محسن رنانی:
سرانجام بعد از ٢هفته بیخوابی و آشوب و جنگ، دلم تسلیم شد. عقلم نزدیک ٣٠ استدلال آورد تا دلم را راضی کند و نهایتا موفق شد،اکنون این نویسنده که معلم توسعه است با چشمی گریان میگوید:برای ایران بیپرستار که «حسرت یک زندگی معمولی» بر دلش مانده، در انتخابات شرکت خواهم کرد.