت شدن
شعار : هیز توی هرزه توی زن آزاده منم ! 😐
یه چیزی بگم وسط تابستونی خزون بشین!
کردها معمولا با ترکها یه رقابت و اختلاف سیاسی دارن و به نامزدهای ترک رای نمیدن
اما تو این انتخابات هر سه استان کردنشین کردستان کرمانشاه و ایلام به پزشکیان با امار قریب به ۷۰ درصد رای دادن!
حالا چرایی این قضیه چیه ؟
رشتو۱/۲
خم شد و از تو جیب کنار پاچه شلوارش نایلون انبه هارو در آورد و داد دستم
گفتم آخه حروم خوری واسه دوتا انبه ؟ هیچی نگفت
رسیدم کنار یارو ویلچریه و بوق زدم برگشت نگام کرد
گفتم واسه همینه که از اینستا بدم میاد چون به هرچی آفتابه دزده اعتبار داده که بشن مرجع اجتماعی مردم !
رشتو ۱۰
خانومه گفت آخه غزه و عربها به ما چه ربطی داره
گفتم آره خو جزو مسائل انسانیه به شما مربوط نیست
گفت نگهدار آقا همینجا پیاده میشم
در ماشنیم محکم بست
فکر کنم بهش برخورد ولی من که چیزی بدی نگفتم و حرف خودش رو تایید کردم
مردم چقده بی جنبه شدن 😕
#داستان_اسنپ
و به جلیلی رای میدم
خانمه گفت من به پزشکیان امیدی نداشتم و دور اول رای ندادم اما دور دوم به جلیلی رای میدم که بیاد خراب کنه و ادعاشون برای همیشه بخوابه
خدا سرشاهده تمام این گفتگو عین واقعیته فقط خیلی کوتاهش کرد
فکر کن اصلاحاتی رو قانع کردم به جلیلی رای بده برگهام😄
✍️🏾شوفرنوشت
به یه دختره شکلات تعارف کردم همزمان که داشت ورمیداشت گفت شیرینی چیه؟
گفتم پیروزی فلسطین
شکلاتی که ورداشته بود رو انداخت توش گفت ممنون
بلافاصله گفتم هه حرکتتون خیلی تاثیرگذار بود حماس ناناعت شد
اسرائیلم اعلام کرد همه دلگرمی ما به شکلات ور نداشتن خانوم پناهیه ۱/۲
#داستان_اسنپ
سالها داد زدیم و حنجره پاره کردیم و گفتیم هاشمی رفسنجانی افکارش لیبراله
گفتین هاشمی فرمانده جنگ امامه
گفتیم اطرافش پر از حلقه های فساده
گفتین سردار سازندگیه
گفتیم گفتیم مهدی و فائزه
گفتین تا دادگاه محکوم نکرده تهمت نزنین و شما از رهبری و شورای نگهبان و.. بیشتر میدونین؟
رشتو ۱/۵
سمت عقب که ببینه چقده از لحظه ای که رسیدم گذشته
بهش گفتم نگاه کن گوشی رو
ولی سرش رو کرده بود تو گوش خودش و عمدا بی محلی کرد و نگاه نکرد گوشی رو
راستش این رفتارش بهم برخورد ولی چیزی نگفتم
یه دقیقه بعدش بهم گفت من هزینه توقف رو هم زدم ولی قانون اسنپ تا ۱۰ دقیقه باید وایسی
رشتو۲
گفتم اون مال خیلی وقت پیشه و الان شده ۵ دقیقه
گفت من خودم خواهرم تو اسنپه زنگ بزن اسنپ و بگو خانوم رحیمی کیه !
گفتم کاری ندارم خانوم رحیمی کیه هرکی باشه قانون اسنپ ۵ دقیقه س که البته همونشم غلطه و نباید باشه
گفت نه ده دقیقه س
گفتم شما میخوای شغل خودمو به خودم یاد بدی؟
رشتو۳
گفتم شماره کارت بدم یا دفعه قبل که بهت دادم هنوز داریش؟
چند ثانیه سکوت کرد و بعدش گفت داداش ببخشید میشه بیخیال بشی ؟
گفتم ولی قول مردونه دادیم و گفتیم هرکی نده نامرد روزگاره
گفت میدونم منم نگفتم نمیدم ولی میشه شما بیخیال بشی؟
گفتم باشه ولی شرط داره
گفت چه شرطی ؟
رشتو۷
گفتم نامرده روزگاره هرکی نده و بزنه زیرش
گفت باشه
همون جا زنگ زدم اسنپ و گوشی رو گذاشتم رو اسپیکر
پاسخگوی اسنپ که جواب داد گفتم ببخشید زمانی که برای مسافر باید صبر کنیم تا سوار بشه چند دقیقه س ؟ گفت ۵ دقیقه
گوشیو قطع کردم پسره سکوت مطلق کرده بود و حس میکردم حتی نفسم نمیکشه
رشتو۶
یه دونه نون سنگ بزرگ و کامل تو نایلون کنار دستم بود میخواستم واسه شام ببرم خونه انقده هیجان و استرس داشتم نفهمیدم کی این نون سنگکه رو خوردم و تموم شد
بگو آخه تو چرا استرس داری بدبخت 🤦🏽
گفتم مکث نداره یا قپی اومدی و فقط واسه اینکه چهار قرون پول توقف رو ندی گفتی خواهرم تو اسنپه و یا از حرفت مطمئنی و الان یه تومن میبری و شغلمم به من یاد میدی
با خودش فکر کرد این لابد میخواد بعدا زنگ بزنه و منم جوابش رو نمیدم بعدا و قبول کرد و باهام دست داد
رشتو۵
گفت آره باید کارتو یادت بدم که خوب یاد بگیری و مشکل برای مردم پیش نیاری!
(اینجا باید لنگش رو میگرفتم و از ماشین پرتش میکردم پایین که بفهمه کت تن کیه ولی خودمو کنترل کردم)
یه دفعه دستم رو به حالت دست دادن گرفتم عقب و گفتم سر یه تومن شرط میبندی؟
یه لحظه سکوت کرد و موند چی بگه
رشتو۴
خب بیشعور قبل اینکه من دو کیلومتر راه رو بکوبم بیام زنگ بزن اینو بگو
گذاشته برسم دم خونه ش پیام میده که دیگه کنسل نکنم مثلا!
یعنی فرهنگ استفاده از گاری رو هم نداره چه برسه به اسنپ
#داستان_اسنپ
و عدالت جزو اصولشه و معتقده خدا باید عادل باشه اما شما میگین خدا میتونه ظالم باشه و اشکالی نداره و برای همینه که راحت میتونین ظلم رو بپذیرین
از حرفام تعجب کرد و براش جدید بودن
گفتم حتما تاریخ صدر اسلامو مطالعه کن
گفت با این حرفهای شما خیلی مشتاق شدم که بدونم و حتما میخونم
پایان
گفتم بعید میدونم کسی دوتا انبه رو با آشغال اشتباه بگیره ولی باشه اشکالی نداره پس پولشو بده
با تعجب پرسید پول ؟ گفتم بله پولش رو میدی تا یاد بگیری دفعه بعد چیزی رو دادن دستت پرتش نکنی
گفت داداش بیخیال
گفتم نه بیخیال نمیشم همین الان پولش رو باید بدی
بعدشم سر و کله اون دوتا
رشتو۸
گفت چه فرقی ؟
گفتم ۵۷ کشور اسلامی داریم اما تنها ۳ کشور شیعه ی ایران و عراق و یمن و حزب الله در عمل از فلسطینی های سنی دفاع میکنن و ۵۴ کشور دیگه یا تقریبا سکوت کردن یا با اسرائیل همکاری میکنن
گفت بله درسته
گفتم این به خاطر فرق در اعتقادات ماست
شیعه هرگز ظلم رو نمیپذیره
رشتو۲
پیدا شد و ویلچریه گفت چی شده دایی؟
گفتم نایلون انبه که دادم دستت کو؟
گفت من دادم دست این
اونم گفت من پرتش کردم
گفتم باشه پرتش کرده باید پولش رو بده
یه سری تکون داد و گفت باشه داداش بعدشم رفت
گفتم چی شد؟ کجا میری ؟
گفت الان خودش باهات حساب میکنه
یه چند متر که دور شدن پسره
رشتو۹
سه تا دختر که کله شون بو قرمه سبزی میداد مسافرم بودن
یکیشون به اون دوتا گفت وای من دیگه جرئت نمیکنم در نونوایی برم
اون دوتا هم گفتن آره ماهم
من تعجب کردم و ازشون پرسیدم چرا؟
یکیشون گفت تو کارتخوان نونوایی ها دوربین داره هرکی بیحجاب بره نون بگیره ازش عکس میگیره! ۱/۲
#داستان_اسنپ
سید مهدی خاموشی هستن رئیس اوقاف
ملک صد ها میلیاردی اوقاف رو با ماهی یک میلیون تومن به عروسشون خانوم مونا چایچیان اجاره دادن!
عجب خاندانیه این خاندان خاموشی ! دوستان اهل فن میدونن چی میگم
«عروس بازی در اوقاف»
۱. اخیرا مطلع شدم در قزوین ما یکی از بزرگترین موقوفات چند صد هکتاری استان متعلق به حسینیه امینیها را تقریبا بصورت رایگان به یک دختر خانم متولد ۶۹ واگذار کردهاند.
کنجکاو شدم ببینم ایشان آقازاده کدامیک از مسئولین است؟
از نتیجه جستوجو بهت زده شدم…
اذان ظهر شده بود و پیامبر هنوز نیومده بود مسجد هرچی به انتظار نشستن خبری از پیامبر نشد
یکی گفت حتما کار خیلی مهمی پیش اومده که پیامبر نیومده و الا پیامبر هیچکاری رو به نماز اولویت نمیده
یه عده پا شدن برن ببینن چه خبره به کوچه بنی هاشم که رسیدن-
۱/۶
سکوت کردم و دیگه چیزی نگفتم
انگاری منتظر بود ازش آدرس پیجش رو بخوام یا تعجب کنم و بگم واییییییی تو چقده خفنی ولی من سکوت کرده بودم و اونم داشت بر و بر نگام میکرد
آخرش طاقت نیاورد و گفت میخوای پیجم رو ببینی؟
گفتم نه من اینستا ندارم و باهاشم حال نمیکنم الکی آدمارو گنده میکنه
رشتو۵
@liliitslili
چون شما فقط اون یه ۶ دقیقه رو میبینین و براتون مسئله مهمی نیست
من اگه روزی ۳۰ تا سرویس جا به جا کنم و هرکدوم ۶ دقیقه معطل کنن میشه روزی ۱۸۰ دقیقه و درآمدم نصف میشه !
ضمنا اگه بعد از آماده شدن درخواست بدین بدون تاخیر سوار اسنپ میشین
رفتم کنارشون و دو تا بوق زدم یکیشون اومد سمت ماشین و گفت کرایه رو که دادیم
گفتم بله ولی نایلون انبه من کو؟
گفت انبه ؟ کدوم انبه ؟
گفتم همون نایلونی که وقتی ویلچر رو گذاشتم تو صندوق عقب دادمش دست دوستت و اونم گفت دادمش عقب
گفت اها اونو میگی؟ من فکر کردم آشغاله انداختم دور
رشتو۷
بدجوری خورد تو پرش و دیگه سکوت کرد
وقتی رسیدیم مقصد رفتم ویلچر رو براشون آوردم پایین کرایه رو داد و گفت ببخشید ۵ تومنش کمه !
گفتم اشکال نداره
(به جای اینکه بابت زحمت ویلچرش کرایه رو اضافه بده یه چیزی هم کمتر داد!)
وقتی که رفتن عقب رو نگاه کردم دیدم نایلون انبه نیست
رشتو۶
که بشینه جلو و راحت باشه
یکیشون بغلش کرد و گذاشتش رو صندلی جلو ماشین
نایلون انبه هارو دادم دستش و گفتم اینو تا مقصد برام نگه دارین لطفا
گفت باشه داداش
رفتم پایین و ویلچر رو براشون تو صندوق عقب جاگیر کردم و بستمش
وقتی اومدم نشستم بهم گفت انبه هارو دادم عقب برات نگه دارن
رشتو۲
یه بار دوستم یه دختر خوب معرفی کرد و ما هم رفتیم خواستگاری و بعدش رفتیم تو اتاق واسه صحبت کردن
اولین سوال پرسید شما نماز شب میخونین دیگه؟
منم در حالی که موزم رو پوست کنده بودم و یه تیکه بزرگش رو گذاشته بودم گوشه لپم گفتم نماز شب همونه که بعد اذان میخونن و هفت رکعته؟
ادامه 👇
گفتم باشه داداش
تو مسیر با هم صحبت میکردن و لهجه شون کاملا مشهدی بود
دوتاشون صورتشون رو بوم نقاشی کرده بودن و همه ش خالکوبی بود
گوشواره هم انداخته بودن
پشت چراغ قرمز فردوسی که رسیدیم یه خانومه که اونجا گل میفروخت اومد کنار شیشه و شروع کرد با پسر ویلچریه صحبت کردن
رشتو ۳
بهش گفت همیشه تو اینستا کلیپهات رو میبینم و خیلی خوبی و...
بعدشم زنه بهش گفت آره دایی
پسره هم خندید و گفت آره دایی
(فکر کنم تکیه کلام کلیپهاش بود)
چراغ سبز شد و حرکت کردیم
بهش گفتم اینفلوئنسر هستی؟
گفت آره
گفتم چقده فالور داری؟
فکر کنم گفت یک و صد یا یک و سیصد
رشتو ۴
اون سالها که هنوز اسنپ جا نیفتاده بود و کار منم اسنپ و مسافرکشی نبود گاهی اوقات که بیکار بودم یه کاغذ صلواتی میزدم جلو شیشه ماشینم و میرفتم پایین شهر مردم رو جا به جا میکردم تهش هم که پیاده میشدن و میخواستن کرایه بدن میگفتم فقط سه تا صلوات واسه سلامتی و ظهور امام زمان بفرست
رشتو۱
#رشتو ۱
خونم به جوش اومده.
امشب به معنای واقعی از یه ظلم آشکار رگ گردنم باد کرد
یه روایت دارم بد دارم و توییتش میکنم برام هیچ مهم نیست که جاجم میکنین یا از دایره تون میندازینم بیرون یا هر چیزی دیگه
ما برای #ماله_کشی اینجا نیومدیم
این اتفاق واسه امشبه (شب عید قربان هستش)
از پشتیبانی اسنپ زنگ زدن گفتن مسافر گزارش داده که شما در حین رانندگی مواد مخدر استفاده کردین!
حالا داستان چیه ؟ چند ماهیه که مفصل زانوم درد گرفته و در حین رانندگی کندور میجوم
مسافر کند مغز ناقص العقل هم دیده من از این نایلون کندور گذاشتم دهنم فکر کرده مواده!
#داستان_اسنپ
وبعد از هاشمی باقدرت وارد میدان شدیم
اینجا دیگه من طی یه حرکت رونالدینیوی چپ رو نگاه کردم و پاس رو به راست دادم و گفتم از شما چه پنهون من به همین دلایل میخوام به جلیلی رای بدم برای زنده موندن اصلاحات
آقاهه گفت دور اول اشتباه کردم وبه پزشکیان رای دادم ولی الان با حرفت موافقم
رشتو۵
واکنشهای مسافرهام به این حرکت جالب بود دونه دونه مینویسمش
یه اقای میانسال پرسید شیرینی چیه؟
گفتم سگ کشی که تو اسراییل شده
گفت ببین من اصلا این رژیمو (ج.ا) قبول ندارم ولی اسرائیل خیلی واسه ایران شاخ شده بود و دور ورداشته بود باید پوزه ش به خاک مالیده میشد دمشون گرم
#طوفان_القدس
چیزی که باعث وخیمتر شدن قضیه میشه اینه که پدر سعید جلیلیه که واقعا کرد هستش !
قسمت ترسناک این قضیه اونجاست که این ناآگاهی های خیلی سطحی تو عصر رسانه داره اتفاق میافته!
و اینکه واقعا نجابت جلیلی تو نپرداختن به این قضایا رو میستایم که حاضر نشد به هرقیمتی رأی بگیره
✍️🏾شوفرنوشت
این اسناد رو مسکوت گذاشت و به جیب تک تکمون ضرر زد
ایشون مزد این خوش خدمتی به خاندان هاشمی رو گرفت و تو دولت روحانی که خیلی از وزراش سهمیه هاشمی رفسنجانی بودن شد وزیر دادگستری!
حالا ایشون ادعای نجات من و تو رو داره دوستان
در پایان هم توجه شما رو این مصاحبه ش جلب میکنم
✍️🏾شوفرنوشت
هروقت شما پشتیبان نون و آب ما بودین مام پشتیبان خواسته های دسته چندم شما میشیم!
خسته شدیم از بس مطالبات مزخرف شما اولویت داشت به نونهای گم شده از سر سفره ما
میگیم توقیف میشیم میگن به درک! نپوشیدن روسری ما از توقیف شدن ماشین شما مهمتره باید واسه خواسته های ما زورکی هزینه بدین
بعدش سه تایی شروع کردیم از آسیبهای که پزشکیان به جبهه اصلاحات وارد خواهد کرد گفتن
یکیشون گفت ضربه پزشکیان مشخصا از ضربه روحانی سنگین تر خواهد بود
گفتم به نظرم از اونجایی که هرکی رای بیاره باید بره با ترامپ فایت بده جلیلی یا پزشکیان هرکدوم که رئیس جمهور بشه مرگ گفتمان خودشو
رشتو۳
شروع کردم از دوران پر شکوه اصلاحات صحبت کردم و از عظمت سید محمد خاتمی
خوب که همدل شدن باهم شروع کردم از ضعف های بزرگ پزشکیان گفتم که اونا هم تایید کردن و همراهی کردن
یکیشون گفت اصلا پزشکیان اصلاحاتی اصیل محسوب نمیشه
گفتم آره خودشم تو مناظرات گفت اصلاحاتی نیستم
رشتو۲
آقا قضیه اینجوریه که پسره به دختره میگه میخوام برم خونه مادربزرگم مهمونی
دختره هم شک میکنه
اینکه الان اومدیم در خونه مادربزرگش و پسره اینجاست یعنی پسره راست میگفته
دختره خیلی مطمئن بود به خیانت پسره ولی ضایع شد کاملا
رقم میزنه به نظرم بهتر بود آقای خاتمی از پزشکیان حمایت نمیکرد و میذاشت این ۴ سال اصولگراها گند بزنن و بعدش ما با یه چهره جوان مثل مثلا جهرمی بیایم و ۸ سال پرشکوه مثل دوران اصلاحات رو برپا کنیم
اونا هم تایید کردن یکیشون گفت بله مثل دوره دوم رفسنجانی که ما چپها بازی نکردیم
رشتو۴
رئیس سازمان بازرسی کل کشور حاج آقای پورمحمدی بود که به تازگی از وزارت کشور دولت احمدی نژاد عزل شده بود و توسط هاشمی شاهرودی به ریاست این سازمان منصوب شده بود
ایشون اما چیکار کرد؟
اسناد به اون مهمی رو به جای ارائه به دادگاه لاهه بایگانی کرد و باعث شد تو دادگاه بازنده بشیم
رشتو۲
یه بارم شب جمعه بود و تا صبح کار کرده بودم خسته بودم و چشمهام پر شده بود از خواب
هوا هنوز تاریک بود و داشتم میرفتم خونه که رسیدم پشت یه چراغ قرمز و یه دقیقه ای زمان داشت که سبز بشه
همه جا کاملا خلوت بود و هیچ جنبنده ای دیده نمیشد
شیشه رو دادم پایین که هوای
رشتو ۱/۲
#داستان_اسنپ
و میلیاردها دلار متضرر بشیم!
همین تازگی مجددا به پرداخت ۲ میلیارد دلار غرامت به کرسنت محکوم شدیم!
حالا چرا این کارو کرد؟
اول اینکه چون پای مهدی هاشمی تو این پرونده گیر بود و يزدانپناه شریک یا عامل مهدی هاشمی بود و ایشون میترسید از اینکه با هاشمی رفسنجانی درگیر بشه
رشتو۳
رسیدیم
خب به محض اینکه رسیدیم تو کوچه یه ماشین با مشخصاتی که دختره داده بود ته کوچه دیدم و به دختره گفتم اونم خوابید کف ماشین که نبیندش
از کنار ماشین رد شدیم پسره هم کنار ماشین بود
داره از ترس میلرزه و استرس داره به شدت بیچاره
توپ طلای مارادونا که سال ۱۹۸۹ تو ایتالیا ازش دزدیده شده بود تو فرانسه پیدا شده و یه مجوعه دار فرانسوی داره به حراجش میذاره
خانواده مارادونا شکایت کردن ولی دادگاه فرانسه به سود شخص فرانسوی رای صادر کرد و گفت طبق قوانین فرانسه توپ طلا متعلق به مرد فرانسویه!
میدونین چرا؟
۱/۳
یکیشون گفت تازه اگه حرف سیاسی هم بزنی ضبط میکنه صداتو
دیدم اینا خیلی شوتن یه فکر شیطنت آمیز به ذهنم رسید
گفتم خب میدونین که اسنپ مال سپاهه؟ گفتن آره
گفتم اینم میدونین که راننده اسنپها همه سپاهی هستن؟
سکوت سنگینی ماشین رو فرا گرفت و تا خود مقصد حتی یه کلمه هم حرف نزدن! 😁 ۲/۲
آره اگه یادم نره میخونم
دختره تندی از جاش بلند شد و گفت من دیگه حرفی ندارم و رفت بیرون
نامرد حداقل نذاشت موزم رو تموم کنم 😄
چیه آخه این ملاک های فانتزی که واسه ازدواج دارین
اولین سوالو نماز شب؟ آخه مگه نکیر و منکری دختر
دلیل دیگه اینکه اگه این اسناد رو میشد و دولت احمدی نژاد تو پرونده کرسنت پیروز میشد واسه انتخابت سال بعد (۸۸) یه امتیاز ویژه داشت و باهاش میتونست هم خاندان هاشمی رو بکوبه هم دولت خاتمی رو که قرارداد تو دولتش بسته شده بود!
و ایشون به دلیل کینه ی اخراج شدن از دولت احمدی نژاد
رشتو۴
بخشی از غیرت واسه من یعنی اینکه: نصف شبها خانومها رو (فارغ ازهر تیپ شخصیتی و نوع پوششی که دارن) که میرسونم مقصد سر کوچه منتظر میاستم که کلید بندازه و از در بره تو بعد حرکت میکنم میرم
#داستان_اسنپ
#اسنپ
به نام خدای ما پا برهنه ها
برای شورش علیه اشرافیت سیاسی
برای عبور از وضع موجود
برای ارزش نهادن به دستهای پینه بسته
برای اینکه خود بزرگ خوانده ها برایمان تصمیم نگیرند
برای تو دهنی زدن به پدرخوانده ها
برای جرم شدن تفاوت آقازاده ها با جامعه
برای مردم
برای ایران
#سعيد_جلیلی
نوبر اصلی قصه رو هم یادم رفت بگم
چون تو پرونده کرسنت ما محکوم شدیم و طرف ترکیه ای هم با استناد به کرسنت بابت گرانفروشی شکایت کرد و محکوم شدیم به جریمهی یک میلیارد و هشتصد و هفتاد و پنج میلیون دلاری به ترکیه وصدور حداقل 14 ماه گاز مجانی همراه با کاهش 13/3 قیمت بعد از ۱۴ ماه!
چون تو این ۳ تا استان کردنشین شایعه کرده بودن که پزشکیان(که همه جا گفته ترکه و همه اینو میدونن) کرد هستش!
و آقای پزشکیان هم تو سفر تبلیغاتی به کرمانشاه با علم به این قضیه با چند ثانیه کردی حرف زدن میخ این شایعه رو محکم کردن و رای خودشون رو گرفتن
رشتو ۲/۳
آخر شب بود و دور میدون قائم (بین شهرک محلاتی و سوهانک، منطقه یک) واساده بودم که یه سفر سمت مرکز شهر بگیرم و برم خونه که یه خانوم با یه بچه بغلش از جلوم رد شد و اومد کنارم
با صدای لرزون و پر از استرس گفت آقا شما اسنپ هستین؟ گفتم بله گفت میشه منو ببرین تهرانپارس؟ .۱
#داستان_اسنپ
قالیباف همیشه پر بوده از کارهای نمایشی و بدون سود
رئیس پلیس بود و رفت مدرک خلبانی ایرباس گرفت در حالی که میدونست پشت ایرباس نمیشینه
الانم رفته استاد تمامی رو گرفته در حالیکه وقت تدریس و تحقیقو نداره
وقتیم رئیس مجلس بود سودای ریاست جمهوری کرد در حالی که میدونست سر نخواستنش دعواست
هزاران بار بیشتر از اون تعدادی که با شمشیر یا با معجزه های پیامبر مسلمان شده باشن با محبت و اخلاق پیامبر مسلمان شدن
ادای دین کوچکی بود به روح عدالت و مهربانی و تواضع حضرت محمد مصطفی⚘️
امیدوارم این توییت به سرنوشت سایر توییتهای خوبم دچار نشه و خونده بشه
با صلوات نشر بدین🙏🏾
۶/۶
#رشتو۱
پریشب یه مسافر بردم بیمارستان خاتم الانبیاء مسافر که از کارکنان بیمارستان بود بهم گفت بیمارستان مراسم داره واسه شب قدر.
همونجا پارک کردم و رفتم تو مراسم که کاش نرفته بودم
اول مراسم یه پگ تو بسته بندی شیک دادن که توش سیب ، کیک ، شیرکاکائو ، چندتا شکلات و یه کتابچه جوشن بود
خواب دیدم از آسمون پرتم کردن پایین
سقوط کردم و افتادم وسط یه صفحه شطرنج خیلی بزرگ با مهره های که انگار انسان بودن
متعجب و حیرت زده داشتم مهره ها و صفحه رو نگاه میکردم که شاه سفید صدا زد هی تو چرا اونجا خشکت زده؟بازی الان شروع میشه یکی از رُخ های ما کمه برو جای مهره رخ وایسا
رشتو۱
قسمتی از گزارش امروز مزدک: بله متاسفانه ایران گل دوم رو هم زد و اینا نباید اینجوری خوشحالی کنن!
خوشحالیم که تو اربابت اینجوری فشار خوردین
تو مزدک نیستی مزدوری
میدونستن تو دوران وزارت بهداشت آقای #پزشکیان فروش شیرموز و معجون و سالاد الویه ممنوع شده بود؟
حالا دلیلش چی بوده؟
چون از چندتا از آب میوه فروشی ها و ساندویچی ها نمونه گرفته بودن و آلودگیشون زیاد بوده کلا تو کل کشور ممنوع کرده بودن!
راهکار عاقلانه این بوده که اونایی رو
رشتو ۱
من اینارو نگفتم که از خودم تعریف کنم شماها که شوفر رو حقیقی نمیشناسین
اینارو تعریف کردم که بدونین یه کار خیر شماها چه تاثیری تو زندگی و دین و ایمون آدما میتونه بذاره
از انجام کار خیر هرچند کوچیک غافل نشیم
سلامتی و ظهور آقا امام زمان سه تا صلوات بفرستین
پایان
یه فکت جنجالی ولی واقعی:
اکثر طرفدارهای جلیلی قشر معمولی و ضعیف جامعه هستن
همون محرومین همیشه پای کار انقلاب
اکثر طرفدارهای قالیباف هم از قشر سرمایه دار مذهبی و بالاشهرنشینن
همون مدعی های متنفع همیشه غرغرو
امام فرمود: تنها آنهایی تا آخر خط با ما هستند که درد فقر را چشیده باشند
تا خود مقصد سکوت میکنی و نبینم جیک جیک کنی که پرتت میکنم پایین ها
هیچی نگفتن و تا خود مقصد ساکت شدن
رسیدیم مقصد اونیکی مرده اومد گفت داداش نفهمی کرد شما ببخش به خدا این زن و بچه داره گناه داره
زدم زیر خنده گفتم داداش من کاره ای نیستم به خدا برو خدا نگهدارت
۵/۵
پایان
طلای خودشون رو که از کشورهای آفریقایی دزدیدن رو پس بدن
فرانسه چهارمین کشور از حیث میزان ذخایر طلای دنیاست در حالی که هیچ معدن طلای نداره و همه رو از آفریقا دزدیده!
این کشور هم اقتصادش هم بخشی از فرهنگ و هنرشو با دزدی از بقیه به دست آورده و به این دزدی افتخار میکنه!
۳/۳
✍️🏾شوفرنوشت
مهدی شاه حسینی برنامه خندوانه مسافرم بود الان
آدم وقت شناسی بود یه دقیقه نشده سوار شد دمش گرم
بهش گفتم یه عکس بگیرم؟فکر کرد میخوام افتخار سلفی گرفتن با شوفر رو بهش بدم کله ش رو آورد جلو
گفتم نه مرسی کرک و پرش ریخت😁
خلاصه سلبریتی هارو پررو نکنین #شوخی
#داستان_اسنپ
تو روستای ما هیچ وقت بچه شیرخوار رو واسه یه لحظه هم جایی تنها نمیذاشتن چون باورشون این بوده که اجنه میان باهاش بازی میکنن و بچه جن زده میشه
یه بار که نوزاد بودم مادرم میره کنار رود که لباس بشوره و چون کسی نبوده که منو بسپاره بهشون اجبارا منو هم با خودش میبره
رشتو ۱