کرده زنیکه جن*ه
من اونجانیستم، میری داخل اونجارو روسرش خراب میکنی!متوجه شدی؟
من همینجوری که پشمام ریخته بود یه لحظه حس کردم حق بامنه وبایدبرم بزنم دهن زنیکه روصاف کنم...
کاری ندارم رفتم خانمه کارموانجام داد،
میخوام بگم تاثیرحرفاتون وقدرتتونوتوروحیه دوست دخترتون دست کم نگیرید!
سال هشتادو دو مادرم بدون هیچ سابقه ی بیماری روزتولد پدرم، تو ویلامون درشادترین روزی ک میتونس برامون باشه فوت شدن...
-3ماه بعد داییم برحمت خدا رفتن
-چهل روزبعد عموم
-یکسال بعد مادربزرگم
+افسردگی شدید گرفتم
-چند سال بعد پدرم ازدواج مجدد داشتن با یه خانم که به تیر پول پدرم اومده بود
"دوست دخترم انقدرقشنگه که من دیگه nmt"
من واقعافریب این جملات پررنگ ولعاب نمیخورم،
تا2سال پیش
تورابطه ای بودم که طرف مقابل برام میمیرد، کافی بود لب وامیکردم تموم امکانات ممکن برام فراهم میکرد، هیچجابرام کم نذاشت، محبت میکرد، عشق میداد، تو جمع بند کفشمومیبست، دستمو میبوسید،
چند سال پیش یکبار یکی اشتباهی زنگ زد گوشیم، و گفت: سلام مهرناز، منم مامان!
با تعجب گفتم بله؟
گفت مهرناز منم، مامان!
دیگه نمیتونسم صحبت کنم...
چند بار این جمله رو تکرار کرد
مهرناز منم مامان، منم مامان!
تو شوک رفتم و مغزم قفل کرد و با خودم میگفتم مگه مامان نمرده؟
بچه که بودم با اینکه خانوادهام وضعیت مالی خوبی داشتن، همیشه کاپشن سال پیش خواهرم میدادن من، یادمه پیش دبستانی که رفتم، مادرم ب بابام گفتن: اینو برا پرناز خریدم.
و درحالی کاپشن پارسالی خواهرم تن من میکردن، گفتن: مهرناز هم اینو میپوشه!
یه دختر6ساله بودم، بغضمو قورت دادمو با صدای
امروز صبح منتظر تاکسی موندم ماشین نیومد این ماشین نگه داشت گفتم...؟ گفت میرم،
سوار شدم و چند لحظه بعد درش آورد شروع کرد به مالیدن خودش!
و گه زد به صبح من.
استرس گرفتم نشد از صورتش عکس بگیرم
پلاکشو میذارم که آبروی نداشتهی این حرومزاده بره.
نمیدونم میشه پیگیری کرد یا نه.
سیزده بدر با عمواینا رفتیم،
دختر12ساله همسایشون با خودشون آوردن،
پدرشو بخاطر کرونا از دست داده بود، مادر بچه رو تحویل نمیگیره، محبت نمیکنه، اجازه رفتن ب کلاسای مورد علاقشو نمیده، دائم بیرون درحال گشت و گذار و این بچه خونه عموم ایناس،
از طرفی این بچه نان استاپ صحبت میکنه و حوصله
میجنگم تا ایستاده بمیرم...
چیزی که از زندگی متوجه شدم بعضی از زخما هیچوقت خوب نمیشه، باید ایگنورش کرد
باید حواستو ازش پرت کرد و به جلو نگاه کنی و ادامه بدی،
حتی اگر روبروم سیاهی باشه میرم تا به طلوع خورشید برسم، حتی به قیمت جونم.
تموم خط تیره ها شاید در حد تیتر بود
اما
از دست دادن نداشتم، از هر دردی که ممکن بود چشیده بودم،
شدم افسردگی خالص
سیاه خالص!
دوسال تنها موندم تا ریکاوری کنم...
بعد دوسال خوردی رفتم تو رابطه
بله! دوباره خراب کردم!
امشب سالروز رفتن مادرمه، سیاه خالصم🖤
فردا که بگذره دوباره برمیگردم به زندگی،
میجنگم...
محترمانه جدا شدیم!
چرا؟
چون "ما آدم هم نبودیم!"
هرچقدر رابطمون از بیرون پرفکت و حسادت برانگیز بود، ولی در درون یک چیزی کم داشت!
همین رابطه ب ظاهر پرفکت نگاه منو کلا به رابطه عوض کرد...
مهم نیس طرفت توییت کنه دوس دخترم فلان و...
اشکام همینطوری میومد و سکوت کرده بودم،
خانم چون صدایی نگرفت گوشی قطع کرد
تقریبا چند دقیقه بعد تماس گرفتم و ازش عذرخواهی کردم و گفتم من اسمم مهرناز و مادرم سالها پیش فوت شدن،
ایشونم گفتن میخواستن شماره عروسشونو بگیرن، توام جای دخترمی...
خلاصه چقدر آدم باید بدشانس باشه یکی
بعد ازدواج میخواست مارو از پدرمون جدا کنه،
جوری فشار روحی بهم وارد شد که اون سال مردود شدم و تکرار پایه داشتم!
پدرم بخاطر ما جدا شد...
-چند مدت بعد دوباره ازدواج کردن و خانمشون اوایل رابطه اذیتمون کردن(الان اصلاح کردن رفتارشونو)
همیشه دختر تنهایی بودم، ترجیح میدام کتاب بخونم،
جوری از من حرف میزد که تموم دخترای جمع بهم حسودیشون میشد، چندین بار تو رابطه خواستن جدامون کنن، بهش میگفتن از مهرناز جدا شو، تو دهنشون میزد، اومدن پیش من زیرآبشو زدن ک جداشو، فلان است و فلان... جدا نشدیم و و و...
در نهایت چی شد؟
بعد چندین سال رابطه
هرکی میومدم سمتم بخاطر افسردگی و غرور و ... دلشو میشکوندم،
درس خوندم دانشگاه دولتی قبول شدم و چند سال بعد برای اولین بار رفتم تو رابطه،
پدرم از پارتنرم خوشش نمیومد
جلوش ایستادم!
-پدرم ورشکست شد و کارخونشو جمع کرد
-افسردگی گرفتم
-خانواده اکسم متوجه جمع شدن کارخونه شدن و گفتن باید
اطرافیان سرمیبره، ب همین خاطر ترد میشه،
نیاز به تراپیست داره، با اینک وضعیت مالی خانوادگیشون خوبه مادرش نمیبرش مشاوره!
بهم گفت من افسردگی گرفتم بعد فوت پدرم، مادرم درکم نمیکنه!
داشتم توییت میزدم گوشیمو دید با ذوق گفت: عه توییتر داری؟!!!
واقعا نگران آیندشم...
جداشی...
باوجود مخالفتا کنار هم موندیم...
-اومدم تهران و هزاران مشکل تنهایی و مجردی زندگی کردن بجون خریدم و جنگیدم
-خاله داییام ارث مادریمو بالا کشیدن (بهمون رکب زدن)
-اکسم که براش میمردم و بخاطرش جلوی دنیا ایستادم بهم خیانت کرد...
جدا شدم
دنیای من عملا پاشیده شد
دیگه چیزی برای
خیانت کردن برای خانما بسیار در دسترستر و راحتتره، کافیه کمی قیافه و اندام داشته باشی قدم بزنی برات کیس با موقعیت های مختلف فراهم میشه،
اما آقایون بیشترین خیانتارو دارن.
این کاربر تصمیم گرفت روز تولدش بین بچه های کار ماکارونی پخش کنه :)))
پ.ن: اون ظرف کوچولوها برای سالاد شیرازیست.
ماکارونی با ته دیگ سیب زمینی و سالاد شیرازی، آیا میپسندند؟؟ 💖
دیدین دخترا میرن تو رابطه دوستیشونو با پسرا قطع میکنن؟
میگن پارتنرم خوشش نمیاد با جنس مخالف دوست باشم؟
رفیق پسر منم رفته تو رابطه و ریده به یکسال دوستیمون، میگه صحبت کردن با تو خیانت به دوست دخترمه!
خندهداره نه؟
چقد پیک می زیر این توییت ریخته،
عزیزم پسری که برات وقت نذاره، پسری که بهت اهمیت نده
پسری که نخواد خوشحالت کنه دوست نداره :)
فقط دنبال یکی هستین لیبل دپسپسر داشته باشه؟
پ.ن: مدیرم که یک خانم جاافتاده و دنیا دیده بودن میگفتن: مردی که برای تو خرج نکنه برای یکی دیگه میکنه!
@cedricr0reLL
بنظرم منم زن متاهل و متعهد نباید اینارو بذاره، چه برسه یک مادر
توییت کردمش ریختم سرم که واااای عقب موندهای و فلان...
دیروز از خودم یه عکس گذاشتم همه فحشم کشیدن😹😹 ایرانی کلا تعادل نداره
از بچگی تو مدرسه و خونه تو گوشمون خوندن امنیت آدم دست خودشه، تو رعایت کنی کسی جرات پیدا نمیکنه سمتت بیاد،
4سال تو این ساختمونمونم، حتی یکبار یه آقا جز پدر و داداشام نیومدن خونم،
همه میدونن سبک زندگیم چیه،
با آقایون ساختمون سلام علیک ندارم،
دیشب مدیر ساختمونمون درب خونهرو زد،
@LITMOUSS
-از آدما بت نساز
-از هرکی هر چی برمیاد
-روی خودت و مهارت های فردیت کار کن و رابطه الویت زندگیت نشه
-همیشه برای رابطت و طرف مقابلت احترام قائل باش
و...
@Karma33x
کامران مشکل اینه ک من یقه کسی نگرفتم بیاد همخونم شه
خودم شخصیتم آروم
همش میرم سرکار میام
با آقایی هم بخوام معاشرت داشته باشم خارج از چهارچوب منزل خودمه
خب ترجیح میدم یکی بیاد ک همفکر و هم نظر باشیم
جای حاشیه و جنگ
بچه ها من درحال حاضر تو شرایطی ام که از نظر مالی تحت فشارم،
اگر به تاروت اعتقاد دارید فالای تاروتم واقعا درسته، تک نیت50تومن 4تا سوال میتونید ازم بپرسید،
اگر اعتقاد ندارید هیت ندید، فقط بگذرید...
لطفا برام ریتوییت کنید🙏🏿💖🌹
این منم، بدون هیچ فیلتری
اخیرا که افسردگیم شدت گرفته صورت بدون فیلترمو شیر نکردم،
یکی از دلایلش حس دوس نداشتن خودمه،
نمیدونم چرا امشب شجاع شدم و عکس بدون فیلترمو شیر کردم،
دست خودم نیس حس بدی ک ب خودم دارم
ولی میخوام سعی کنم کنترلش کنم.
بچهها بیاین سمترین دیتاتونو کوت کنید،
خودم:
پارسال به اصراردوستم و خواهرم با یه آقایی آشنا شدم، ازونجایی خیلی سفید مفید بود، دلم خیلی به ارتباط نبود، آقاما یکم صحبت کردیم پسره انگار فهمید من باش حال نمیکنم گفت اصن بیا تو و رفیقات منو رفیقام ناهار بریم بیرون.
حالا رستوران کجا؟